شرط بندی‌ها و هیاهو در بازار مرغ‌جنگیِ افغانستان

 آفتاب کاملا طلوع کرده است. ده‌ها مرد مشت‌های پول را بین هم معاوضه می‌کنند و دیوانه‌وار در یک سرگرمی ‌خونین (مرغ‌جنگی) شرکت می‌کنند. جنگ بین دو کبک زیر سایه‌ی درخت در یکی از پارک‌های شهر کابل آغاز می‌شود‌ و به لجن‌زاری در گوشه‌ای دیگر این پارک، پایان می‌یابد. تماشاگران که پول‌های شان را در چنگ محکم گرفته‌اند، نزدیک‌تر می‌آیند و با فریاد مرغ‌های مورد نظر شان را به جنگ دعوت می‌کنند.

حفیظ‌الله که لنگی (دستار) سیاه و سفید به سر دارد و یک مرد 50 ساله است، می‌گوید: «این دو پرنده خوب می‌جنگند، جنگ آن‌ها می‌تواند از ده دقیقه تا دو ساعت طول بکشد».

در دوران رژیم طالبان، موجودیت این چنین صحنه‌ها اصلا قابل تصور نبود. آن‌ها هر‌نوع قمار و مرغ جنگی را قدغن کرده بودند. اما در دوره‌ی حکومت فعلی که از پشتوانه‌ی غرب بر‌خور‌دار است، جنگ بین هر‌چیز از جنگ بین بلدرچین‌ها گرفته تا جنگ بین نر‌گاو‌ها و جنگ بین شورشی‌های طالبان و 100 هزار نیروی ناتو در افغانستان، جنبه‌های خشونت زندگی مردم افغانستان را به تصویر می‌کشند.

در دور دوم، یک کبک قبل از فرار به گردن دومی‌ چنگ می‌اندازد، با ادامه‌ی جنگ، شرط‌بندی‌ها افزایش می‌یابد. حفیظ‌الله می‌گوید: «در آغاز شرط 200 دالر بود؛ اما حالا به 800 دالر رسیده است‌ و با ادامه‌ی جنگ، شرط بازهم افزایش می‌یابد. جنگ تا زمانی ادامه می‌یابد که یکی از پرنده‌ها فرار کند».

به تدریج کبک‌ها در لجن آلوده می‌شوند و پرهای شان می‌ریزد و پرخاش‌گری آن‌ها هم زیاد می‌شود، که با فریاد‌ها از سوی جمعیت بر پرخاش‌گری آن‌ها هنوز هم افزوده می‌شود.

نوجوانی به نام عبدالله وفا که برای تمرین به پارک آمده بود و اینک آمده تا هیاهو را از نزدیک مشاهده کند، می‌گوید: «این کار درست نیست. ممکن آن‌ها زخمی‌شوند‌ یا حتا بمیرند. آن‌ها بی‌گناه اند. چرا آن‌ها را به جان هم می‌اندازیم؟» آ

پس از یک ساعت، یک کبک از ادامه‌ی جنگ خود‌داری می‌‌کند‌ و جنگ را می‌بازد و از میدان جنگ فرار می‌کند؛ پول‌ها نیز بین تماشاچیان دست به دست می‌شوند.

طالبان در گذشته جنگ بین حیوانات را چندین‌بار مورد حمله قرار داده است، در نتیجه‌ی یک حمله‌ی انتحاری در ماه فبروری سال 2008 در ولایت جنوبی قندهار و در یک میدان سگ بازی، تقریبا 80 نفر کشته شدند.

در بازار مرغ در شهر کابل که در شهر کهنه واقع است، کبک‌ها گاهی به چند‌هزار دالر مبادله می‌شوند. این درحالی است که از هر‌سه نفر در این کشور، یک نفر آن زیر خط فقر قرار دارد. دکان شکر‌الله که کمی ‌از یک قفسه‌ بزرگ‌تر است، از قفس‌هایی که بر روی تخته‌ی چوب چیده شده‌اند، پر است. شکرالله که بر لبانش خنده دارد، در این مورد اطلاعات زیاد دارد و می‌گوید: «غذای آن‌ها باید طوری ساخته شده باشد که به آن‌ها قوت و تحمل بدهد. ما برا ی آن‌ها کیک یا نان خشک مغذی می‌سازیم و در غذای آن‌ها عدس، دانه‌های مختلف، بادام، خامه، پسته، زعفران و چیزهای دیگر به کار می‌بریم».

شکرالله می‌گوید که بهترین مرغ‌های جنگنده از شهر کویته‌ی پاکستان می‌آیند. وی که سه دهه جنگ در کشورش را تجربه کرده است، در مورد خطرات و ستم‌ها بسیار فلسفی برخورد می‌کند و می‌گوید: «این مسابقه مانند مسابقه‌ی بوکس است، شاید شما بدانید که‌ ‌بو‌کسر‌ها در جریان مبارزه گاهی می‌میرند». اما این پرنده‌های جنگنده و تجارت آن‌ها ترکیبی از پول و خون است و مسلما در آن ظلم هم وجود دارد که بعضی‌ها خوش شان نمی‌آید.

عزیز گل ثاقب، رییس باغ وحش کابل می‌گوید: «ما هر‌نوع جنگ بین حیوانات را محکوم می‌کنیم، چه جنگ پرنده‌ها باشد‌ یا جنگ بین سگ‌ها. هر دو ظلم بر حیوانات اند. ما هر‌چه در توان داشتیم، برای متوقف کردن آن انجام دادیم؛ اما جنگ دادن حیوانات به یک رسم تبدیل شده است، مخصوصا در مناطق روستایی سگ‌جنگی و مرغ‌جنگی بسیار معمول است».

اما مقام‌ها در این کشور، اولویت‌های دیگری دارند، اولویت‌هایی که ریشه‌ی آن به جنگ، فقر و خشونت‌های روزمره بر می‌گردد.

سیّاح و محقق اسکاتلند، الکساندر بورنس در قرن نوزدهم در کتاب (سفری به بخارا) از اشتیاق به ورزش در این کشور سخن می‌گوید: «هیچ‌چیزی افغانستانی‌ها را از اشتیاق به انواع ورزش باز داشته نمی‌تواند، در هر‌گوشه‌ای شهر جوانانی دیده می‌شوند که بلدرچین به دست دارند و جمعیت زیادی گرد آمده‌اند تا بازی آن‌ها را مشاهده کنند».

محمد عمر که پسر و کبک 500 دلاری خو‌د را با خود آورده است، می‌گوید: «بعضی اوقات بازی را می‌برم و بعضی وقت‌ها می‌بازم، بستگی دارد». او که شوخی‌کنان کبکش را نوازش می‌دهد می‌گوید: «من حتا او را از پسر‌م بیش‌تر دوست دارم».

منبع: فاکس نیوز

برگردان: حمید مهدوی

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *