سیاست خارجی پاکستان پس از انتخابات 25 جولای

سیاست خارجی پاکستان پس از انتخابات 25 جولای

الجزیره زاهد حسین


با این‌که سیاست خارجی در کارزارهای انتخاباتی پیش از 25 جولای در پاکستان به سختی فهمیده می‌شود، اما دولت بعدی پاکستان در جبهه خارجی‌اش با چالش‌های جدی روبه‌رو خواهد بود.

جدایی روزافزون با ایالات متحده، جنگ جاری در افغانستان، تنش با هند و روابط با چین مسائل عمده سیاسی خارجی خواهند بود که دولت جدید باید به آن رسیدگی کند.

تنش با ایالات متحده

اتحاد امریکا و پاکستان که پس از 11 سپتامبر 2001 شکل گرفت به نظر می‌رسد که به سر رسیده و روابط آشفته‌ی دو کشور تقریبا به نقطه‌ی شکست رسیده است.

سیر نزولی روابط امریکا – پاکستان که در ماه مِی 2011 به دنبال حمله‌ی نیروی دریایی ایالات متحده به خانه‌ی اسامه بن لادن ـ و در پایان همان سال حمله‌ی هوایی امریکا به یک پوسته مرزی پاکستان که باعث کشته‌شدن بیش از 12 سرباز و افسر شد ـ شروع شد، به پایان نرسیده است. این امر روابط دو کشور را از یک اتحاد استراتژیک، بیش‌تر به یک توافق تراکنشی تبدیل کرده است.

کمک‌های غیرنظامی و نظامی ایالات متحده در دور دوم ریاست‌جمهوری باراک اوباما کاهش یافت. اکنون روابط تراکنشی باقی‌مانده نیز پس از این‌که رییس‌جمهور دونالد ترمپ در اوایل سال جاری سیاست جنوب آسیای خود را اعلام و کمک‌ نظامی ایالات متحده به پاکستان را به حالت تعلیق درآورد، تحت فشار قرار گرفته است. دولت ترمپ همانند دولت‌های پیشین ایالات متحده با نادیده‌گرفتن منافع پاکستان خواستار همکاری بلامنازع اسلام‌آباد با واشنگتن است.

واشنگتن به پاکستان کمک می‌کند تا علیه گروه‌های طالبان افغان که در مناطق مرزی این کشور فعالیت می‌کنند، اقدام کند و اگر واشنگتن آن چیزی را که می‌خواهد، به دست نیاورد، می‌تواند پاکستان را به عنوان یک پناه‌گاه تروریستی اعلام کند.

مطمئنا که چنین حرکت رادیکالی نمی‌تواند موفق شود. با این‌حال، سیاست‌گذاران ایالات متحده فشارهای دیپلماتیک بیشتری بر اسلام‌آباد وضع خواهند کرد تا پناه‌گاه‌های مظنون به شبه‌نظامیان را از خاکش برچیند و علیه رهبری طالبان که گفته می‌شود در خاک پاکستان فعال است، اقدام کند. در عین‌حال، قدرت نفوذ ایالات متحده بر اسلام‌آباد در طول این سال‌ها ضعیف شده است زیرا پاکستان با سایر قدرت‌های منطقه‌یی ـ به ویژه همکاری استراتژیک روزافزون با چین ـ ارتباط برقرار کرده است. با این‌حال، قطع کامل روابط میان واشنگتن و اسلام‌آباد [برای پاکستان] یک گزینه نیست.

مقابله با این‌ وضعیت تنش‌آمیز برای رهبری جدید پاکستان یک چالش بسیار جدی خواهد بود؛ چالشی که تقریبا می‌توان آن را با آن‌چه که دولت پاکستان پس از حملات 11 سپتامبر مواجه شد، مقایسه کرد.

افغانستان و شورش طالبان

افغانستان همچنان جدی‌ترین چالش برای دولت جدید پاکستان است. به نظر می‌رسد که از سرگیری مذاکرات دو جانبه [میان افغانستان و پاکستان] یخ را شکسته و یک فرصت جدید برای اسلام‌آباد و کابل ایجاد کرده است تا فضای اعتماد متقابل به وجود بیاورند و روابط شان را بر تهداب پایدارتری بنا کنند. اکنون تنش‌ در روابط دو کشور در حال فروکش است زیرا هر دو طرف نیاز به همکاری نزدیک برای مقابله با یک تهدید مشترک را به رسمیت شناخته‌اند.

