استعفانامه‌ی بدون تاریخ؛ دست باز غنی برای برکناری عطامحمد نور

پرونده‌ی برکناری عطامحمد نور از ولایت بلخ به مرحله‌ی حساسی رسیده است. پس از دو بار تلاش ناکام حامدکرزی که مورد اخیرش در سال 2009 با میانجی‌گری مرحوم مارشال فهیم به ابقای عطامحمد نور منجر شد، رییس‌جمهور غنی دور تازه‌یی از تلاش‌ها را برای برکناری عطامحمد نور روی دست گرفته است. در حالی‌که سفر بیشتر از 30 عضو حزب جمعیت اسلامی به شهر مزار شریف و گفت‌وگوهای چندساعته با عطامحمد نور منجر به اطمینان بیشتر وی برای ایستادگی در برابر تصمیم حکومت مرکزی شده، رییس‌جمهور غنی نیز دستاویزی دارد که گمان می‌رود موقع استفاده از آن فرا رسیده است.
استعفانامه‌ی بدون تاریخ
رییس‌جمهورغنی پس از مراسم تحلیف در قدم اول وزرای کابینه را سرپرست اعلام کرد. در قدم دوم او تمامی والیان را سرپرست ساخت. اکثریت والیان در پی تصمیم سرپرست‌سازی، برکنار شدند. عطامحمد نور اما در یک تلاش و تنش چندماهه سرانجام پس از سفر غنی به مزارشریف به‌عنوان والی خطاب شد نه سرپرست.
آغاز مذاکرات مستقیم و حاشیه‌دار عطامحمد نور با ریاست‌جمهوری که باعث اعتراض شماری از اعضای حزب جمعیت اسلامی شد، منجر به اعلام بسته‌ی تازه‌یی از توافق میان دو طرف شد. در شرایطی که حزب اسلامی و توافق صلحش با دولت حزب جمعیت را در تنگنا قرار داده بود، این بسته که حاوی حضور بیشتر افراد مربوط به حزب در ساختار دولت بود، عطامحمد نور را واداشت که استعفانامه‌ی بدون تاریخش را به رییس‌جمهور غنی تحویل دهد.
این استعفانامه پس از آن‌که مذاکرات عطامحمد نور به‌نمایندگی از حزب جمعیت اسلامی در عمل به بن‌بست رسید، اکنون برگ برنده‌ی ریاست‌جمهوری است. در حالی‌که عطامحمد نور تصمیمی به استعفا ندارد، به‌نظر می‌رسد که رییس‌جمهور غنی از این استعفانامه هر زمانی که لازم ببیند به‌عنوان حربه‌ی سیاسی و قانونی علیه عطامحمد نور استفاده خواهد کرد.
در حالی‌که نزدیکان عطامحمد نور استعفانامه را مشروط می‌خوانند و می‌گویند که این استعفانامه مشروط به پذیرش خواسته‌های حزب جمعیت و تحقق وعده‌های رییس‌جمهور در مذاکرات سیاسی پارسال بوده است، اما به‌نظر می‌رسد که تلاش‌های سیاسی حزب جمعیت اسلامی و موضع‌گیری‌های اخیر مرتبط به موضوع استعفا یا برکناری عطامحمد نور با اعلام و انتشار این استعفانامه‌ی بدون تاریخ ربط دارد و ریاست‌جمهوری تصمیم دارد که پس از آخرین مذاکره میان عبدالله عبدالله و اشرف غنی این استعفانامه را اعلام کند.
«آخرین سنگر»
رییس‌جمهور غنی به‌دلیل عزل‌ونصب‌های قومی و انحصار صلاحیت‌های دولتی و اداری به نفع چند فرد و اداره‌ی محدود، متهم به قوم‌گرایی و انحصارگرایی است. شکست عبدالله عبدالله به‌عنوان نامزد حزب جمعیت و نماینده‌ی گروه قومی تاجیک‌ها در تحقق سهم پنجاه‌درصدی در تقسیم قدرت، فشارهای زیادی را بر سیاسیون جامعه‌ی تاجیک وضع کرده است.
