غنی به ترمپ: افغانستان سرشار از معدن است، اینجا را ترک نکنید

غنی به ترمپ: افغانستان سرشار از معدن است، اینجا را ترک نکنید

منبع: فصل 38 کتاب «ترس: ترمپ در خاک سفید» از باب وودوارد


افغانستان همچنان روی اعصاب ترمپ است. چند ماه قبل در اواخر ماه سپتامبر (2017) او میزبان یک مهمانی _ رسمی _ در حاشیه‌ی نشست سالانه سازمان ملل متحد در نیویورک بود. الهام علی‌اف رییس‌جمهور آذربایجان و همسرش برای عکسی با خانواده‌ی ترمپ ژست گرفتند. در همان مهمانی رهبر آذربایجان به رییس‌جمهور ایالات متحده گفت که چینی‌ها در حال استخراج مقادیر قابل‌توجه مس از معادن افغانستان هستند. ترمپ خشمگین بود.

ایالات متحده میلیاردها دالر را صرف جنگ افغانستان می‌کند آنوقت چین می‌آید و مس این کشور را سرقت می‌کند!

اشرف غنی رییس‌جمهور افغانستان [به رهبران ایالات متحده] پیشنهاد کرده بود که ایالات متحده دسترسی انحصاری به ثروت معدنی فراوان و دست‌نخورده‌‌ی رشته‌ کوه‌های افغانستان خواهد داشت. استدلال غنی این بود که [از افغانستان] پول زیادی می‌توان به‌دست آورد؛ اینکه افغانستان [سرشار از] مواد معدنی کمیاب، از جمله لیتیوم _ یکی از عناصر اصلی باتری‌های موبایل و تجهیزات پیشرفته _ است. غنی به آن‌ها گفته بود که افغانستان را ترک نکنند.

برخی از برآوردهای اغراق‌آمیز می‌گویند که ارزش مواد معدنی موجود در افغانستان ممکن است چندین تریلیون دالر باشد.

ترمپ معدن می‌خواست. او در یکی از نشست‌ها با مقامات دولتش گفت: «آن‌ها [مقامات افغانستان] مواد معدنی خود را به ما پیشکش کرده‌اند، همه چیز را به ما ارزانی داشته‌اند. چرا ما آن‌ها را نمی‌گیریم؟ شما چرا دست زیر الاشه گذاشته هیچ‌ کاری نمی‌کنید. چینی‌ها به آنجا هجوم برده‌اند.»

گری کان در پاسخ به رییس‌جمهور گفت: «آقا، این‌طوری نیست که ما فقط برویم به افغانستان و مواد معدنی را بگیریم و بیاوریم. آن‌ها هیچ نظام حقوقی و حق مالکیت زمین ندارند. ایجاد زیرساخت‌ها برای استخراج معدن میلیاردها دالر هزینه خواهد داشت.»

ترمپ گفت: «ما باید یک شرکت را به آنجا ببریم… بگذاریدش برای مزایده.»

این یک فرصت عظیم و در بهترین حالت سرمایه‌داری، ساخت و توسعه بود.

 ترمپ ادامه داد: «چرا ما [معادن آنجا را] استخراج نمی‌کنیم؟»

کان پرسید: «ما، کی هستیم؟»

ترمپ مثل اینکه یک شرکت ملی استخراج معدن برای انتقال به افغانستان موجود باشد، گفت: «ما باید آنجا باشیم و [مواد معدنی افغانستان را] به‌دست بیاوریم.»

در یکی از جلسات بعدی در دفتر بیضی ترمپ پرسید: «چرا این کار انجام نشده است؟»

مک‌ماستر گفت: «ما این کار را از طریق روند NSC اجرا می‌کنیم.»

ترمپ فریاد زد: «من نمی‌خواهم این کار از طریق یک روند لعنتی انجام شود. من می‌خواهم شما به آنجا بروید و کار را انجام دهید. رایگان است! چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟»

شهر هِرت. چه کسی خواهان ثروت بادآورده بود؟

ویلبر راس، وزیر بازرگانی داوطلب شد: «بسپارش به من، آقا. من انجامش می‌دهم.» راس این‌ را طوری گفت که انگار این مسأله مربوط وزارت بازرگانی باشد.

ترمپ تایید کرد.

کِلی خیلی حرف نزد ولی مک‌ماستر، راس و کان را با خود به دفترش برد.

مک‌ماستر از اینکه کِلی مداخله نکرده بود، خشمگین بود: «تیشه به ریشه‌ام زدی. می‌دانستی که من در حال اجرای آن روند هستم.»

مک‌ماستر مطابق قوانین در حال پیشروی بود و با وزارت خارجه، دفاع و سایر ادارات یا سازمان‌های علاقه‌مند کار می‌کرد. او ادامه داد: «تو [خطاب به کِلی] مرا پیش رییس‌جمهور تنها گذاشتی!»

برای ترمپ هیچ‌ چیزی بیشتر از ایده‌ی گرفتن پول از دیگران برای پرداخت هزینه‌ی تعهدات امنیت ملی دولت‌های پیشین ایالات متحده در قبال ناتو، افغانستان و عراق جذبه نداشت. تنها چشم‌انداز جذاب دیگر، یک معامله‌ی خوب بود و او به معادن افغانستان فکر می‌کرد.

بعدتر وزارت امور خارجه حق استخراج معدن را ارزیابی کرد. تحلیل‌گران نتیجه گرفتند که استخراج معادن افغانستان توسط امریکا می‌تواند مزیت تبلیغاتی بزرگی را برای افراط‌گرایان در سطح جهان به همراه داشته باشد: اینکه ایالات متحده می‌آید که به سرزمین شما تجاوز کند و ثروت زیرزمینی شما را به سرقت ببرد.

در 7 فبروری سال 2018، مک‌ماستر گروه کوچک متشکل از مدیران ارشد را در «اتاق کنفرانس جان اف. کندی» برای استماع گزارش راس، وزیر بازرگانی گردهم آورد. راس صبح همان روز با سرپرست وزارت معادن افغانستان گفت‌وگو کرده بود. او به افراد حاضر در جلسه گفت: «چینی‌ها هیچ‌چیزی را به جیب نمی‌زنند. آن‌ها مثل دیگر جاهای جهان در افغانستان نیز از این امتیازات بزرگ برخوردارند و از آن سود می‌برند. آن‌ها برای طولانی‌مدت مصروف این کارند و نیازی ندارند که فوراً از آن پول به جیب بزنند.»

پس جای نگرانی نبود.

راس گفت که افغانستان زیرساخت یا سیستم حمل و نقل و سیستم نظارتی یا محیط‌زیستی ندارد و بنابراین هیچ شرکت خصوصی در آنجا سرمایه‌گذاری نمی‌کند.

راس با خنده‌ی ملایم گفت که استخراج معادن افغانستان توسط چینی‌ها «اخبار جعلی است.» مک‌ماستر افزود که دسترسی به اکثر این معادن غیرممکن است زیرا بسیاری از آن‌ها در مناطق تحت کنترل طالبان قرار دارند. منطقه‌‌ی جنگی است و قبل از استخراج باید دیوار دفاعی نظامی ایجاد شود. او گفت که در بهترین حالت، استخراج معدن 10 سال طول می‌کشد، آن‌هم اگر همه چیز بر وفق مراد پیش برود.

راس گفت که این موضوع را برای توضیح دادن به رییس‌جمهور دنبال می‌کند.

کِلی به نظر می‌رسید که فقط سعی دارد از غرق‌شدن کشتی‌اش جلوگیری کند. او در نشست مقامات ارشد در اوایل 2018 با افتخار اعلام کرد: «اکنون می‌دانم که من کسی نخواهم بود که به‌عنوان رییس ستاد کارکنان [کاخ سفید] کوتاه‌ترین دوره‌ی خدمت را داشته. من حالا از راینس پیشی‌ گرفته‌ام.» راینس پریبس فقط 189 روز به‌عنوان رییس ستاد کارکنان در کاخ سفید حضور داشت؛ کوتاه‌ترین دوره‌ی کاری یک رییس ستاد در تاریخ کاخ سفید.

در اوایل سال 2018 برنامه‌ی تلویزیونی 60 دقیقه گزارشی را درباره‌ی جنگ افغانستان پخش کرد. این گزارش می‌گوید کابل چنان ناامن و خشونت‌آمیز است که فرمانده نیروهای ایالات متحده در کابل، نمی‌تواند برای رفت‌وآمد به مقر نیروهای تحت فرماندهی‌اش از موتر و مسیر زمینی کابل استفاده کند؛ اینکه جنرال نیکلسون برای دو مایل فاصله از هلیکوپتر استفاده می‌کند. نیکلسون نشان داده بود که او رویکرد پیروزی-محور ترمپ را اتخاذ کرده است. او در این رابطه گفته بود: «این سیاستی است که می‌تواند منجر به پیروزی شود.» نقشه‌های اطلاعاتی و عملیاتی نیکلسون نشان می‌داد که ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده حدود 50 درصد کشور را تحت کنترل دارد. حلقات متخصصان در پنتاگون و وزارت امور خارجه می‌دانستند که نیکلسون ادعا کرده بود این رقم را «تا دو سال دیگر به 80 درصد می‌رسانم.»

نیکلسون به تقویت توانایی ائتلاف و ارتش افغانستان  مصمم بود تا این نیروها بتوانند قلمروی که مساحت آن به 75 هزار مایل مربع می‌رسید، را دوباره [از طالبان و گروه‌های شورشی دیگر] پس بگیرند. برای بسیاری از کسانی که در افغانستان خدمت کرده بودند، این امر غیرممکن بود و حتا مضحک به نظر می‌رسید.

هدف دوم نیکلسون این بود که پس از چهار سال فشار، طالبان متوجه می‌شوند که نمی‌توانند در این جنگ پیروز شوند و به این ترتیب وارد مذاکره می‌شوند. در حالیکه طالبان، همان طالبانی اند که بیش از 16 سال می‌شود دارند [با دولت افغانستان و نیروهای امریکایی] می‌جنگند.

کارشناسان اطلاعاتی اداره‌ی اطلاعات ملی ایالات متحده، در اوایل سال 2018 به ترمپ در مورد افغانستان توضیحاتی ارایه کردند: اینکه ایالات متحده هیچ دستاوردی از لحاظ قلمرو ندارد. اینکه چیزی [از طالبان] کم نشده است. اینکه نسبت به سال گذشته هیچ بهبودی در کار نیست و در واقع، در مواردی اوضاع در حال بدترشدن است.

بخشی از توضیحات این بود که ایالات متحده و دولت افغانستان مجبور بوده‌اند که از کابل محافظت کنند زیرا طالبان پی‌هم حملاتی را در پایتخت سازمان‌دهی می‌کنند. در 9 روز آخر ماه جنوری، 130 نفر در چهار حمله کشته شدند. این امر ظرفیت چندانی برای نیروهای ائتلاف باقی نگذاشته که در سایر نقاط کشور، به پس گرفتن قلمرو از چنگ طالبان اقدام کنند.

نتیجه‌گیری‌های تحلیل‌گران از این هم نومیدکننده‌تر بودند؛ اینکه پاکستان نه حاضر به همکاری است و نه هم به فشارهای ایالات متحده واکنشی نشان می‌دهد و هرگونه توافق [با طالبان] بر مشارکت پاکستان استوار خواهد بود.

در صورتی که ایالات متحده افغانستان را ترک کند، چشم‌انداز فوری این کشور افزایش شورش‌گری است و شاید حتا جنگ داخلی دیگری شروع شود و از طرف دیگر جهادی‌هایی که سوریه را ترک می‌کنند به افغانستان می‌روند. افغانستان برای بمب‌سازان و بمب‌گذاران سرزمین موعود جدید است. نیروهای ائتلاف احتمالاً فقط می‌توانند وضعیت موجود را تا بهار سال 2019 حفظ کنند. ساختار سیاسی افغانستان درهم شکسته و طوفان کاملی در راه است. مشکلات عملی مانند آب و هوا نیز ممکن است نقطه‌ی اوج این طوفان باشند. کوه‌های افغانستان تقریباً هیچ برفی به خود ندیده و از این جهت هیچ آبی برای مزارع نیست. خشک‌سالی در راه است و همراه با آن بحران ناامنی غذایی. گذشته از این، پاکستان احتمالاً یک تا دو میلیون مهاجر افغان را به افغانستان می‌فرستد. بیشتر آن‌ها کسانی هستند که پس از حمله‌ی شوروی در سال 1979 از مرز به پاکستان عبور کرده بودند. حدود دو میلیون افغان برای چندین دهه در پاکستان زندگی کرده‌اند و هرگز سرزمین مادری خود را ندیده‌اند. اما آن‌ها آمدنی هستند.

با این‌حال، جنرال نیکلسون به اینکه او در افغانستان «پیروز» می‌شود، پافشاری داشت. این امر مورد پسند متیس نبود. یکی از مقامات پنتاگون به‌طور محرمانه گفت که «وزیر دفاع از آنچه که او [نیکلسون] گفت، بسیار ناخشنود است. و ما در تلاش هستیم او را مهار کنیم.»

اگر زبان فرمانده کل قوا حول محور «پیروزی» باشد، پس دشوار است که فرمانده ساحوی را به‌خاطر استفاده از چنین زبانی مورد انتقاد قرار دهیم. اما اطلاعات نشان می‌دهند که [جنگ افغانستان] در سال بعد رو به بدترشدن است نه بهترشدن.

خلاصه افغانستان نسخه‌ی جدید «خانه‌یی با اسباب‌بازی‌های شکسته» است. بی‌ثباتی سیاسی، آشفتگی دولت افغانستان، انتقاد کنگره و مردم در ایالات متحده، اندکی دستاوردهای نظامی (آن‌هم اگر دستاوردی در کار باشد)، خشک‌سالی، ناامنی غذایی گسترده و بحران مهاجران.

ترمپ مشخصاً دو نفر را مقصر این وضعیت می‌داند. اول رییس‌جمهور پیشین، جورج دبلیو بوش که جنگ افغانستان را در سال 2001 و سپس جنگ عراق را در سال 2003 آغاز کرد. ترمپ وی را حقیر می‌داند. ترمپ به پورتر راجع به بوش گفته است که «او یک رییس‌جمهور خیلی خیلی بد بوده است. یک جنگ‌طلب. او می‌خواست با اعمال نفوذ امریکا دموکراسی را به سراسر جهان ببرد و پاسبان جهان باشد و به این دلیل این همه جنگ‌ را آغاز کرد.» با اینکه ترمپ تصمیم گرفت که چند هزار نیروی اضافی به افغانستان بفرستد، اما او گفته است که قصد ندارد وضعیت موجود را ادامه دهد. از دید ترمپ آغاز این جنگ‌(ها) یک اشتباه و از سر بی‌پروایی بوده است.

دوم، مک ماستر. ترمپ برای مقصر نشان‌دادن مک‌ماستر از عراق به‌عنوان مدرک استفاده کرد: «من نمی‌دانم که آن‌ها [عراقی‌ها] چگونه توانستند مک‌ماستر را فریب دهند. او اهل بیزنس نیست. آن‌ها [جنرال‌های امریکایی] تجزیه و تحلیل سود/هزینه را درک نمی‌کنند. باورم نمی‌شود به او اجازه دادم مرا به فرستادن سربازان بیشتر به آنجا [افغانستان] متقاعد کند.»

ترمپ در یک عمل‌ شدیداً توهین‌آمیز، ادای مک‌ماستر، مشاور امنیت ملی‌اش را درآورد. رییس‌جمهور بادی در گلو انداخت و شروع کرد به تنفس آشکارا اغراق‌آمیز. او با صدای بلند بریده‌بریده گفت: «مــــــن رییس‌جمهور عــراق را مــــــی‌شناسم. او مـــــــرد خوبــــــــــــی است، آااا قا! من می‌دانم او طــــــــــــــرف ما است.»

سپس ترمپ ژست عادی خودش را گرفت و گفت: «آن مرد یک شیطان است. من او را دیده‌ام. مک‌ماستر نمی‌داند در مورد چه حرف می‌زند.» ترمپ در مارچ 2017 با نخست وزیر عراق، حیدر العبادی، در کاخ سفید دیدار کرده بود.

ترمپ ادامه داد: «این ارتشی‌ها… آن‌ها بیزنس سر شان نمی‌شود. آن‌ها فقط سربازی و اینکه چگونه باید جنگید، را می‌فهمند. آن‌ها نمی‌دانند که [جنگ] چقدر هزینه دارد.»

ترمپ درباره‌ی افغانستان به پورتر گفت: «فاجعه‌یی در آنجا جریان دارد. این کشور هرگز یک دموکراسی کارگر نخواهد شد. ما باید به‌طور کامل از آنجا خارج شویم.»