مطابق جدول زمانی کمیسیون انتخابات، زمان برگزاری انتخابات شوراهای ولسوالیها و انتخابات پارلمانی 28ام میزان است؛ زمانی که تا آن کمتر از سه ماه فاصله داریم. با این حال، همزمان با نزدیک شدن به موعد مقرر برای برگزاری انتخابات، کوه یخی که در برابر این روند قرارگرفته کم کم قد نمایان میشود. شماری از بانفوذترین احزاب سیاسی اخیراً خواستار ابطال روند کنونی و شروع دوبارهی روند انتخابات شدند. در تازهترین مورد کمیسیون انتخابات مطابق گزارشی که اطلاعات روز نشر کرده، خواستار تعلیق انتخابات شوراهای ولسوالیها شده است. فهرست مشکلات تخنیکی و اداری کمیسیون انتخابات و چالشهای که فرا روی روند انتخابات قرار دارند، تا آنجا طولانی شده که اعتبار کلی انتخابات را زیر سوال برده است.
مطابق این گزارش که روزنامه اطلاعات روز آن را نشر کرده، صرفاً 40درصد از ولسوالیهای کشور مطابق معیارهای کمیسیون انتخابات و قانون انتخابات واجد آناند که انتخابات شوراهای ولسوالیها را برگزار کنند، اما در 60 درصد از ولسوالیهای دیگر این معیارها محقق نشده است. مشکل اصلی، به نظر میرسد جایگاه گنگ و مبهم این شوراها در قانون و دستگاه اداری کشور است. به این معنا که از یکسو شوراهای ولسوالیها جایگاه روشنی در ادارات محلی ندارند، کما آنکه شوراهای ولایتی نیز با چنین مشکلی روبهرویند و از جهتی دیگر حتا از مشوقهای مالی نیز محروماند. از جهتی دیگر، هرچند انتخابات به مثابهی پایهی اساسی یک نظم دموکراتیک در کشور حمایت شده، اما حضور اجتماعی زنان به مثابهی یکی از پیامدهای این نظم، هنوز با دشواریها و سختیها و موانع بسیاری روبهرو است.
مطابق این گزارش در بیش از یک صد ولسوالی اصلاً هیچ زنی خودش را در شوراهای ولسوالی نامزد نکرده است. این وضعیت و خودداری زنان از حضور در شوراهای ولسوالی یا فقدان علاقهی آنها برای حضور اجتماعی نشان میدهد که زنان هنوز در روستاها و محلات دورافتاده از حضور اجتماعی میهراسند. آنها نمیتوانند مستقلانه تصمیم بگیرند و یا نقش فعالی در جوامع کوچک محلی شان بازی کنند. از این رو، فقدان حضور زنان در انتخابات شوراهای ولسوالیها یکی از نشانههایی است که ناکارآمدی سیاستهای دولت در حمایت از زنان را آشکار میکند.
از طرف دیگر و در یک سطح کلیتر، ناگزیریم بپرسیم که شوراهای ولسوالیها در ادارهی محلی تا چه اندازه نقش و جایگاه و اثرگذاری دارند؟ آیا آنها قادر به نظارت مؤثر از مقامات محلی حکومت میباشند؟ پاسخ منفی است، چه اینکه این شوراها در روی کاغذ بیشتر به هدف هماهنگی میان ادارهی محلی و مردم ایجاد شده، و این موقعیت این شوراها را فاقد کارآیی و اثرگذاری میسازد. حتا از این منظر نفعی نیز از فعالیت این شوراها فراتر از آنچه که در قالب یک برنامهی وزارت احیا و انکشاف دهات تجربه شد، متصور نیست.
به نظر میرسد تشکیل شوراهای ولسوالیها نیازمند بررسی مجدد است. اما این کار تا آمدن پارلمان هفدهم و شروع کار آن، ممکن نیست. از این رو، بهتر است چنانچه کمیسیون انتخابات نیز از حکومت و ریاست جمهوری خواسته، انتخابات شوراهای ولسوالیها به زمان دیگری واگذار شود، با این قید که ساختار و نقش این شوراها باید بازتعریف گردد و شوراهای ولسوالیها از یک نهاد خنثا و تشریفاتی به یک نهاد فعال و اثرگذار تبدیل شود.