خبرنگارناراضی

هادی دریابی
الحاچ جنرال، وزیر معلومات عالی و تحصیلات عمومی، در هرات باستان، سرزمین و زادگاه عمومی مردم شریف هرات، می‌خواست کانکور کند که طرف‌داران خلق و پرچم (صبح‌ها نماز نمی‌خوانند)، یک‌بار دیگر نیت شوم و پدرنالدمندانه‌ی‌شان را نسبت به فرزندان شریف و مردم غیور و هوشیار افغانستان‌ نشان داده و سوالات را پیش از هر جوابی، لاجواب کردند. کمیته‌مینِ کمیته‌ی امتحانات که راز این معمای خطرناک و خانمان‌سوز را کشف کرد (البته رواج است که هر قضیه چندین بار کشف شود. در قدم اول مقام‌ها و مسئولان هراتی کشف کردند، بعداً کمیته‌مینِ کمیته‌ی امتحانات (ککا) کشف کرده است). ککا امیدوار است در این رابطه، جواز ورود شاگردان لیسه‌ی خصوصی متهم را برای 5 سال به حالت تعلیق در‌بیاور‌د، اما مکتب خصوصی از هر گونه ابراز نظر در این زمینه‌ خودداری می‌فرماید. البته وزیر زیاد در این قضیه متهم نیست و روا نباشد که وی را بسیار مخکوم فرماییم. وزیر قبلاً ارادت خویش را به ملت نشان داده بود. اگر در حافظه‌ی کابلی‌تان تشریف داشته باشد، الحاچ وزیر دانش‌مند، دانش را سهمیه‌بندی کرد و گفت که غزنی یک سیر و نیم پاو بیش‌تر از لوگر، لوگر در سرحد کفاف پنجشیر، پنجشیر از پروان نباید کم باشد، پروان مثل قندهار آب‌و‌هوای گرم ندارد، قندهار در سابق جزو افتخارات آسیا بود، آسیا اکنون لطف بیش‌تری به کابل دارد و کابل نیز مثل هرات از نعمت برق ضعیف برخوردار است. البته فاریاب با ولسوالی اندخویش می‌تواند مدعای سهمی شبیه بغلان و بامیان فراموش شده داشته باشد. بقیه‌ی ولایات در لیست سیاه‌ سازمان ملل قرار ندارند و خدا را شکر! الحاچ وزیر دانش‌مل، بعد از این تقسیم‌بندی، از چندین جناح مدال افتخار و شجاعت دریافت کرد. پارلمان یک یخن قندهاری که در ولسوالی جاغوری به دست یک دختر مثل ماه شب چهارده دوخته شده بود، تقدیم کرد. شورای علما آن زمان مصروف تعیین تکلیف ماه رمضان سال آینده بود و فرصت نشد که مدال افتخار خویش را به گردن مبارک وزیر بیاندازند. اما یکی از علمای شوخ کشور، که تاشکی‌ در فیس‌بوک حساب باز کرده، نوشته بود که وزیر صاحب! تقبل‌الله…! سرحاجی عبدالمنان رستمی (رییس اتحادیه‌ی حاجیان جهان) که برای 48‌مین بار به زیارت رفته بود، در برگشت سهمیه‌بندی کانکور را یکی از اهداف توسعه‌‌‌ای هزاره تعریف کرد. او گفت، زمانی فرا رسد که ملایک، با افتخار بوتل‌های آب معدنی را برای اولاد افغان بشارت دهند. اولاد افغان دارای استعداد گوناگون بوده که یکی از این استعدادها، قبلا به دستور برادر نامردش به کابل فرستاده شده بود تا انتحار نماید. اما دیگر استعدادهای ما بی‌کار ننشستند و آن را کشف کردند و برای اخذ جایزه‌اش، به ارگ فرستادند. کابینه از محضر ملت عذر خواست و قناعت وزیر را چنین به دست آورد: «‌وزیر صاحب بادرایت به سلامت! بدون شک، حکومت یک موفقیت زمانی متصور است که وزیر و رییس و مادون و ملت، همه باهم برای خوش‌بختی فرهنگ و دانش در کشور‌ دست دعا بلند کنند و برای ازدیاد عایدات زراعتی، در کنار دهاقین نماز استسقا‌ برپا دارند و‌ کابینه نیز از این اقدام به تمام معنا حمایت کرد و‌ فعلاً پیمان امنیتی است، پیمان صلح با طالبان است، پیمان اقتصادی است، پیمان سیاسی است، پیمان ولایتی است، پیمان کانکریتی است و‌ کابینه به پیمان برسد یا به وزیر افتخار کند؟ از سوی دیگر، جامیه‌ی جهانی به‌شدت تقاضای سرعت عمل دارد‌ و هیچ‌وزارتی تا هنوز از مصرف نکردن بودجه‌ی خویش سرپیچی نکرده، اما نمی‌فهمم چرا این جامیه‌ی جهانی‌ کار و بار خود را مانده و چسبیده به ما بدبخت بیچاره‌های… (بگذریم از کابینه، حاضرند تمام روز سخن برانند، اما یک حرف درست حسابی نگویند). خود وزیر هم از کار کابینه گیج است! شورای مردانه‌ی محصلین، وزارت تحصیلات را به خیانت متهم کرد و اذعان داشت که خیانت بیش از آن‌که سر از آستین وزیر بیرون کند، آستین از سر کَل یک معین این وزارت بیرون می‌کند که در این‌جا برای جلوگیری از زشتی و وقاحت نوشته، از بردن نامش خودداری می‌کنیم. خبرها حاکی از آن‌اند که وزیر تحصیلات عالی، نصف صلاحیت یکی از معینانش را ندارد. معین کاری کرده که اکثر استادان دانشگاه، یک‌تنه، هم در سرما، هم در گرما، هم در خاک‌باد، هم در روزهای بارانی، به نفع آن معین علیه‌العنه‌ رای بدهند و از محضر رییس جمهور واقعیت‌نسنج و سست، دوام معینیت و تعویض وزیر را خواستار شوند که بدون شک پذیرفته خواهد شد. (در هیچ‌جای دنیا، سن ملاک قضاوت نیست، مثلاً در امریکا هرگز به زنی که 90 سال داشته باشد، اجازه داده نمی‌شود که از رییس جمهور اوباما بخواهد که جان کری را برطرف کن! اما در افغانستان، اگر چند ریش سفید که از قضا در دانشگاه‌های کشور استاد هم باشند، کمر همت ببندد، با حمایت و پاس عمقی معین، هر هفته یک وزیر در تحصیلات عالی‌ تعیین و تبدیل خواهد شد، نه به خاطر این‌که خواسته‌های معقول دارند، به خاطر این‌که ریش و موی سفید دارند. باری یکی از استادان جوان برای مداخله، ریش و مویش را سفید رنگ کرده بود که از طرف وزارت تشخیص و به دانشکده‌ی مربوطه برگردانده شد و سفارش شد که از این غلط‌ها نکند، ورنه دست وزارت باز خواهد بود). فعلاً که کاندیداها‌ سیاهی این کار را کمرنگ‌تر کرده‌اند، تا بعد!…

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *