جارد دایموند
مترجم: غفار صفا
یادداشت مترجم:
آیا تراژدیهای انسانی قابل پیشبینی و پیشگیری هستند؟ آیا ممکن است شرایط پیدایش و وقوع آنها در همهجا یکسان عمل کنند؟ آیا در بروز یک نسلکشی تنها عامل نفرت قومی یا برهم خوردن موازنهی رشد نفوس با رشد محصولات غذایی – نظریهی مالتوس- کافی است؟ نقش عوامل محیط زیست تا چه حد است؟ نخبههای سیاسی سودجو در این میان چه کار میکنند؟ یا مجموعهیی از عوامل پیچیده که دستبهدست هم میدهند و فاجعه میآفرینند؟
جارد دایموند در پژوهشی راجع به نسلکشی در رواندا، نشان میدهد که چگونگی پاسخ ما به این پرسشها در پیشگیری یا تکرار دوبارهی آن در هر زمانی و هرگوشهیی از جهان نقش مهمی دارد.
حوادث سال ۱۹۹۴ رواندا یکی از تراژدیهای بزرگ انسانی سدهی گذشته است که پس از هولوکاست و کشتارهای جمعی کمبودیا و بنگلهدیش بهعنوان وحشتناکترین رویداد نسلکشی در تاریخ انسانی شهرت دارد. تفسیرها و تصویرهای متفاوتی که از این رویداد داده شده، درسها، رویکردها و گزینههای متفاوتی پیش روی ما میگذارد. جارد دایموند برای یافتن عوامل اصلی فاجعه از عامل نفرت قومی و سوءاستفادهی نخبههای سیاسی و نظریهی مالتوس فراتر میرود. بهباور دایموند نظریهی مالتوس که هنوز هم یکی از بحثانگیزترین مسایل جهانی است در مورد شماری از کشورهای افریقای شرقی مصداق عینی دارد. دشواریها و بحرانهای محیط زیست در حال حاضر، کشورهای زیادی را با چالشهای عمیق اجتماعی وسیاسی روبهرو کرده است. تحلیلهای رایج سیاسی از این چالشها که در واقع پیامدهای یک رشتهتحولات و دگرگونیهای جغرافیایی و محیطزیستی تدریجی و گاهی هم ناگهانی هستند بیشترینه متمرکز شده بر صورت و چگونگی وقوع این بحرانها و این تمرکز بر صورت ما را از دیدن نیروی ویرانگرِ سیال در زیرپوست جامعه بازمیدارد. در نمونهی فروپاشی روندا، جارد دایموند این تحلیلهای رایج از جمله گزارشها و یافتههای سازمان ملل را نیز زیر سوال میبرد. روش کار و نوع نگرش دایموند در مورد تحلیل تراژدی روندا و یافتههای او برای شناخت پیچیدگیهای بسیاری از جوامع جهان مدرن آموزنده است.
نظریهی مالتوس و نسلکشی در رواندا
من و همسرم دو بار، موقع تعطیلات خانوادگی، پسران دوگانگی خود را به افریقای شرقی بردیم. بار نخست در ده سالگی و بار دوم در ۱۵ سالگیشان. ما نیز مانند همهی جهانگردان دیگر از تجربهی مستقیم مشاهدهی حیوانات بزرگ و مشهور، مناظر طبیعی و مردم افریقای شرقی، شگفتزده شدیم. نشستن در اتاقهای راحت هوتل و بار-بار تماشای حرکت گلههای گاوهای یالدار روی صفحهی تلویزیون، از برنامهی نشنل جیوگرافیک، چیز مهمی نیست. مهم این است که ما هنوز آمادگی نداشتیم داخل لندروور خود بنشینیم، در دشتهای سرنگتی، در میان گلههای میلیونی گاوها، منظرهی آنها را از نزدیک تماشا کنیم، آوازشان را بشنویم، بویشان را حس کنیم و این گلهها با حرکت موتر ما به چهار سوی آفاق رانده شوند. همچنان بزرگی سطح مرتفع و هموارِ دهانهی آتشفشانی «اِنگور انگرو» و تندی و ارتفاع دیوارهای داخلی آن که اگرکسی بخواهد از یک هوتل سیاحتی به آن ارتفاع برسد، بایستی روی تیغهها راه برود، چیزی نبود که تلویزیون به ما آموزش داده باشد.
مردمان افریقای شرقی نیز با رفتارهای گرم و دوستانهی خود نسبت به کودکان ما، لباسهای رنگارنگ و شمار زیادشان، ما را شگفتزده ساختند. خواندن فشردهی مقالات دربارهی «انفجار جمعیت» چیزی است؛ روبهرو شدن عملی روزانه با صفوفی از کودکان افریقایی درکنار جاده که بسیاریشان همسنوسال کودکان من هستند و از جهانگردانی که با موترهایشان در حال گذشتن از این جادهاند، پنسل میخواهند تا در مکتب از آن استفاده کنند، اما کاملا چیز دیگری است. فشار این تعداد از افراد در یک چشمانداز کلی حتا در امتداد مسیر طولانیترین جاده، جایی که مردم مصروف وظایف دیگری هستند، نیز قابل ملاحظه است. در مراتع، علفزارها برای تغذیهی گلههای گاو، گوسفند و بز کمیاب است. آبکندهای فرسایشی (یا شیلههای) تازه را میبینید که در دامنههای آن جریانهای قهوهیی رنگی از گلولای در اثر برهنه شدن مراتع تشکیل شدهاند.
همهی آن کودکان، بر نرخ رشد جمعیت انسانی افریقای شرقی که بالاترین نرخ در جهان است، افزوده شدهاند: اخیراً، در کینیا افزایش ۴.۱ درصد جمعیت باعث دو برابر شدن آن در هر ۱۷ سال شده است، این انفجار جمعیت با وصف آنکه افریقا پیشتر از سایر قارهها توسط انسانها مسکون شده، افزایش یافته. بنابراین، نباید سادهانگارانه انتظار داشت که جمعیت افریقا مدتها پیش باید ازبین رفته باشد. در واقع، این انفجار اخیرِ جمعیت دلایل زیادی دارد: پذیرش محصولات کشاورزی دنیای جدید (بهویژه جواری، لوبیا، کچالوی شیرین، منیاک و یا کساوا)، گسترش سیستم کشاورزی و افزایش تولیدات مواد غذایی افزون بر محصولات پیشین بومی افریقایی؛ رشد بهداشت، داروهای ضدحاملگی و واکسینهای طفل و مادر، انتیبیوتیکها، کنترل ملاریا و برخی دیگر از امراض واگیر افریقایی؛ وحدت و تثبیت مرزهای ملی، رسیدن به توافق روی مناطقی که پیش از این مورد منازعهی کشورهای مجاور بود.
ادامه دارد…