چرا حکومت افغانستان از گفت‌وگوهای مستقیم امریکا با طالبان می‌هراسد؟

چرا حکومت افغانستان از گفت‌وگوهای مستقیم امریکا با طالبان می‌هراسد؟

حمید‌الله بامیک


طالبان زمانی زیادی است که نه تنها مذاکرات مستقیم با دولت افغانستان را رد کرده‌اند، بلکه خواستار مذاکره مستقیم با واشنگتن شده‌اند. در ماه رمضان سال جاری، اشرف غنی یک آتش‌بس هفت روزه را اعلان کرد و امیدوار بود تا این اقدام شورشیان را تشویق کند که به میز مذاکره بیایند. در مقابل طالبان فقط سه روز عید را آتس‌بس اعلان کردند و بعد از ختم آتش‌بس دوباره به فعالیت‌های انتحاری، قتل و شورش‌گری ادامه دادند. اما ارگ بعد از ختم آتش‌بس هفت روزه، آن را به مدت ده روز دیگر به گونه‌ی یک‌طرفه تمدید کرد، ولی طالبان آتش‌بس یک‌طرفه‌ی دولت را با حمله‌های انتحاری و یورش‌ ‌بالای پوسته‌های نظامی پاسخ داد تا این‌که اشرف غنی بعد از پایان آتش‌بس یک‌طرفه‌ی دولت به نیروهای امنیتی دستور داد تا عملیات نظامی خود را علیه طالبان از سر بگیرند. متاسفانه این آتش‌بس‌ها هیچ تغییری را در موضع گروه طالبان ـ امتناع از مذاکره با کابل ـ به وجود نیاورد. اکنون به نظر می‌رسد دولت ترمپ از دیپلمات‌های خود خواسته که به دنبال مذاکرات مستقیم با طالبان برآیند. این بیان‌گر یک تغییر فاحش در سیاست امریکا در قبال افغانستان است. اما خاموشی دولت افغانستان در این زمینه حاکی از امیدهای آغوشته با ترس در گفت‌وگوهای مستقیم واشنگتن با گروه طالبان است.

پیش‌زمینهیی تاریخی روند صلح در افغانستان

قدرت رو به رشد طالبان در افغانستان موجب شده تا جامعه‌ بین‌المللی تلاش‌هایش را برای حمایت از طرح‌های مختلف جهت تضعیف گسترش شورشیان و  سرانجام کشانیدن آن‌ها به میز مذاکره‌ افزایش دهد. این تلاش‌ها شامل برنامه‌هایی نظیر خلع‌سلاح، بسیج‌زدای گروه شورشیان و ادغام مجدد می‌شود. چندین سال تلاش مستمر در سطح محلی نیز توسط مقامات دولتی افغانستان و ارتش بریتانیا در موسی‌قلعه در ولایت هلمند انجام شد که این روند در نهایت منجر به ایجاد برنامه رسمی صلح افغانستان و ادغام مجدد (APRP) گردید. متأسفانه تمام این اقدامات صلح برای ایجاد ثبات در افغانستان چندان موثر نبوده و نتوانسته که یک تعامل معنادار برای صلح پایدار را دنبال کند.

به قول نویسندگان مقاله ‍«روند صلح افغانستان، سیاست استراتژیک – تناقضات و نقطه ابهام» در سال های 2010 تا 2011، زمانی که نیروهای بین المللی حداکثر توان مبارزه علیه شورشیان افغان را در اختیار داشتند، تلاش برای آغاز مذاکرات صلح معنادار با طالبان صورت نگرفت. تلاش‌های رسمی در زمینه‌‌ی مذاکرات صلح در افغانستان در ماه مارچ 2009، هنگامی که باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، پیشنهاد ایده دستیابی به عناصر میانه‌رو در میان گروه شورشیان را مطرح کرد، بیشتر اهمیت پیدا کرد. در پایان سال 2009 هنگامی که رییس‌جمهور اوباما اعلام کرد که تعداد عساکر امریکایی در افغانستان افزایش خواهد یافت، شورشیان در سراسر افغانستان به طور کامل تحت تاثیر قرار گرفتند. علی رغم شناخت ضرورت مذاکرات صلح، کنفرانس بین‌المللی افغانستان به تاریخ 28 جنوری 2010، اصل مذاکره با رهبران شورشی را رد کرد و به جای آن پیشنهاد داد که باید با مبارزان میدان جنگ (ارتش افغانستان) برای تضعیف شورشیان، هم‌کاری صورت بگیرد.

صلح امریکا با گروه طالبان

رئیس‌جمهور ترمپ در نخستین روزهای حکومتش یک کنفرانس مطبوعاتی را برگزار کرد تا آن‌چه را که به عنوان یک تغییر عمده در سیاست  امریکا در قبال دولت افغانستان در نظر گرفته شده بود، اعلام کند. تحلیل‌گران می‌گویند که اداره ریس‌جمهور ترمپ  بی‌سر و صدا به دنبال تغییرات بسیار مهمی در روی‌کرد خود است و دیپلمات‌های بلندپایه‌ی آمریکایی را به دنبال مذاکرات مستقیم با طالبان هدایت می‌کند.

این روی‌کرد تازه‌ی امریکا در قبال روند صلح به رهبری حکومت افغانستان زمانی مطرح می‌شود که طالبان دولت افغانستان را غیرقانونی می‌داند و سال‌ها پیش گفته بود که تنها با ایالات متحده مذاکره می‌کند که رژیم طالبان را در سال 2001  سقوط داد. ایالات متحده قبلآ  اصرار داشت که دولت افغانستان باید در گفت‌وگوهای صلح با طالبان دخیل باشد و طالبان باید مستقیماً با کابل گفت‌وگو کند.

ناظران روند صلح افغانستان اظهار می‌دارند که دولت ترامپ در مذاکرات با طالبان پیام‌های متضاد ارائه داده است. در ماه سپتامبر 2017  جیم متیس، وزیر دفاع امریکا تأکید می‌کرد که گسترش مشارکت نظامی در افغانستان موجب هدایت طالبان به میز مذاکره شده است. وی افزود: «من می‌خواهم طالبان را تشویق کنم که تنها راه صلح و مشروعیت سیاسی برای آن‌ها از طریق یک توافق مبتنی بر مذاکره ممکن است.»‌ اما چند ماه بعد زمانی که در طی چندین حمله طالبان در جنوری 2018  بیش از 100 تن در افغانستان کشته شدند، ترامپ گفت که ایالات متحده علاقه‌یی به گفت‌وگو با طالبان ندارد: «بنابراین با طالبان صحبت نمی‌کنیم. ما نمی‌خواهیم با طالبان صحبت کنیم. ما آن‌چه را که می‌خواهیم خاتمه دهیم، باید به پایان برسانیم.»

با این حال بنابر گزارش‌های وال استریت ژورنال، ایالات متحده و مقامات افغانی می‌گویند که جنگ با گروه طالبان به بن‌بست رسیده است. گزارش اخیر آژانس آمریكا، دفتر بازرس ویژه ایالات متحده برای بازسازی افغانستان، دولت افغانستان از 407  ولسوالی فقط 229 ولسوالی را تحت کنترول خود یا تحت تآثیر خود دارد و طالبان 59 ولسوالی را کنترل می‌کند و در 119 ولسوالی دیگر جنگ جریان دارد. در همین حال، سازمان ملل متحد گفته که در شش ماه نخست سال جاری، تلفات غیرنظامیان به 1692 نفر رسیده که این رقم بیشترین تعداد تلفات را از زمان آغاز تحقیقات سازمان ملل متحد در سال 2009 در افغانستان نشان می‌دهد. حملات شورشیان و انفجارهای انتحاری عامل اصلی این تلفات گفته شده است.

آقای پمپو، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا می‌گوید که مذاکرات صلح بالقوه می‌تواند به رهبری افغانستان برگزار شود، هر چند ایالات متحده نقش مهمی در این گفت‌وگوها ایفا خواهد کرد. اما نیویورک تایمز روز یک‌شنبه هفته‌ی قبل گزارش داد که مقامات ایالات متحده گفته‌اند که اولویت‌بندی مذاکرات مستقیم بین ایالات متحده و طالبان را به عهده بگیرند، زیرا گفت‌وگوهای صلح به رهبری افغان‌ها به هیچ جای نخواهد رسید.

مجله‌ نیورکر می‌گوید که محرمانه بودن در حکومت‌داری جای خود را دارد و اگر جنگ افغانستان حل شود، حل این معضل مستلزم یک سلسله معاملات آرام و مخفی می‌باشد اما مذاکرات مخفی به عنوان یک مکانیسم برای کشانیدن طالبان به سیاست، دارای عواقب ناگوار خواهد بود. افغانستان از طرح‌های مخفی قدرت‌های خارجی به شدت رنج می‌برد. در نهایت مذاکرات با طالبان باید شفاف باشد تا افغان‌ها بتوانند آن‌ها را بررسی‌ کنند و فراتر از یک معامله با طالبان‌ باید رهبران این گروه به میز مذاکره فراخوانده شود. تلاش‌های آمریکا برای آرام کردن خشونت‌ها تنها در صورتی امکان‌پذیر است که آن‌ها بخشی از یک استراتیژی گسترده‌تر در افغانستان و جنوب آسیا باشند که در آن اولویت توسعه‌ اقتصادی، ارتباطات انرژی، آب و صلح در منطقه را شامل باشد و مهم‌تر از آن درگیری میان هند و پاکستان را مورد توجه قرار دهد.

برای این که حکومت افغانستان نشان دهد که در رابطه به روند صلح و گفت‌وگوهای مستقیم با گروه طالبان دارای صلاحیت و و اراده‌ی قوی می‌باشد، در ماه رمضان سال جاری یک آتش‌بس یک‌طرفه را اعلام کرد که طالبان فقط سه روز عید را آتش‌بس کرد. این آتش‌بس به گروه طالبان اجازه داد که با مردم، نیروهای امنیتی افغانستان و حتی مقامات بلند پایه‌ی افغانستان مثل وزیر داخله در خیابان‌های کابل و سایر شهرها یک‌جا شوند و عکس‌های سلفی بگیرند و شادی نمایند که این صحنه‌ها جرقه‌های تازه‌یی را در روند گفت‌وگوهای صلح برای مقامات کابل و واشنگتن باز کرد. بعد از همین آتش‌بس بود که خبرهای مبنی براین‌که امریکا می‌خواهد با گروه طالبان به طور مستقیم مذاکره کند، در رسانه‌های امریکایی پخش شد.

حال که واشنگتن می‌خواهد با گروه طالبان به طور مستقیم مذاکره نماید – سوال این‌جا است که چرا حکومت افغانستان از گفت‌وگوهای مستقیم امریکا با گروه طالبان بیم دارد یا با آن لااقل برخورد احتیاط‌آمیزی می‌کند؟

بیم کابل از مذاکره مستقیم واشنگتن با گروه طالبان ناشی از چند مساله است: یک؛ زیر سوال رفتن مشروعیت سیاسی دولت افغانستان – یعنی این‌که دولت افغانستان یک دولت دست‌نشانده امریکا می‌باشد بناً خودش در تصمیم‌گیری‌های کلان سیاسی دارای صلاحیت و اختیار نمی‌باشد. دو؛ ارگ می‌ترسد که در صورت عدم حضور فعال در گفت‌وگوهای مستقیم با طالبان، نتواند در مذاکره‌های صلح خواسته‌های خودش را مطرح نماید.

جدا از دلایل فوق در رابطه به بیم ارگ از گفت‌وگوهای مستقیم امریکا با گروه طالبان، آگاهان و تحلیل‌گران سیاسی بر این عقیده‌اند که اشرف غنی می‌خواهد از طریق پیروزی در روند صلح افغانستان برای خودش در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده کمپاین نماید. به همین خاطر ارگ مدام بر گفت‌وگوهای مستقیم دولت افغانستان با گروه طالبان اصرار می‌ورزد. چون اگر اشرف غنی موفق به کشانیدن گروه طالبان در میز مذاکره شود، این کار می‌تواند یک موفقیت بزرگ در دوران حکومت وی محسوب شود و ریس‌جمهور از این طریق می‌تواند از مردم امتیاز بگیرد و هم قهرمان میدان جنگ ۱۷ ساله‌ی افغانستان با گروه طالبان محسوب گردد. آتش‌بس یک‌جانبه‌ی دولت افغانستان با حمایت زیاد رسانه‌یی همراه شد. حتی یک استاد دانشگاه هاروارد، آقای ظریف امین‌یار در وصف اشرف غنی مقاله‌یی را تحت عنوان «آیا اشرف غنی می‌تواند گاندی افغانستان شود؟» نوشت. آقای امین‌یار می‌نگارد که «غنی یک فرد اصلاح‌طلب و رهبری است که دولت آمریکا به شدت به عنوان یک شریک در طول سال‌های پیش‌بینی نشده رژیم کرزی نیاز داشت. اگر آمریکا بخواهد صلح و رفاه را در افغانستان بازگرداند، دکتر غنی، بدون شک یکی از بهترین گزینه‌ها برای رهبری افغانستان است. اگر همه چیز درست پیش برود، دکتر غنی قادر خواهد بود یکی از الهام‌بخش‌ترین میراث را در تاریخ مدرن افغانستان به جا خواهد گذاشت. آقای غنی برای پایان دادن به جنگ و درگیری‌های افغانستان سرشار از عشق و علاقه می‌باشد اما ایالات متحده مشکوک به نظر می رسد.» وقتی‌که فاتح میدان جنگ افغانستان این گونه تمجید و ستایش شود، روشن است که گفت‌وگوهای مستقیم امریکا با گروه طالبان می‌تواند این چنین کلمات شیرین و گوارا را تحت‌الشعاع قرار دهد.

با این حال نباید از نظر دور داشت که درگیری‌های افغانستان چند بعدی است و  شامل بازی‌گران افغانی، منطقه‌یی و جهانی می‌باشد. با توجه به پیچیدگی ذاتی آن، هیچ یک از بازیگران اصلی کلید حل بحران را ندارند. بنابراین، هرگونه روند صلح در افغانستان طولانی، پیچیده و تابع تحولات و عوامل بسیاری است. واقعیت این است که هیچ طرفی در جنگ برنده‌ی جنگ نیست و تنها جای‌گزین ادامه‌ی خونریزی و بی‌ثباتی این است که طرف‌های درگیر همه باید به توافق جمعی بر سر عدم دخالت در افغانستان به توافق برسند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *