میرویس آریا
شکی نیست که انتخابات پیشروی پارلمانی یکی از انتخاباتهای تاریخی در افغانستان خواهد بود. این انتخابات به دلیل حضور گستردهی جوانان تحصیلکرده و نامآشنا بیپیشینه خواهد بود و از سوی دیگر قطببندیهای شدید فکری و سیاسی ناشی از تضادهای قومی و زبانی نیز این انتخابات را منحصر به فرد میسازد. در انتخابات پیشروی پارلمانی هم ظرفیت خوب برای یک گام به پیش رفتن در زمینهی فرهنگ انتخابات و دمکراسی وجود دارد و هم ظرفیت عقبگرد در حد بلندش موجود است. با توجه به وضعیت جاری، شدت گرفتن تنشهای قومی و زبانی در انتخابات غیر قابل انکار و غیر قابل جلوگیری است و نقاط اختلافزا و خطرآفرین اجتماعی و سیاسی ما بیشتر از هر زمان دیگری برجسته خواهد شد اما مواردی نیز وجود دارند که امکان قطببندیهای متضاد روی کلیت آن منتفی است. ما با دشواریها و چالشهای روبهرو هستیم که اصلا ممکن نیست آن را بر اساس مرزهای قومی، زبانی، مذهبی، سمتی، حزبی و قشری تقسیم بندی کنیم و در گروههای متخاصم تقسیم شویم. مشخص ساختن عامل اصلی و متضرر اصلی نیز در این موارد بر اساس یک محاسبهی منطقی، جوابگو نیست. دشواریهای فراوان اجتماعی و اقتصادی در کشور موجود است و به شدت در حال افزایش میباشد که زندگی جمعی ما را به شدت مورد تهدید قرار داده است. انتخابات پیشرو در کنار ظرفیت بلند چالشزایی خطرآفرین، فرصتی را نیز برای بلند کردن چند گام ابتدایی ولی اساسی برای مقابله با این دشواریها مساعد میسازد زیرا در این انتخابات ما با یک نسل اهل فهم و دانش روبهرو هستیم که در کنار همه قطببندیها اختلافآفرین، علاقهمند تمرکز روی چالشهای اساسی اجتماعی و اقتصادی نیز هستند. چالشهای که نابودی جمعی ما را در قبال دارند و آیندهی ما و نسلهای بعدی ما بدون در نظر داشت قوم، سمت و زبان مورد تهدید قرار میدهند خیلی زیاد اند ولی آنچه به آن باور من بیشتر از سایر موارد جدی و خطرناک مینماید، سه مورد زیر است:
یک: حدود دو میلیون انسان در افغانستان در حد بلند اعتیاد قرار دارند و شمار شان با گذشت هر روز به شدت در حال افزایش است. معتادان مواد مخدر تنها افراد منفعل جامعه نیستند، بلکه عامل یک بخش بزرگی از جرایم جنایی مانند دزدی و خشونتهای خانوادگی نیز میباشند. موجودیت و افزایش معتادین در جامعه سبب گسترش ناامیدی، بیباوری، فربه شدن اقتصاد جرمی، بلند رفتن خشونت و دزدی میشود و آیندهی ما را به صورت جمعی مورد تهدید جدی قرار داده است.
دو: حدود دو میلیون کودک خورد سال در روی جادهها در افغانستان کار میکنند که اکثریت شان مورد آزار و اذیت جنسی و سوءاستفاده از سوی گروهها و باندهای مافیایی قرار میگیرند. تجاوز جنسی بر این کودکان در کابل و شهرهای دیگر به گونهی بیوقفه جریان دارد. این کودکان نه از پرورش سالم خانوادگی برخورداراند و نه هم زمینهی تعلیم و زندگی کودکانه برای شان مساعد است. کودکانی که پیهم مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرند و برای پیدا کردن پول مجبور میشوند تا هر کاری انجام بدهند، با گذشت هر روز راههای غیر مشروع و آسان برای پول پیدا کردن را در پیش میگیرند. حالا شماری از این کودکان در جادههای کابل و شهرهای دیگر، دست به دزدی وسایل برقی مانند تیلیفونهای همراه و کمپیوتر از موترهای مردم از شهر میزنند و در برخی موارد حتی در نصب ماینهای مقناطیسی در موترها نیز نقش برجسته دارند. آیندهی بسیار تاریک در انتظار این کودکان است. آنان مراحل مبدل شدن به جنایت کاران حرفوی و بزرگ را با سرعت تمام طی میکنند. اگر روند به همین منوال ادامه یابد، تا ده سال دیگر زندگی در افغانستان و کابل از دست این کودکان ناممکن خواهد بود و جلوگیری از آن خیلی دشوار خواهد بود چنانچه حالا نیز آسان نیست.
سه: در کنار اینکه یک رقم بزرگ افراد تحصیل کرده و متخصص بیکار اند، شماری بیکاران غیر متخصص و بیسواد نیز به شدت در حال افزایش است. دلیل عمدهی آن سقوط تجارتهای متوسط و کوچک به دلیل کاهش بازار فروشات و بلند بودن مصارف اصلی مانند کرایهی جایداد و قیمت مصرف برق است. افزایش روند ورشکست شدن و سقوط کار و بارهای تجارتی باعث از بین رفتن منبع درآمد مشروع کارگران عادی که اکثرا از سطح سواد خیلی پایین و یا هیچ برخورداراند، میشود. در اغلب موارد، قطع شدن منبع مشروع درآمد این طبقه، سبب روی آوری آنان به تامین معیشت از راههای غیر مشروع مانند قتل، دزدی، جعلکاری و اختطاف میشود و یا دست به گدایی میزنند. عامل افزایش دزدیهای مسلحانه و غیر مسلحانه در سطح شهر کابل و دیگر شهرها، تا حد زیادی کسانی هستند که در چند سال پسین درامد مشروع شان را از دست دادهاند و نتوانستهاند برای تامین معیشت راه بدیل مشروع ایجاد کنند.
این سه مورد تنها گوشهی از تهدیدهای مشترک ماست که بیهیچ شکی همهی ما خواهان حل این مشکلات هستیم و میدانیم که چالش جمعی است و ما همگی یکسان از آن متضرر خواهیم بود.
معتادین مواد مخدر، کودکان کارگر روی جاده و افراد بیکار شامل افراد از تمام اقوام افغانستان است و با اطمینان کامل میتوان گفت که وحدت ملی و عدالت قومی و زبانی در زیر پُل سوخته و جادههای کابل به حد بلندش تامین است. تهدید ناشی از این وضعیت نیز به تنهایی متوجه یک قوم خاص و یک قشر خاص نمیشود. توان حل این معضل را نیز هیچ قوم، گروه و یا فرد خاص به تنهایی ندارد و نه هم میتوان مسوولیت آن را بر دوش یک فرد، یک گروه، یک قوم و یک سمت خاص گذاشت. حل این معضلات بدون مشارکت جمعی ما ممکن نیست. ما گذشته از اینکه در اجتماع در چه نقشی حضور داریم، از کجای افغانستان هستیم، خط فکری ما چیست، به کدام قوم متعلقیم و یا دست باز نماز میخوانیم و یا دست بسته، در این قبال مسوولیت مشابه و همسان داریم و نیز هر کدام توان برداشتن یک گامِ ولو کوچک را در این راستا به خوبی داریم. تهدید و خطر مشترک است. آنچنان که یک انسان در برچی برای 150 افغانی به قتل میرسد، در خیرخانه و هوت خیل نیز وضعیت مشابه حاکم است. نه حکومت به تنهایی این چالش را برطرف کرده میتواند و نه هم مردم بدون در کنار داشتن نهادهای حکومتی قادر به انجام کاری خواهد بود. مطمینم برای رفع این چالشها ما نمیتوانیم در قطبهای متضاد قرار بگیریم. برای مبارزه با این دشواریها، تقسیمبندیهای سیاسی، قومی و زبانی اصلا جواب نمیدهد اما برای بار احتیاط اگر فکر میکنیم که حتی ما نمیتوانیم روی این موارد نیز دیدگاه مشترک داشته باشیم و در همسویی با هم کار کنیم پس بهترین راه این است که هر کسی برود دنبال قوم خودش و برای کودک کارگر، معتاد مواد مخدر و بیکاران قوم خودش راه و چارهی بسنجد. حتی در صورت تقسیم شدن بر اساس خطوط قومی و زبانی نیزما برنده خواهیم بود.
وجود این مشکل هم در فرهنگ و روحیهی جمعی ما بستگی و هم ضعف ساختاری و خلای قانون بر آن تاثیرگذار است. به باور من آنچه در آستانهی انتخابات پارلمانی ضروری به نظر میرسد، تمرکز روی کاستیهای قانونی و ساختاری این معضلات است. ما در این زمینهها یا با خلای قانون روبهرو هستیم و یا عدم تطبیق قوانین سبب افزایش روز افزون آن شده است. نامزدان انتخابات پارلمانی نسل ما با جا دادن این موارد در برنامهها و کارزارهای انتخاباتی شان، آغازگر روندی خواهند شد که بیهیچ شکی در آینده ثمر خواهد داد. برجستهسازی این موارد در زمان کمپاینهای انتخاباتی، سبب راه یابی این موارد به بحثها و اجندای نشستهای پارلمان آینده خواهد شد و امیدواری ما را برای تغییر این وضعیت بیشتر میسازد. ما میتوانیم در هر زمینهی که صلاحیت تحلیل و ارائهی طرح را داریم کار کنیم و طرح و پیشنهاد ما را به صورت کتبی، واضح و دقیق به نامزدان نسل خود بسپاریم. من در زمینههای دیگر دسترسی چندان ندارم ولی مدتیست به دلیل روی آوردنم به تجارت شخصی، در بخش کارآفرینی و کاهش بیکاری کار کردهام و قبلا نیز طرحی را به رییسجمهور افغانستان سپردم که در سلسلهی تلاشهای نهادها و افراد دیگر، باعث معافیت 95 درصد جرایم مالیاتی بیشتر از بیست هزار شرکت تجارتی از سال 1381 تا 1396 شد که این امر سبب فعالیت دوبارهی صدها شرکت و مساعد شدن زمینهی کار برای افراد زیاد خواهد شد. برای اصلاح قوانین و برجستهسازی خلاهای ساختاری و فرهنگی که سبب شدت گرفتن روند شکست تجارتها و افزایش بیکاری در کشور میشود نیز پیشنهادات و طرحم را به صورت مکتوب برای دوستان و رفیقهای که در انتخابات نامزد هستند، مینویسم و به گونهی فردی به هر کدام تسلیم خواهم کرد. در اینجا دوستان صاحبنظر و مسوولیتپذیر را دعوت میکنم تا در بخشهای دیگر طرح و پیشنهاد شان را تهیه کنند و کمک کنند تا هم کارزارهای انتخاباتی پرمحتوا شود و هم ما سنگ بنای یک حرکت مثبت و فرهنگ خوب انتخاباتی را بگذاریم. امیدواری ما برای پرداختن روی این موارد از سوی نامزدان انتخابات بلند است و من مطمینم در این زمینهها کاری انجام خواهد شد و یا حداقل این روند آغاز خواهد گردید.