هادی دریابی
عمر آدم تمام میشود. پروفیسور شهیدالدین مرد. مقامها اعلام کردند که پروفیسور شهید شد. آمریکا در روزنامهها ابلاغ فرمود که یک متنفذ قومی افغان کشته شد. طالبان مسئولیت قتل پروفیسور را به عهده گرفت. پروفیسور تنها نبود، همرا با پروفیسور چندین مرد و زن و کودک به رحمت حق پیوستند. کرزی دستور داد که به خانوادههای قربانیان کمک شود. این کمکها از کمکهای خارجی سرچشمه میگیرند. کمکهای خارجی از مالیات شهروندانی شکل میگیرند که طالبان را تروریست میخوانند. طالبان ادعای جهاد علیه نیروهای خارجی دارند. برای کشتن نیروهای خارجی، انتحار را اختراع نمودند. انفجار که قبلاً به دست ملحدین کشف شده بود. برای انتحار، از آدم (نر و ماده) حیوانات (مخصوصاً خر) استفاده فرمودند. انفجار را با دستار مزین فرمودند. در حوالی نامحرم یک مرد بستند. خلاصه، طالبان تا توانستهاند انفجار دادهاند و به انتحار بستهاند. آدم کشتهاند. پولیس ملی کشور، بعد از هر انتحار و انفجاری، تعداد شهدا و مجروحان را لیست نموده و به رسانهها ارسال فرموده است. اما کرزی، طالبان افغانستان را برادران ناراضی و طالبان بیرونی را تروریست میخواند. در تازهترین اختراع کرزی، یک طالب شهید شد. این طالب، از جان و مال و ناموس خویش گذشته بود تا برای برقراری صلح در افغانستان، عازم دوبی شود، که متأسفبختانه، در پشاور پاکستان مورد هدف تروریستان مردمسالار قرار گرفت و جان را به جان آفرین تسلیم و رسیدش را خدمت دولت و شورای خالی صلح تقدیم نمود. قرار بود سه ماه تعلیمی سال آینده را به مناسبت شهادت آن طالب صاحب کرامت، برای دعا و شادی روح آن غیور، اختصاص دهد. اما سپهسالار تعطیلی و رخصتیهای کشور این اقدام کرزی را اغراقآمیز توصیف کرده و از اجرای این قانون شاگردمحور، رسماً خودداری فرموده است. این سپهسالار رخصتیهای سیاسی کشور براین باور است که در فصل بهار، هوا سبز است و فرزندان معارف کشور در هوای سبز این فصل باید به آموختن نسب کرزی، مولانا عمر، شهید تخاری، قوماندان عزت و سایر مشاهیر سیاست و ادبیات کشور بپردازند. مبادا در المپیاد ریاضی و فیزیک جهان از معلومات عمومی بیبهره باشند. اما براساس تراوشات ذهنی سیاستمداران افغانستان، صلح در افغانستان ممکن نخواهد بود تا اینکه طالبان دست از اسلحه برندارند (طالبان از کودکی آموختهاند که تفنگ یعنی ناموس! و هیچ مجاهدی این ناموس را رها نخواهد کرد، یعنی کسی جرئت ندارد از ناموس خویش بگذرد، بلکه براساس موافقتنامهی آدمکشی که در سال اول خلقت به دست بچهی آدم امضا شده بود، طالبان حق دارند با این ناموس (تفنگ)، تمام خارجیها را بسازند).
میماند تلاشهای کرزی برای صلح! کرزی حاضر است نصف اردوی ملی را فدای صلح بکند. سه چارک پولیس و امنیت ملی هم اگر در این راه قربانی شد، باکی نیست. فقط صلح! زن و مرد افغانستان نیاز به صلح دارد. صلح در تمام کشورها هزینه دارد. یکی از هزینههایی که آقای کرزی احتمالاً پرداخت خواهد کرد، لغو قانون اساسی است. طالبان قسم خوردهاند که قانون اساسی پاکستان را قبول دارند، اما از افغانستان را نه! با کشته شدن مولوی عبدالرقیب و شهید خواندن آن جانی از جانب کرزی، طالبان فریب نخواهند خورد. همانطوریکه به حضورتان عرض نمودم که طالبان زنگ زده و گفته که طالبان نه در دوبی و نه در هیچجای دیگر، با دولت مذاکره نکرده و نخواهد کرد. {شنیدهام آنچه طالبان به خورد رسانهها و مردم میدهند، همه دروغاند. مقامهای طالبان نیز مثل مقامهای دولتی، در دوبی و سنگاپور و قطر، مالک آپارتمان و جایداد هستند. البته این را به حساب بخیلی نگفتم. خواستم مطرح کنم که یکی از پیشنهادهای بنده برای پروسهی صلح این است که دولت افغانستان باید تلاش کند تا قناعت خارجیها و ممالک شیوخ را به دست بیاورد تا با کمک جامعهی جهانی، در ممالک شیوخ برای هر طالب صاحب نام و آوازه یک شهرک بسازد. حداقل یک آپارتمان مجهز به دستشویی افغانی خو بسازند (در کنار توالت، کلوخ قطار قطار باشد). اما حیف که طرحهای کاربردی در افغانستان مورد توجه قرار نمیگیرد و استراتژیسازان یا بهتر است سپهسالاران استراتژی کشور، گرفتار ورقپرانی و برو بیا شدهاند. از طرحهایی حمایت میکنند که به اساس آن، گمشکو بیخی وقت آدمه ضایع میکنه.}
عرض به حضور که من و کرزی شدیداً در این زمینه مخالفت داریم. من از کشته شدن مولوی عبدالرقیب بهشدت خوشحالم، اما کرزی عادت دارد که بعد هر مرگ، اشک بریزد. یکی از طالبانشناسان کشور در این زمینه ابراز داشته است: جدا از اینکه طالبان چه ایدیولوژی دارند؟ از کجا تمویل میشوند؟ دست آیاسآی از آستین آنها بیرون میشود، جدا از اینکه طالبان چه نگاهی به نوع بشر دارند؟ جنگ خویش را چقدر مقدس میدانند؟ به اردو و پولیس ملی چطور میبینند؟ به زنان و کودک و معارف و تحصیل و ترقی چه نگاهی دارند؟…
جدا از همهی اینها، یکی از عواملی که مانع حضور آنها بر سر میز مذاکره میشود، اشک ریختن کرزی است. به قول آنها، طالبان تحمل نمیتوانند که آقای کرزی هم بر مرگ یک فعال و غیرفعال دولتی اشک بریزد و هم بر مرگ مولویان طالب!
به باور این کارشناس، طالبان گرفتار یک غیرت انحصارطلبی است و کرزی زمانی در مذاکره با طالبان موفق خواهد بود که تنها بر مرگ طالبان اشک بریزد و شهادت آنها را به حوریان بهشتی تبریک و به کودکان بیکس وطن تسلیت عرض نماید!