انتقال صلاحیت‌های اداراتی که در تقسیم قدرت مربوط به تیم اصلاحات و همگرایی شدند به ادارت و افرادی که نزدیک به رییس‌جمهور غنی هستند، عاملی است که بسیاری‌ها را متقاعد کرده که دوران غنی را با پایان دوران حکومت‌های کمونیستی مقایسه کنند. از دید مخالفان رییس‌جمهور غنی و آن‌هایی که به شیوه‌ی مدیریتی و سیاسی او انتقاد دارند، معین‌ها در وزارت‌خانه‌ها اکنون به دو دسته تقسیم می‌شوند: معین وزارت و معین غنی. معین غنی و یا نفر غنی در یک اداره فردی است که در عمل بالاتر از وزیر صلاحیت و اختیار دارد، یا در ادارات افرادی هستند که در سطح رؤسای عادی بالاتر از معین آن اداره دارای صلاحیت‌اند، صرف به‌دلیل این‌که رابطه‌ی سیاسی نزدیکی با شخص رییس‌جمهور دارد و یا عضوی از حلقه‌ی خاص دوروبر رییس‌جمهور غنی است.
برکناری احمدضیا مسعود نماینده‌ی ویژه‌ی رییس‌جمهور در امور اصلاحات که از او به‌عنوان معاون سوم ریاست‌جمهوری یاد می‌شد نیز در تقویت این گمان که رییس‌جمهور غنی انحصارگرا و قوم‌گراست، بی‌نقش نبوده است. پرونده‌ی جنجالی و پرمعمای جنرال دوستم معاون اول رییس‌جمهور که پایانش منجر به محاکمه‌ی چند فرد نزدیک به وی و تبعید سیاسی او به ترکیه شده است، این دیدگاه که رییس‌جمهور غنی تا برگشت به حکومت تک-قومی به پیش خواهد رفت را تقویت کرده است. مردم در قریه‌ها و دهات افغانستان عمیقاً باورمند به این تحلیل‌اند که غنی در پی حذف اقوام دیگر و حتا بخشی از پشتون‌ها از قدرت است.
برکناری‌های ناگهانی در اداره‌ی امور ریاست‌جمهوری پس از تشکیل حکومت وحدت ملی و تقرر بیشتر از 90درصدی پشتون‌ها در این اداره‌ی مهم و سپس افشای رهنمود قوم‌گرایانه در این اداره که در آن بر جابه‌جایی پشتون‌ها در مناصب کلیدی تأکید شده بود، گمانه‌زنی قوم‌گرایی غنی را مستندتر ساخت و بحث‌های رسانه‌یی در پی این ماجرا بخشی از ادعاهای مخالفین غنی را تثبیت و تقویت کرد. نامه‌ی رسمی افشاشده در پیوند به تشکیل یک قطعه‌ی ضدآشوب در وزارت امور داخله نیز برای افکار عمومی سندی فراهم کرد که بیش از پیش بر قوم‌گرایی رییس‌جمهور غنی و ترجیحات سیاسی‌اش در توزیع اختیارات و امکانات تأکید و از آن انتقاد کنند.
بنابراین، از دید عطامحمد نورکه کلیددار گفتمان قومی تاجیک‌ها از منصب حزب جمعیت و ولایت در بلخ است، این ولایت «آخرین سنگر» به‌حساب می‌آید. چنان‌که او در دیدار با اعضای جمعیت اسلامی دو روز قبل تذکر داده بود، بلخ «آخرین سنگر» در برابر انحصارگرایی، استبداد، زورگویی و سیل ناامنی در شمال است. برای عطا حفظ بلخ، پس از یک تلاش ناکام سیاسی، حیثیتی و سازنده است. مذاکرات سیاسی عطامحمد نور و جمعیت که با وعده‌ها و خوش‌بینی‌های فراوانی آغاز و اعلام شد، در پایان بی‌نتیجه ماند و مرد قدرتمند بلخ از این‌که در نتیجه‌ی این مذاکرات هیبت و اقتدارش به چالش کشیده شده ناراحت و عصبانی است.
بنابراین برای عطا احیای مجدد اقتدارش با ایجاد چالشی در برابر حکومت مرکزی و مشخصاً اشرف غنی یک نبرد تمام‌عیار است. او در این راستا، با این استدلال که بلخ منزلت آخرین سنگر را علیه استبداد و حفط قدرت جمعیت و تاجیک‌‌ها دارد، مخالفتش را با تصمیم غنی اعلام کرده است و به‌نظر می‌رسد که اگر مذاکرات سیاسی به نتیجه نرسد، بلخ چالش بزرگی را باید پشت سر بگذارد.
قهرمان‌‌گرایی
افغانستان میدان بازی‌های قومی است و سرزمین قهرمان‌های قومی. تلاش یک‌ونیم دهه‌ی گذشته برای ملی‌گرایی و عبور از سیاست قومی به دلایل متعددی ناکام شده است. رهبران قومی، منافع قومی، خطرهای قومی و گفتمان‌های مربوط به یک قوم در جامعه، سیاست و مناسبات و باورهای مردم غالب است. برای عطامحمد نور که اکنون به سکوی رهبری گفتمان قومی تاجیک‌ها نزدیک است، این بازی «ماندن و رفتن» از بلخ، بازی قهرمانی و شکست است.
در حالی‌که رویکرد ریاست‌جمهوری از زبان سخن‌گویان و افراد نزدیک به غنی، پایان حاکمیت رهبران جهادی، قومی و محلی است، توافق صلح حکومت با حکمتیار و نرمش و بی‌تفاوتی حکومت در برابر اظهارات قوم‌گرایانه و نفاق‌گرایانه‌ی او، بازی قومی را داغ‌تر کرده است. تفویض امکانات ویژه برای حکمتیار و محافظت از او در گردهمایی‌ها و سفرهای ولایتی، همزمان با مهیاکردن پرستیژ قدرت در حیاط خلوت و میدان‌های سیاسی از یک‌طرف و به چالش کشیدن حضور نماینده‌های قدرتمند حزب جمعیت در ساختار قدرت و وقوع حملات تروریستی بر اعتراضات و گردهمایی‌های مرتبط به حزب جمعیت و سایر گروه‌های فعال اعتراضی از طرف دیگر، برای عطامحمد نور میدانی را فراهم کرده است که بتواند از آن به نفع خودش بهره ببرد.
رویکرد متفاوت عبدالله عبدالله نسبت به داعیه‌ی عمومی حزب جمعیت و گروه قومی تاجیک‌ها که از یک‌طرف با حضور سست او در دولت ممکن شده و از جانبی در مواردی در همسویی با سیاست دولت اعمال شده، عطامحمد نور را در موقعیتی قرارداده که به‌نمایندگی از تاجیک‌ها با پشتوانه‌ی حزب جمعیت و افکار عمومی در بازی سیاسی – قومی از بلخ به مبارزه برخیزد.
عطامحمد نور در طی چند سال گذشته آرام-آرام تبدیل به چهره‌یی شده که گروه قومی تاجیک‌ها او را نماینده‌ی آرزوهاشان بپندارند. از دید عطامحمد نور رفتنش از بلخ هرقدر پرسروصدا و با تنش همراه باشد، او در رسیدن به گزینه‌ی بدیلی که در سایه‌ی کار در دولت دنبال کرده، نزدیک می‌شود. اعلام استعفا یا اعلام برکناری عطا از سوی دولت او را در چندقدمی چنین مقامی قرار می‌دهد. در این‌صورت طبیعی است که در میان مردم ناراضی از حکومت که فکر می‌کنند نمایندگان‌شان خلع‌قدرت می‌شوند، ناامنی در مناطق‌شان در حال افزایش است و خطر و منفعت و آرامش را با معیار قومیت سنجش می‌کنند، عطامحمد نور کانون توقعات و مبارزه‌ی قومی‌شان باشد.
جمعیت اسلامی در ناگزیزی تصمیم‌گیری
مذاکرات روز جمعه بیش از 30 عضو جمعیت در بلخ که حدوداً هشت ساعت دوام کرد، با دو نتیجه‌ی روشن به پایان رسید: اول، حزب جمعیت اسلامی از موضع عطامحمد نور مبنی بر حکمرانی‌اش بر بلخ حمایت می‌کند؛ دوم، در صورت اعلام استعفا یا برکناری عطامحمد نور از سوی ارگ، نمایندگان جمعیت اسلامی به‌شمول صلاح‌الدین ربانی وزیر خارجه و عضو حاضر در جلسه از سمت‌شان استعفا می‌دهند.
نتایج این جلسه و تصمیم حزب جمعیت جمعه‌شب توسط هیأت اعزام‌شده به بلخ مستقیماً به عبدالله عبدالله رییس اجراییه و نامزد حزب جمعیت در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری منتقل شده و عبدالله را برای تصمیم‌گیری مخیر گذاشته است. در حالی‌که رییس اجراییه قول مذاکره با رییس‌جمهور را داده است، غنی در دوراهی برکناری یا کوتاه‌آمدن در برابر نور قرار گرفته است.
انتظار نمی‌رود عبدالله عبدالله تصمیم غنی را وتو کند یا به چالش بکشد. عبدالله به‌زعم خودش در موقعیت بالاتری پس از یک تنش در حال ظهور میان حزب جمعیت اسلامی و رییس‌جمهورغنی قرار می‌گیرد. اما حزب جمعیت پس از فراز و فرودهای فراوان در روابطش با اشرف غنی و حکومت وحدت ملی اکنون در آستانه‌ی یک تصمیم قرارگرفته است.
ناکامی این حزب در رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری و به‌دنبال آن کنار گذاشته شدن از قدرت به تناسب توقعی که حزب پس از یک توافق سیاسی که منجر به تشکیل حکومت وحدت ملی شد داشت از یک‌طرف، رقابت دیرینه‌ی حزب جمعیت اسلامی با حزب اسلامی حکمتیار و مشخصاً گلبدین که در اوج پرستیژِ فراهم‌شده توسط دولت در تلاش احیای حزب و تحقق اهداف سیاسی‌اش است از جانب دیگر، جمعیت را در موقعیت دشواری قرار داده است. تلاش‌های بی‌نتیجه‌ی حزب جمعیت اسلامی از طریق مذاکره‌ی مستقیم با رییس‌جمهور غنی برای کسب قدرت بیشتر و بحث‌های مرتبط به برکناری صلاح‌الدین ربانی در پی تصمیم سلب صلاحیتش توسط مجلس نمایندگان و همچنان هدف قرارگرفتن سران این حزب در یک مراسم خاکسپاری، باعث شده که برای کلیدی‌ترین اعضای حزب جمعیت احساس تحقیر شدن و ضعف دست بدهد.
عطامحمد نور درست در میانه‌ی این نارضایتی‌های مردمی، قومی و حزبی، به‌عنوان سکان‌دار اجرایی یکی از احزاب قدرتمند افغانستان، سمت خودش را به میدان جنگ حزب جمعیت تبدیل کرده است. تحولات سه سال اخیر در مناسبات قدرت و افزایش تنش‌های قومی در میدان سیاست، جمعیت را به مرحله‌یی رسانده است که تصمیمی بگیرد. حضور پررنگ عطامحمد نور در حزب جمعیت، تحولات سیاسی مرتبط به افغانستان و حزب جمعیت، نارضایتی‌های مردمی و تحولات امنیتی در شمال افغانستان روی هم انبار شده و اعتبار و آینده‌ی حزب جمعیت را منوط به پایان دوئل اشرف غنی و عطامحمد نور کرده است. پایان این تقابل هرچه باشد، عطا و جمعیت اکنون یکی است: این دو نام و این دو آدرس برای بطلان «استعفانامه‌ی بدون تاریخ» با چالش سختی مواجه شده‌اند.

دیدگاه‌های شما
  1. آغای اختر محمد نکته خوبی را بیادم آورد. رئیس جمهور با پشتون ازدواج نکرده ولی بایک بهود ازدواج نموده. اگر ازدواج بایک بانو نماد وابستگی به یک مشخصه قومی یا مذهبی باشد، پس رئیس جمهور گرایش بیشتر مذهبی به یهودیت دارد تا به فاشیزم…ببینید که ما ملت چقدر بیخبر استیم و چقدر فاشیزم ما را در انحصار خود دارد، که در زمان انتخابات معیارات زبانی و قومی ما اسلام و معیارات اسلامی را زیر پا میکند. وای بحال کسانی که به وی رای داده اند.

  2. هر شخص که رئیس جمهور شود اولتر به قوم خود خدمت می کند و پیشتبانی سیاسی خود را قوی می کند تا روز نشود بالای آن کودتا صورت بیگیرد پس باید قبول کنیم که هر کی می خواهد پیشتبان قوی داشته باشد

  3. میدانم که این ویب سایت بر ضید پشتونهای قهرمان موضعی ګیری دارد من از ریس جمهور دفاع نه میکنم ولی اضافه میکنم که ریس جمهور منعصب ونماینده پشتونها نه بوده وشاید قبول کنید که ازدواج موصوف بایک بانو غیری پشتون این را به اثبات میرسانند که ریس جمهور فراتر از قوم عمل کرده در حالیکه بانو اول کشور به زبان دری صحبت میکنند نه به زبان قمرمانان پشتون پس مرسانند که اشرف غنی متعصب نه بوده بل سران شر وفساد ومبارزین دروغین جهاد ومقاوت موضوع قوم را دراجندا خویش دارد انصاف کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *