سمیر بدرود
استفاده از رأی، مهمترین وسیلهی ایفای حق انتخابکردن و انتخابشدن است. این دو حق، حق انتخابکردن و انتخابشدن، شالوده و سنگپایهی حقوق مدنی و سیاسی انسانها است. انسانها با حق انتخاب یا بهتر است گفته شود با برخورداری و داشتن آزادی انتخابکردن و انتخابشدن، میتوانند زمینهی زندگی آبرومند و توأم با کرامت انسانی را کمایی کنند. انتخابات پذیرفتنیترین روش برای تحقق حق انتخاب است. در انتخابات پارلمانی پیشرو، در کنار مردان، زنان زیادی از صنفهای مختلف اجتماعی خود را نامزد کردهاند که در نهایت تعدادی از آنها به مجلس راه خواهند یافت. اما مهمترین اولویت زنان، برای زنان در پارلمان آینده کدام موارد خواهد بود. زنان به عنوان نیمپیکر اجتماع بایست در راستای احقاق کدام حقوقشان تلاش کنند تا از آن طریق زمینههای زندگی بهتر برای شان مساعد شود. واضح است که وظایف نمایندگان مجلس در قانون اساسی واضح شده است و شاخهی عمل آنها باید مشخص باشد، اما از آنجاییکه میزان آسیبپذیری زنان در جامعهی افغانستان بالا و ریشهدار است، برنامهها و راهکارهای زنان باید در مجلس آینده عمیق و مسألهدار باشد.
در این نوشته تلاش میشود تا به صورت فشرده به پارهیی از مسایل به عنوان حیاتیترین مواردی که زندگی زنان افغانستان را متأثر ساخته است و باید توسط پارلمان آینده به آنها پرداخته شود، اشاره میشود.
نخستین مورد عبارت از آزادی انتخاب است. آزادی انتخاب در افغانستان به عنوان یک چالش، بیشتر دامنگیر زنان است و این مسأله در طول تاریخ به عوامل و علل گوناگون اتفاق افتاده است. آزادی انتخابکردن برای زنان افغانستان در همهی ابعاد چالشزا است. این موضوع از مسایل عادی روزمره شروع و تا مسایل کلان زندگی را دربر میگیرد. انتخاب لباس، درس و تعلیم، محل زندگی و چگونگی زندگی و حتا حریم خصوصی برای زنان افغانستان، نه تنها آسان نبوده است، بلکه در مواردی محال است. خلاصه اینکه حق انتخاب مستقلانه برای زنان به عنوان انسانهای کاملالحقوق، توأم با چالشهای وحشتناکی است. بنا حق انتخاب باید برای زنان قاعدهمند و به رسمیت شناخته شود. زنانی که در پارلمان آینده به عنوان نماینده برگزیده میشوند، بایست در راستای این امر کار همهجانبه نمایند.
دومین مسأله از دید من عبارت از برابری است. زنان در پارلمان آینده باید در راستای اعاده و قانونمندساختن برابری جنسیتی کار خستگیناپذیر انجام دهند. قانون اساسی افغانستان همهی شهروندان، اعم از مرد و زن، را در برابر قانون مساوی عنوان کرده است، اما در قانون مدنی سن ازدواج برای زنان ۱۶ و برای مردان ۱۸ سال مشخص شده است. این مسأله روی زندگی زنان به شدت تأثیرگذار است. یکی از ابتداییترین تأثیرات این مسأله محرومیت از حق تحصیل و در نهایت منتهیشدن به کارهای خانه که در واقع بیکاری است، میباشد. اعادهی برابری در چوکات قانون برای زنان باید در دستور کار زنان نماینده قرار داشته باشد.
کار و حقداشتن کار نیز برای زنان و مردان باید در بعد عملی برابر شود. قانون اساسی و قانون کار این حق را بدون تفکیک، به آن رسمیت بخشیده است، اما در عمل اینطور نیست. ذهنیت اجتماعی نسبت به کار زنان که البته ریشه در برداشت مذهبی و سنتهای محافظهکارانه دارد، منفی است. این نوع ذهنیت زندگی زنان را به شدت زیر تأثیر قرار داده است، به خصوص زمانی که مباحثی چون نفقه و میراث مطرح باشد. کار در این راستا یک ویژگی را همواره بایست داشته باشد و آن عبارت از عدم مواجههی رادیکال با ذهنیت و برداشتهای سخت و سفت اجتماعی است. تحول در این راستا باید به مرور زمان و با متانت اتفاق بیافتد. حق کار به تبع آن استقلال مالی زنان، یکی دیگری از موارد مهمی است که در مجلس آینده در راستای ایفای آن باید کار شود.
سواد و سرتاسریشدن آن در کل و به صورت خاص برای زنان مورد دیگری است که باید در این راستا از مجرای پارلمان کار همهجانبه شود. وزارتهای سکتوری در حکومت افغانستان اکثرا درگیر کارهای روزمره میباشد. سلسلهمراتب تصمیمگیری و تشکیلات فربه از عمدهترین دلایل این مسأله است. وزارت معارف افغانستان باید در راستای سرتاسریشدن بحث سواد زنان برنامههای ابتکاری و بلندپروازانه طرح و اجرا کند. زنانی که نمایندگان آینده مجلس میشوند، باید در این راستا به عنوان نیروی فشار عمل کنند. دقت در بودجه و نظارت همهجانبه از اجرای آن، به ویژه در راستای طرح و اجرای سرتاسریشدن سواد زنان، مهمترین مأموریت زنان نماینده باید باشد.
زنان در افغانستان یکی از گروههای آسیبپذیر اجتماعی اند. یکی از روشهای پذیرفتهشده در سطح بینالمللی برای ایجاد تغییر مثبت در زندگی گروههای آسیبپذیر اجتماعی رعایت تبعیض مثبت است. کرسیهای زنان در پارلمان افغانستان یکی از نمونههای این امر است، اما بهتر است تا این مسأله در بعد عملی رعایت شود. زنان در پارلمان آینده باید در راستای رعایت تبعیض مثبت برای همجنسانشان به عنوان گروه آسیبپذیر اجتماعی، در بخشهای عملی و سکتوری، تلاش کنند. مثلا تجارت زنان باید در بعد مالیاتی و سایر حمایتها مؤثر بر تجارت، قاعدهمند شود. آموزشهای ویژه، مانند صحت باروری و جنسیتی باید به عنوان برنامههای درازمدت توسط کار نمایندگان زن پارلمان شامل برنامههای استراتژیک وزارتهای صحت، معارف و تحصیلات عالی شود.
ایفای نقش معنادار در امر صلح یکی دیگر از اولویتهای زنان در پارلمان آینده میباشد. جنگ جاری زنان را بیشتر از مردان متأثر میسازد. مثلا اگر مردی در جبهه کشته میشود، عایله و دغدغههای زندگی او در وضعیت امکانات صفر باردوش زن میشود. تلفات مردان در جنگ و منازعهی جاری در درازمدت تناسب نفوس زنان و مردان را تحت شعاع منفی قرار خواهد داد. زنان نماینده باید در راستای بازتعریف نقش زنان در امر صلح تلاش همهجانبه کنند.
سخن آخر اینکه حق انتخاب، حق برابری، حق کار، گسترش سواد و نقش معنادار در امر صلح مهمترین کارهایی است که در پارلمان آینده روی میز زنان نماینده باشد. انتخابات پارلمانی پیشرو آزمون مهمی برای زنان افغانستان است تا با فرستادن نمایندگان شایسته، زمینهی زندگی حقمحور، به ویژه در موارد برشمرده در این نوشته را برای خود مساعد سازند. بدون شک در بین زنانی که خود را برای پارلمان نامزد کردهاند، افراد شایستهیی وجود دارد که زندگی فردیشان نمایانگر دیدگاه برابریطلبانه جنسیتی است. زنان باید به نامزدانی رأی دهند که نگاهشان نسبت به سیاست و قانونگذاری عمیق و تحولساز باشد. زمینهسازی برای تغییر در وضعیت زنان و حقوق آنها بهترین راه برای حمایت و ترویج حقوق بشر در جامعه نیز است. زیرا به قول معروف «حقوق زنان حقوق بشر و حقوق بشر حقوق زنان است».