اسحاق احساس
پس از سقوط رژیم طالبان، مردم افغانستان دو پارلمان نسبتا مشابه را تجربه کردهاند. در این دو دوره، بسیاری از نمایندگان در کنار اینکه به تعهداتشان صادق نماندند و در صیانت از رأی و اعتماد مردم ضعیف عمل کردند، در دفاع از حیثیت و جایگاه پارلمان نیز ناموفق بودند. به همین دلیل، هیچگاهی پارلمان، در جایگاه یک نهاد مستقل دولتی و بیرونآمده از آرای مردم قرار نداشت، بلکه همیشه به یک نهاد زیرسلطهی مافیای سیاست و پول، سقوط کرد. باور و نگاه مردم نسبت به نهادی به نام پارلمان از دل چنین تجربهیی بیرون میآید. با این اوصاف، اکنون که در چندقدمی انتخابات پارلمانی قرار داریم، در استفاده از حق رأی چگونه عمل کنیم؟ آیا راه حل، تحریم انتخابات است یا نه شرکت در انتخابات گزینهی بهتر از تحریم است؟
من به عنوان یک شهروند، تحریم انتخابات را راهحل نمیدانم، به همین دلیل تصمیم گرفتهام که در این روند شرکت کنم و به نمایندهی مورد نظرم رأی دهم. من معتقدم که در جامعهی مثل افغانستان در کنار اینکه نیازهای معیشتی در تعیین نسبت مردم با انتخابات اثرگذار است، سرنوشت روندهای دموکراتیک و مردمسالارانه و ارزشهای مدنی دیگر نیز به حمایت مردم وابسته است. هرچند تجربهی پارلمانداری ما ناموفق و تلخ بود و در دو دورهی گذشته، بسیاری از نمایندگان در مقام متصدی کرسی پارلمان و ناظر بر اعمال حکومت، مسوولانه عمل نکردند، اما این تجربهها، دلیل خوبی برای تحریم انتخابات نیست. انصراف از شرکت در انتخابات به هر دلیلی که باشد، جز اینکه زمینهی مردمیسازی قدرت را محدود کند، نتیجهی دیگری در پی ندارد.
این تصور که رأی مردم تعینکننده نیست، تصور درستی نمیباشد. حتا اگر به رأی مردم دستبرد زده شود و در نتیجهی انتخابات هم مداخله صورت گیرد، در جریان دموکراسیخواهی مردم و باور مردم نسبت به استفاده از حق رأی و شرکت در انتخابات، هیچ قدرتی و هیچ جریان و باندی تغییر وارد نمیتواند. اگر مردم آگاهانه به پای صندوقهای رأی برود، آگاهانه انتخاب کند و سپس به عنوان شهروندان مسوول به مثابه چشمان باز جامعه از رأیشان حراست کنند؛ بدون شک، دستان مداخلهگران از دستزدن به نتیجهی انتخابات و مهندسی این روند کوتاه میشوند.
با توجه به این دلایل و پس از سبکوسنگین بسیار و بررسی عملکرد پارلمانِ قبلی و اعضای آن، به این نتیجه رسیدهام که تاجر مالیهگریز در جایگاه عضو مجلس نمایندگان، هرگز به منافع مردم و قوانین نافذهی کشور صادق نیست. کارنامهی یک قلدور و تفنگدار و یا رییس یک باند مسلح غیرمسوول در جایگاه وکیل، نیز چنین است. تجربه نشان داده است که برای این قماش نمایندهها، قومندانمنشی و قلدوری خودشان مهمتر و مقدمتر از حقوق مردم است. کارنامهی سردمداران قومی به مثابهی عضو پارلمان به همه معلوم است و نیازی به توضحدادن ندارد. بنا بر این، معیار انتخاب من به عنوان یک رأیدهنده، کاندیدایی خواهد بود که در کنار تخصص حقوقی، تعهد و وفاداری به سرنوشت مردم، آرمان سیاسی نیز داشته باشد. از نظر من آرمان سیاسی برای یک عضو پارلمان از این جهت مهم است که آرمان سیاسی جهتگیریها و کنشگری او را استراتژیک و درازمدت میکند و مانع آن میشود تا نمایندهیی به خاطر امتیازات و منافع مقطعی و کوتاهمدت، دست از خواستهای کلان و مسألههای ملی بکشد و یا امتیاز و پول او را وسوسه کند تا روی ارزشهای مردمسالاری و دموکراتیک پا بگذارد. پاسخگویی، سازمانیافتگی و اقتدار پارلمان زمانی دستیافتنی و عملی خواهد شد که شهروندان افغانستان فارغ از مؤلفههای دیگر با انتخاب نامزدان متخصص، متعهد به منافع مردم و معتقد به ارزشهای حقوقبشری و آرمانهای انسانیِ سیاسی، پارلمان آینده را شکل بدهند.