- دیپلمات – محمد اکبر نوتزی
بهرامچه (بارامچه) شهر کوچکی در ایالات بلوچستان در غرب پاکستان است که در گوشهای از شهرستان چاغی در مرز با افغانستان واقع شده است. روزگاری وسعت بهرامچه تا آنسوی مرز در داخل خاک افغانستان میرسید. پس از حملهی امریکا به افغانستان در سال 2001، بهرامچهی جانب افغانستان به خاطر بمباران از نقشه محو شد. این شهر نهتنها طالبان افغان را بلکه قاچاقچیان مواد مخدر را نیز در خود جا داده بود. بعضیها بهرامچهی افغانستان را مرکز قاچاق مواد مخدر میخواندند. دانستن چرایی آن دشوار نیست. حتا امروز، بهرامچه و مناطق اطراف آن، یکی از دوردستترین و یاغیترین گوشههای جهان است.
در طول سالها، نگرانی مقامات پاکستانی دربارهی وضعیت امنیتی مرزهای این کشور با افغانستان و ایران افزایش یافته است. به خصوص مرز با افغانستان که از روز اول پر هرجومرج و ناامن بوده است. به همین دلیل است که حالا مقامات پاکستانی حصارکشی مرز خود را با افغانستان به منظور جلوگیری از عبورومرور شبهنظامیان و قاچاقچیان مواد مخدر به پاکستان، آغاز کردهاند.
این امر نهتنها از سوی مقامات افغان بلکه از سوی طالبان افغان نیز مورد مخالفت واقع شده است. در ماههای اخیر، زمانی که نیروهای امنیتی پاکستان در بهرامچه مستقر شدند تا مرز با افغانستان را حصارکشی کنند، در برخی مناطق با مقاومت و مخالفت طالبان افغان روبهرو شدند.
بخشی از اعتراض افغانستان ناشی از این واقعیت است که کابل چه در دوران طالبان چه در دوران دولت کنونی، هرگز مرز بینالمللی خود را با پاکستان به رسمیت نشناخته است. مایکل کوگلمن تحلیلگر جنوب آسیا در مرکز ولسون در واشنگتن دیسی، میگوید که در موضعگیری افغانستان نسبت به مرز، یک «عامل ارضی» دخیل است: «کابل دیوار مرزی را رد میکند، زیرا افغانستان وجود آن را به عنوان مشروعیتبخشیدن به خط دیورند میداند؛ خطی که افغانستان هرگز آن را نپذیرفته است.»
شروع این اختلاف به اواخر قرن نوزدهم بر میگردد، زمانی که پاکستان بخشی از هند بود. بریتانیا خطی به اصطلاح دیورند را ایجاد کرد تا هند بریتانیایی را از افغانستان جدا کند. از آن زمان تا به امروز، افغانستان از ادعاهای ارضی خود در مورد مناطقی که حالا جز پاکستان شده است، دست بردار نشده است.
پتر فرانکوپان استاد تاریخ در دانشگاه آکسفورد یادآوری میکند که «خط دیورند نمونهی کلاسیکی از دو نیم کردن پشتون بود تا بریتانیا در اواخر قرن نوزدهم بتواند موقعیت خود را در شمال هند تحکیم کند. البته این مسأله [با جداشدن پاکستان از هند] پیچیده شد.»
او میگوید: «از نظر افغانستان، جای تعجب ندارد که مرزهای اعمالشده توسط دیگران و خطکشیشده در اتاقهای جلسه با هزاران مایل فاصله از افغانستان، به طور کل جنجالی باشد. این نشانهای از امپریالیسم پیشین است که توجه اندکی به منافع، نیازها و خواستههای مردم محلی داشت.»
فرانکوپان میافزاید: «با اینحال، معمولا وقتی حرف از افغانستان و طالبان میشود، با اینکه گوشدادن به شکایات گذشته و تحقیر برخواسته از آن کاملا منطقی است، اما یافتن راهحلهای عملی دشوارتر میباشد. وقتی نوبت به این مسأله میرسد که چه میتوان انجام داد، چه میتوانست انجام شود و یا چه کاری باید دربارهی خط دیورند انجام شود، به گمان من سوالات بیشتری نسبت به پاسخها وجود دارد.»
پاکستان رسما افغانستان را به خاطر افزایش تروریسم در داخل خاک این کشور مقصر میداند. پس از حملات تروریستی در پاکستان، مقامات امنیتی معمولا به راحتی و سرعت میگویند که تروریستها از افغانستان وارد پاکستان شدهاند.
بعضی از تحلیلگران امنیتی معتقدند که واشنگتن طرفدار پاکستان در ساختن دیوار در امتداد مرز با افغانستان است. مطمئنا ایالات متحده با ساختن دیوار مرزی مخالفت نکرده است. کوگلمن میگوید که واشنگتن موضع عمومی خاصی را در مورد این دیوار ابراز نکرده است.
او میافزاید: «از یک دیدگاه خالص ضدتروریستی و ثبات، اگر فرض کنیم که دیوار باعث کاهش تروریسم بینامرزی و به ویژه حملات تروریستی که از سوی شبهنظامیان مستقر در پاکستان در داخل افغانستان ـ جایی که نیروهای امریکایی حضور دارند ـ سازماندهی میشود، خواهد شد، واشنگتن دلیل چندانی برای مخالفت با دیوار ندارد.»
به گفتهی کوگلمن، کابل قطعا علاقهمند همکاری با اسلامآباد برای ارتقای امنیت مرزی بهتر است، اما از اقدامات یکجانبه مانند این دیوار، حمایت نخواهد کرد.
براساس اظهارات حلقات رسمی امنیتی پاکستانی، رهبری ارشد گروههای حامی تروریسم در افغانستان مستقر هستند. به همین دلیل است که مقامات پاکستانی هم در خیبر پختونخوا و هم بلوچستان، بیش از یک سال میشود که مصروف ساختن دیوار در امتداد مرز با افغانستان اند.
کوگلمن موافق است که «با توجه به اینکه بیشتر حملات تروریستی که امروزه در پاکستان اتفاق میافتد، توسط شبهنظامیان متعلق به گروههایی چون جماعت الاهرار، لشکر جنگوی و شاخهی خراسان دولت اسلامی ـ که در افغانستان مستقر هستند ـ سازماندهی میشود، پاکستان برای ساخت این دیوار از یک منطق ضد تروریسم قوی برخوردار است.»
کوگلمن میافزاید: «مشکل این است که اما و اگرهایی در اینجا وجود دارد و اصلیترین آن این است که آیا یک دیوار واقعا مانع تروریسم مرزی میشود یا خیر.» او خاطرنشان میسازد که این دیوار هرگز به پایان نخواهد رسید: «با توجه به آشفتگی بسیاری از مناطق مرزی، هیچ راهی وجود ندارد که کل مرز حصارکشی شود.»
در همینحال، دیوار جدید قبایلی را که قرنهاست در دو طرف خط دیورند با هم زندگی میکنند، از هم جدا میکند. اینکه نیروهای امنیتی دروازههایی را در امتداد مرز ایجاد میکنند تا مردم دو طرف مرز بتوانند مثل سابق با هم بیامیزند، نشانهی مثبتی است، اما از این حقیقت نمیتوان فرار کرد که این دیوار گشت و گذار آنها را تا حدی محدود خواهد کرد.
انگیزهی پاکستان از ساخت این دیوار، بخشی بر اساس تاریخ و بخشی برای گرفتن تدابیر برای آینده است. وقتی نیروهای شوروی در سال 1989 افغانستان را ترک کردند، جنگ داخلی افغانستان پاکستان را نیز تحتالشعاع قرار داد. در آن زمان مرز باز بود و تقریبا هیچ مانعی وجود نداشت. امروزه، تحلیلگران امنیتی معتقدند که تاریخ در شرف تکرار است، زیرا ایالات متحده نزدیک است جنگ را در افغانستان ببازد. پاکستان نیز از اینکه نفوذ هند در افغانستان افزایش یافته، نگران است. احتمالا اسلامآباد با ایدهی حصارکشی مرزش با افغانستان، میخواهد به این نگرانیها رسیدگی کند.
با اینحال، بسیاریها در پاکستان استدلال میکنند، از آنجایی که مرز با افغانستان طولانی، کوهستانی و دوردست است، حصارکشی به سختی میتواند تفاوتی در وضعیت کنونی ایجاد کند؛ نه میتواند تروریستها را متوقف کند و نه میتواند جلو قاچاقچیان مواد مخدر را بگیرد. بنابراین، مقامات پاکستانی برای تامین امنیت مرز، در مورد افزودن 60 هزار سرباز برای گشتزنی در امتداد مرز رایزنی کردهاند. تا امروز حصارکشی 1456 مایل مرز تقریبا تکمیل شده است و در برخی مناطق کار هنوز جریان دارد.
افغانستان معمولا پاکستان را متهم میکند که به طالبان افغان و شبکهی حقانی اجازه میدهد تا به صورت آزادانه از مرز عبور و مرور و نیز از خاک پاکستان به عنوان لانهی امن برای سازماندهی حملات علیه نیروهای خارجی و دولت افغانستان استفاده کنند. آنطوری که برخی از تحلیلگران میگویند، منظور پاکستان از ساختن دیوار جدید این است که به ایالات متحده نشان دهد که پاکستان در مورد ممانعت از تروریسم بینا مرزی جدی است.
با اینحال، در پایان روز ممکن است ضرر دیوار، به دلیل تاثیرات منفی که روی روابط دو جانبهی دو کشور دارد، بیشتر از سود آن باشد.
کوگلمن میگوید: «مایهی تاسف این است در لحظهای که همکاری افغانستان-پاکستان، با توجه به حرکت اخیر در راستای راهاندازی روند صلح با طالبان، هرگز تا این حد مهم نبوده است، پاکستان با این دیوار مرتکب کاری میشود که میتواند حسن نیت دو جانبه را بر باد دهد.»