آن‌چه که مشخصا دلگرم‌کننده است، کاهش لفاظی‌های خصمانه میان دو کشور است؛ امری که راه را برای یک محیط سودمند که در آن بحث‌های منطقی در مورد مسائل مهم دو کشور می‌تواند صورت بگیرد، هموار کرده است. در واقع دلیل قوی برای خوش‌بینی در مورد روابط دو کشور وجود دارد اما برای حذف منابع اصلی تنش و با توجه به بزرگی بی‌اعتمادی متقابل بین دو کشور و عوامل نامطلوب مشخص درونی و بیرونی، اسلام‌آباد و کابل نیاز به تلاش بیشتر دارند.

نشست اخیر کابل با پیشنهادات بنیادی‌تر برای ایجاد یک استراتژی مشترک برای مقابله با پناه‌گاه‌های مرزی که بزرگ‌ترین عامل تنش بین دو کشور بوده است، این بحث را به پیش برده است. مهم‌ترین نتیجه‌ی این نشست، حصول اطمینان از رهبران افغان بود که گفتند نیروهای افغان در حال حاضر با حمایت نیروهای اضافی امریکا برای مقابله با طالبان پاکستان و سایر لانه‌های امن شبه‌نظامیان در خاک افغانستان؛ در موقعیت بهتری قرار دارند.

در واقع این یک آزمون بزرگ برای نیروهای افغان خواهد بود. ایالات متحده و افغانستان اصرار دارند که پناه‌گاه‌های امن شبه‌نظامیان در خاک پاکستان طالبان افغان را قادر ساخته است تا در طی 16 سال گذشته عملیات‌های شورشی خود را تداوم و گسترش دهند.

همچنین از بین‌بردن پناه‌گاه‌های امن طالبان افغان در داخل پاکستان و اقدام علیه شبکه حقانی ـ با این‌که دولت پاکستان پیوسته حضور این شبکه را در پاکستان انکار می‌کند ـ برای رهبران جدید پاکستان یک چالش بسیار بزرگ‌تر خواهد بود.

شدت و کثرت روزافزون حملات شورشیان در افغانستان و بی‌میلی طالبان برای ورود به مذاکرات صلح، به عنوان نقطه اصلی اختلاف میان کابل و اسلام‌آباد باقی مانده است.

مسلم است که رهبری طالبان شاید با ترغیب پاکستان و چین در موافقت با یک آتش‌بس کوتاه‌مدت در جریان عید فطر از خود انعطاف‌پذیری نشان دادند، اما هنوز هیچ نشانه‌یی از این که شبه‌نظامیان پیشنهاد اشرف غنی رییس‌جمهور افغانستان برای مذاکرات صلح را بپذیرند، وجود ندارد.

با این‌حال، دینامیک ایجاد شده توسط آتش‌بس عید ممکن است فرصتی را ایجاد کرده باشد. پاکستان با این‌که مشخص نیست که آیا روی رهبری طالبان نفوذی دارد یا خیر، پیشنهاد کرده است که مذاکرات صلح را میان دولت افغانستان و طالبان تسهیل کند. بهترین چیز برای پاکستان این است که طالبان افغان را به مذاکره مستقیم با کابل، بدون این‌که اسلام‌آباد مسئولیتی بر دوش بگیرد، تشویق کند.

پیش‌رفت روابط دو جانبه میان کابل و اسلام‌آباد بدون شک یک تحول بسیار دلگرم کننده است. اما با توجه به پابرجایی دیوار بی‌اعتمادی متقابل، برای معنی‌دارتر شدن این روابط راه‌طولانی در پیش است.

سیاست پاکستان در قبال افغانستان اساسا تحت تسلط دستگاه امنیتی پاکستان خواهد ماند و دولت غیرنظامی منتخب این کشور هم احتمالا از آن پیروی خواهد کرد. با این‌حال، ثبات سیاسی پسا انتخاباتی در پاکستان، کلید پیشرفت مثبت در روابط اسلام‌آباد با کابل خواهد بود.

هند و چین

شاید بزرگ‌ترین چالش سیاست خارجی برای دولت جدید پاکستان، چگونگی عادی‌سازی روابط با دهلی‌نو و مدیریت داد و ستد با پکن باشد.

تنش میان دو همسایه مسلح به سلاح‌ هسته‌یی در طی چند سال گذشته با تشدید خصومت‌ها در دو طرف خط کنترل که کشمیر پاکستانی و هندی را از هم جدا می‌کند، افزایش یافته است. این افزایش [در تنش] همچنین منجر به تعلیق مذاکرات دو جانبه میان دو کشور شده است.

نوازشریف نخست وزیر پیشین پاکستان ابتکاراتی را برای بهبود روابط با دهلی‌نو به خرج داد اما به خاطر مخالفت داخلی و ناسازگاری نارندرا مودی نخست وزیر هند، نتوانست پیشرفت زیادی داشته باشد.

سیاست نوازشریف در قبال هند نیز یکی از دلایلی است که او با ارتش پاکستان دست به گریبان شد. تقریبا تمام احزاب سیاسی اصلی پاکستان از روابط بهتر با همسایه شرقی خود حمایت می‌کنند اما امنیت و مسأله‌ی کشمیر به عنوان مانع عمده برای دستیابی به یک موفقیت پابرجاست. همچنین، با توجه به این‌که هند در سال‌ آینده انتخابات عمومی برگزار می‌کند، هیچ امیدی برای تحول اساسی در روابط دو کشور وجود ندارد. هرچند که هرگونه ابتکار عمل از طرف دهلی‌نو از سوی نخبگان سیاسی پاکستان و ارتش این کشور مورد استقبال قرار می‌گیرد.

روابط پاکستان با چین همچنان پایدار خواهد ماند. محور رو به رشد چین ـ پاکستان بازتاب‌دهنده‌ی جغرافیای سیاسی در حال ظهور آسیا و جابه‌جایی نیروها در این منطقه است. دورشدن پاکستان از ایالات متحده و افزایش تنش با هند، اسلام‌آباد را به این وا داشته تا وابستگی‌اش را به چین (رفیق گرمابه و گلستان پاکستان) افزایش دهد. روابط رو به رشد ایالات متحده و هند نیز از جمله عواملی است که محور چین – پاکستان را بیشتر تقویت می‌کند.

دهلیز اقتصادی چین – پاکستان یک تغییر ابعادی را در روابط دو کشور، آن هم در زمان تغییر قابل‌توجه جئوپولیتیک [در منطقه] به ارمغان آورده است. اما با این‌که دهلیز اقتصادی چین-پاکستان مزایای گسترده‌یی را برای توسعه زیرساخت و رشد اقتصادی در پاکستان نوید می‌دهد، پایداری این پروژه و داشتن منافع بلندمدت برای پاکستانی‌ها، در گرو این است که تعدادی از چالش‌های مهم باید برطرف شوند.

هرچند که چین در پیشگاه عمومی تصویر بسیار مثبتی دارد، اما عدم شفافیت در شرایط پروژه‌های مختلف دهلیز اقتصادی چین – پاکستان، شک و تردید روزافزونی را در میان جامعه مدنی و محافل تجاری این کشور ایجاد کرده است. یک چالش عمده برای دولت جدید این است که برای ایجاد شرایط بهتر با شرکت‌های چینی مذاکره کند تا بتواند سود حداکثری خود را از سرمایه‌گذاری‌های آن‌ها به دست آورد.

مسأله‌ی اساسی برای رهبری پاکستان این است که چگونه برنامه دهلیز اقتصادی چین – پاکستان را به نحوی اجرا کند که بی‌ثباتی ساختاری برطرف شود و اقتصاد پاکستان را در مسیر رشد پایدار قرار دهد.

به طور خلاصه، پاکستان با شرایط پیچیده‌ی سیاست خارجی روبه‌رو است و پس از مراسم تحلیف دولت جدید، مدیریت روابط خارجی کشور یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های این دولت خواهد بود.