افتادن رییس‌جمهور در چاهی که خود کند

افتادن رییس‌جمهور در چاهی که خود کند

  • خادم‌حسین کریمی

پس از چهارمین دور مذاکرات صلح میان دیپلمات‌های ایالات متحده به رهبری زلمی خلیل‌زاد و نمایندگان طالبان در دوحه، ارگ ریاست جمهوری به صورت مستقیم یا تلویحی، از آن‌چه میان دو طرف گفت‌و‌گوها رفت، ابراز ناراحتی کرد. رییس‌جمهور غنی، با تعبیرهای مختلف پیشرفت گفت‌و‌گوها در مورد صلح میان دیپلمات‌های امریکایی و نمایندگان افغانستان را زیر پرسش برد و با تأکید بر امتناع از مصالحه‌ی شتاب‌آلود در اکثر سخنرانی‌ها و بیانیه‌هایش، به صورت تلویحی برنامه‌ی صلح پنج ساله‌ی خودش که در کنفرانس جنوا از آن سخن گفته بود را نسخه‌ی منطقی برای پروسه‌ی صلح افغانستان خواند. آقای غنی، با تأکید بر تجربیات ناکام نهادهای بین المللی در خصوص طرح نقشه‌ی راه مصالحه در کشورهای جنگ‌زده، عنوان کرد که این نهادها در زمینه‌ی عقد صلح‌های پایدار در کشورهای جنگ‌زده، کارنامه‌های ناکام دارد.

ارگ ریاست‌جمهوری با مطرح کردن رهبری افغان‌ها بر مذاکرات صلح و به چالش کشاندن نتایج گفت‌و‌گوهایی که حکومت افغانستان در آن سهیم نباشد، سعی کرده است که حساسیت افغان‌ها در خصوص مذاکرات صلح میان امریکایی‌ها و طالبان را تحریک کرده و با التفات به برخی معاهدات تاریخی بدنام میان برخی شاهان افغان در قرن نوزده و انگلیس‌ها مثل معاهده‌ی گندمک و یادآوری از کسانی مثل شاه‌شجاع و محمد‌یعقوب خان، تلاش کرده است این معاهدات را با گفت‌و‌گوهای صلحی که میان امریکا و طالبان در جریان است، شبیه‌سازی کند. پس از دور چهارم مذاکرات صلح در دوحه، اکنون واکنش‌ها و اعلامیه‌های مطبوعاتی ارگ ریاست جمهوری افغانستان یکی پشت دیگر صادر می‌شود. تلاش‌هایی در راستای برگزاری نشست‌ها و صدور اعلامیه‌هایی از آدرس جوانان برای علم کردن نسل جوان افغانستان در برابر گفت‌و‌گوهای صلح جاری میان امریکایی‌ها و طالبان نیز آغاز شده است.

به ظاهر چنین به نظر می‌رسد که ارگ ریاست‌جمهوری از غیبت حکومت افغانستان در مرحله‌ی نخست مذاکرات میان طالبان و ایالات متحده خشمگین است و دلیل مخالفت رییس‌جمهور غنی با این گفت‌و‌گوها نیز ناراحتی رییس‌جمهوری از سهم نداشتن حکومت افغانستان در مذاکرات صلح است. ارگ ریاست جمهوری تلاش می‌کند با تحریک احساسات ملی و وطن‌دوستی و تشدید عواطف بیگانه‌ستیزی افغان‌ها، علیه گفت‌و‌گوهایی که به نقل از طرف‌ها، به خوبی به پیش می‌رود، بیایستد. واقعیت اما چیزی دیگر است. بر مبنای توافقات نیم‌بند در چهارمین دور گفت‌و‌گوها میان دیپلمات‌های ایالات متحده و طالبان، امکان برقراری آتش‌بس، خروج نیروهای ایالات متحده از افغانستان در یک برنامه‌ی زمان‌بندی‌شده و ایجاد حکومت مؤقت محتمل دانسته شده است. فی‌الواقع، نسخه‌ی ممکن برای عقد توافقات و اجرایی شدن مفاد گفت‌و‌گوها برای برقراری مصالحه، شکل‌گیری یک حکومت مؤقت هجده ماهه است که در بستر آن، مرحله‌ی عبور از آتش‌بس و گذار به یک نظم سیاسی مورد توافق طرف‌ها اجرا شود. در این سناریو، هر کسی می‌تواند به عنوان رییس حکومت مؤقت مدنظر و محتمل باشد به جز محمد‌اشرف غنی رییس‌جمهور فعلی کشور.

سناریوی مورد نظر آقای غنی برای صلح، برگزاری انتخابات، پیروزی محتمل خودش به عنوان رییس‌جمهور منتخب و نه رییس حکومت ائتلافی و توافقی شبیه به پنج سال حکومت وحدت ملی و سپس کشاندن طالبان به پذیرش مصالحه با حکومت تحت رهبری اوست. آقای غنی، برخلاف آن چه سخن‌گویان و جارچیانش بر کوس و کرنا کرده‌اند، هیچ نگرانی و حساسیتی با غیبت حکومت افغانستان در گفت‌و‌گوهای صلح ندارد بل، نگرانی او برخاسته از یک ترس فردی و احتمال به قطع خارج شدنش از ارگ ریاست‌جمهوری ست. رییس‌جمهور غنی، می‌خواهد همچنان بر کرسی ریاست جمهوری بلمد و از آدرس رییس‌جمهور منتخب افغانستان، پروسه‌های مرتبط با گفت‌و‌گوهای صلح را مدیریت و اجرایی کند. واقع اما این است که طالبان نه با ریاست جمهوری غنی که با ریاست جمهوری هیچ گزینه‌ای، حاضر به پذیرش مصالحه با حکومت بدون ایجاد یک دوره‌ی عبوری و برپایی حکومت مؤقت نخواهند شد.

فارغ از درستی یا نادرستی ادعاها و مواضع غنی در خصوص مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان یا سهم منافع ملی و خیر مردم افغانستان در سخنان و مواضعش، واقعیت این است که آقای غنی در چهار سال‌و‌‌نیم حکومتش به عنوان رییس حکومت وحدت ملی، اجماع سیاسی و اجتماعی که می‌توانست اکنون در مصافش علیه ایالات متحده و طالبان به کار آید را با اقدامات نزدیک به جنون‌آمیزی تخریب و ویران کرد. او بارها در طول حکومت توافقی‌اش اعلام کرد که بدون پیش شرط و به هر قیمتی در پی صلح با طالبان است. او در طول چهار سال، از سرکوب طالبان و بسیج ارتش و دیگر نهادهای امنیتی برای ضربه زدن به این گروه امتناع کرد تا شاید با حربه‌ی تضرع و امتیازدهی به طالبان، آن‌ها را به پای میز مذاکره بکشاند. در سوی دیگر، او در آخرین مواضعش علیه مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان، به صورت تلویحی از نسخه پیچیدن ایالات متحده برای سرنوشت افغانستان انتقاد کرده است. او فراموش کرده است که حکومت خودش، ماحصل تقلب گسترده، پاگذاشتن بر مفاد قانون اساسی، نقض قانون و پادرمیانی و نسخه‌پیچی وزیر خارجه‌ی وقت ایالات متحده است. آقای غنی در طول حکومتش، اجماع سیاسی و همگرایی قومی و اجتماعی در راستای تقویت وحدت ملی را به حداقل رساند و به همراه یک تیم کاری انحصارگر و لجوج، سعی کرد تمام مناصب و منابع قدرت و تصمیم‌گیری سیاسی را تصاحب کند. اگر او برخلاف آن چه انجام داده است، در طول چهار سال، به منسجم کردن اجماع سیاسی و کاهش تنش‌های اجتماعی و قومی می‌کوشید، اکنون با برخورداری از حمایت حداکثری گروه‌های سیاسی و یک ملت متحد، می‌توانست علیه هر برنامه و اقدامی در خصوص سرنوشت افغانستان بیایستد و ادای یک زعیم ملی و رهبر مردمی را در بیاورد. آقای غنی، در همان چاهی که خود کند، افتاده است. او با انحصار مناصب و منافذ تصمیم گیری سیاسی به نفع خود و یک گروه وفادار به خودش در چهار سال و نیم حکومت وحدت ملی، پشتش را از حمایت سیاسی و اجتماعی گروه‌های سیاسی و مردمی خالی کرد و اکنون همه‌ی طر‌ف‌ها به شمول طالبان، ایالات متحده و گروه‌های سیاسی به خوبی می‌فهمند که او چقدر به لحاظ ایجاد بسیج اجتماعی و ملی علیه یا در حمایت از برنامه‌های سیاسی که با آن مواجه است، احساس ناتوانی می‌کند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *