- دیپلمات – فرانز استفن گدی
سی سال پیش در 15 فبروری سال 1989 آخرین سرباز شوروی با عبور از مرز افغانستان و شوروی، پایان یکی از خونینترین منازعات تاریخ افغانستان را رقم زد. شایان ذکر است که عقبنشینی شوروی از افغانستان از ماه مِی 1988 تا فبروری 1989 یک خروج معمول نبود. بلکه، این متارکه عملیاتی به دقت برنامهریزیشده و به خوبی اجراشده بود که اجازه داد جمهوری دموکراتیک افغانستان (DRA) برای سه سال دیگر پس از پایان اشغال شوروی دوام بیاورد. با اینحال، اعلام عمومی یک جدول زمانی سختگیرانه برای خروج، گزینههای شوروی را برای پاسخ به شرایط نظامی و سیاسی در حال تغییر این کشور محدود کرد.
شروع ماجرا نوامبر 1986 بود، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به رهبری میخایل گورباچف تصمیم گرفت که تمام نیروهای رزمی شوروی را تا پایان سال 1988 از افغانستان خارج کند. افغانستان به قول گورباچف به «یک زخم ناسور» بدل شده بود. در جریان سال 1985 که به خونینترین سال در تاریخ این جنگ بدل شد، شورویها سعی داشتند تا یک راهحل نظامی را تحمیل کنند اما در نهایت نتوانستند کمر شورش را بشکنند.
در نتیجه، گورباچف اعضای کلیدی حزب دموکراتیک خلق افغانستان (PDPA) به شمول محمد نجیبالله دبیرکل جدید این حزب را در اواخر سال 1986 به مسکو فراخواند و کمونیستهای افغان را مطلع ساخت که آنها فقط دو سال برای آمادهشدن برای خروج نیروهای شوروی و تطبیق یک سیاست آشتی ملی با حمایت کمکهای اقتصادی، مالی و نظامی عظیم شوروی، وقت دارند.
امضای به اصطلاح موافقتنامههای جنیو در14 آپریل 1988 میان افغانستان و پاکستان و اتحاد جماهیر شوروی و ایالت متحده به عنوان ضمانتکنندگان، در نهایت راه را برای خروج شوروی از قلمرو هندوکوش هموار و در عینحال، امید مسکو را برای موجودیت یک دولت دوستانه و بیطرف در آینده تحت رهبری محمد نجیبالله در کابل، تقویت کرد.
موافقتنامههای جنیو یک جدول زمانی سختگیرانه را برای خروج شوروی تعیین کرد. با اینحال، در ماههای پیش از امضای موافقتنامهها، برنامهی مفصلی توسط ستاد عمومی شوروی و سران لشکر چهلم ارتش سرخ همراه با دستورالعملهایی از جانب سایر فرماندهیها ریخته شده و دستور خروج قبل از قبل در 7 آپریل 1988 صادر شده بود.
در آپریل 1988، لشکر چهلم ارتش سرخ، متشکل از حدود 100 هزار نفر به سه فرقه تفنگدار موتوریزه، یک فرقه هوابرد، دو غوند تفنگدار موتوریزه اضافی و یک لوای هوابرد اضافی و همچنین یک لوای حمله هوایی، یک غوند اسپتسناز، تعدادی از لواهای قوای هوایی شوروی و هفت دلگی جت جنگنده تقسیم شد. (مشاوران نظامی شوروی، سربازان وزارت داخله شوروی، افسران KGB و پیمانکاران غیرنظامی در رقم و تقسیمات بالا گنجانده نشده است.)
اکثر نظامیان شوروی در شهرهای بزرگ، در امتداد بزرگراههای اصلی، فرودگاهها و بیشتر در ولایات شرقی افغانستان مستقر بودند.
خروج در دو مرحله انجام شد. مرحله اول در 15 مِی شروع و تا 15 آگست سال 1988 ادامه یافت. مرحله دوم در جنوری آغاز و در 15 فبروری سال 1989 پایان یافت. مسیرهای خروج در نیمهی غربی افغانستان از کندهار شروع و از طریق شیندند و هرات به کوشکا ختم میشد. مسیر شرقی از کابل شروع و از طریق گذرگاه سالنگ (تونل سالنگ) به حیرتان میرسید و با عبور از پل دوستی به ترمز ازبکستان ختم میشد.
در مرحله اول عقبنشینی، 50 هزار سرباز از ده پادگان عمدهی ارتش سرخ در افغانستان، خارج شدند. لشکر چهلم تمام پایگاههای شهر جلالآباد، غزنی، گردیز، فیضآباد، فراه، لشکرگاه، کندز و کندهار را به نیروهای افغانستان تحویل داد. این امر نیروهای شوروی را به دو دهلیز شرقی در کابل و غربی در شهر شیندند تقسیم کرد که هر دو تا مرز شوروی در شمال افغانستان کشیده شده بودند. خلایی که در این وسط ایجاد شده بود، باید توسط واحدهای نظامی جمهوری دموکراتیک افغانستان پر میشد.
شورویها برای محافظت از نیروهای در حال عقبنشینی، واحدهای اضافی تانک و توپخانه و همچنین پشتیبانی هوایی 24 ساعته را در امتداد مسیرها مستقر کردند. لشکر چهلم همچنین یک کندک موشکهای اسکاد ـ موشکهایی که مجاهدین از آن میترسیدند ـ را در امتداد مسیر خروج مستقر کرد. علاوه بر این، شورویها زمینهی برقراری آتشبسهای محلی را با پرداختن پول به شورشیان فراهم کردند تا به ارتش در حال عقبنشینی شوروی حمله نکنند؛ امری که به نگرانی رژیم نجیبالله افزود. این استراتژی بسیار موثر واقع شد و تلاشهای گروههای مختلف مجاهدین برای دخالت در عقبنشینی شوروی محدود و معدود بود.
با این وجود، مجاهدین که دیگر تمرکز شان نیروهای شوروی نبود، حملات عظیمی را علیه نیروهای دموکراتیک افغانستان، که در آن روزها تازه مسئولیت پادگانهای نظامی شوروی را در سرتاسر کشور به عهده گرفته بودند، راهاندازی کردند. در نتیجه، نجیبالله از شورویها خواست که تمام نیروهای شان را که بر مبنای برنامه اصلی برای مرحله اول خروج قرار بود از دهلیز غربی خارج شوند، خارج نکنند و حضور خود را در هرات و شیندند حفظ کنند. شورویها موافقت کردند و در عوض برای برآوردهکردن تعهدات موافقتنامه، نیروهای شان را از ولایت کندز تخلیه کردند. موافقتنامه تصریح کرده بود که تا پایان مرحله اول خروج، 50 درصد نیروها باید از افغانستان خارج شده باشند.
مرحله دوم در جنوری 1989، اواسط زمستان، پس از دو ماه تاخیر به دلیل رایزنی میان مسکو و رژیم نجیبالله بر سر اینکه چه کاری برای جلوگیری از بیثباتی روزافزون در کشور انجام شود، آغاز شد. در میان سایر چیزها، کابل سعی کرد برای حق درخواست پشتیبانی هوایی از شوروی حتی بعد از خروج، مسکو را تحت فشار قرار دهد. با اینکه مسکو بسیاری از خواستههای نجیبالله را پذیرفت، اما شوروی میخواست به جدول زمانی خروج همانگونه که در توافق جنیو مشخص شده بود، پابند بماند.
با اینحال، در نتیجهی نگرانیهای کمونیستهای افغان و به رغم توافقنامهی عبور امن، شورویها مجبور شدند در جنوری 1989 به نیروهای احمدشاه مسعود حمله کنند. مسعود درهی پنجشیر را تحت کنترل داشت و یکی از رهبران مجاهدین بود که نجیبالله بیشترین ترس را از او داشت. نیروهای شوروی، با اینکه در موضع دفاعی قرار داشتند، بیش از هزار حمله هوایی را در کنار صدها حمله توپخانه علیه مجاهدین انجام دادند. براساس برآوردهای شوروی، این حملات با نام عملیاتی «تایفون» به کشتهشدن بیش از 600 تن از جنگجویان مسعود منجر شد.
شوروی سرانجام تا اواخر جنوری و اوایل فبروری 1989، پنجاه هزار سرباز باقیمانده را از افغانستان خارج کرد. آخرین هواپیمای شوروی روز سوم فبروری میدان هوایی بگرام را ترک کرد. روز چهارم فبروری، آخرین نیروهای پیاده از کابل خارج شدند. روز هشتم فبروری هرات تخلیه و مسئولیت آن به نیروهای جمهوری دموکراتیک افغانستان تحویل داده شد. آخرین دسته سربازان شوروی از 11 تا 14 فبروری با عبور از مرز، وارد خاک اتحاد جماهیر شوروی شدند و جنرال بوریس گروموف افسر فرمانده لشکر چهلم ارتش سرخ، روز پانزدهم فبروری با عبور از مرز افغانستان را ترک کرد.
براساس گفتههای جنرال مخموت گریف، آخرین مشاور ارشد ارتش شوروی برای ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان، لشکر چهلم حدود 990 وسیله نقلیه زرهی، حدود 3 هزار موتر باربری، 142 قطعه توپخانه، 82 هاوان، 43 راکتانداز چندکاره، 321 سیستم دفاع هوایی، بیش از 14 هزار اسلحه سبک و حدود 1706 راکتانداز ساده را به نظامیان افغان واگذار کرد. شورویها در کل 184 پادگان نظامی را به نیروهای نظامی جمهوری دموکراتیک افغانستان تحویل دادند.
با اینکه خروج به صورت حرفهای و با کمترین تلفات جانی و مادی شورویها انجام شد، اعلام یک جدول زمانی رسمی با امضای موافقتنامه جنیو در سال 1988 شورویها را مجبور کرد که در برخی از ولایات، قدرت را پیش از موعد مقرر به ارتش رژیم نجیبالله تحویل دهند. این امر خلاهایی را ایجاد کرد که ارتش از پاافتاده جمهوری دموکراتیک افغانستان نمیتوانست آن را پر کند و از سوی دیگر، به صورت قابلتوجهی به گسترش کنترول شورشیان به خصوص در شرق افغانستان کمک کرد.
زمانبندی خروج، مخالفان اتحاد جماهیر شوروی ـ عمدتا ایالات متحده، پاکستان و عربستان سعودی ـ را تشویق کرد تا حمایت خود را از شورشیان افزایش دهند. مسکو با اینکه چند بار اسلامآباد را با تعلیق و یا حتی لغو خروج تهدید کرد، اما پیروی سفت و سخت اتجاد جماهیر شوروی از جدول زمانی این امر را برای مخالفانش روشن کرد که شوروی در هیچ شرایطی به دنبال نقض موافقتنامههای جنیو نیست. (بسیاری از منابع تایید میکنند که حتی بدون امضای موافقتنامههای جنیو، کمیته سیاسی و اجرایی حزب کمونیست شوروی احتمالا بین سالهای 1988 تا 1989 نیروهای شوروی را از افغانستان خارج میکرد.)
پس از پایان خروج در ماه فبروری، شوروی در مارچ 1989 حمل و نقل هوایی عظیم تسلیحات و تجهیزات را به کابل آغاز کرد. به گفته یک دیپلمات روسی اتحاد جماهیر شوروی تنها در سال 1990 «54 فروند هواپیمای نظامی، 380 تانک، 865 نفربر زرهی، 680 دافع هوا، 150 راکتانداز R-17 و هزاران تُن سوخت» را به دولت افغانستان رساند.
برآورد میشود که اتحاد جماهیر شوروی از زمان خروجش تا دسامبر سال 1991، سالانه 3 تا 4 میلیارد دالر را صرف کمکهای اقتصادی و نظامی برای سرپا نگهداشتن رژیم نجیبالله در افغانستان کرده است. صدها مشاور نظامی و پیمانکار غیرنظامی تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، در افغانستان حضور داشتند. در نهایت این توقف و پایان حمایت مالی و نظامی مسکو بود که رژیم نجیبالله را محکوم به شکست کرد، نه موفقیتهای مداوم مجاهدین در میدان جنگ علیه نیروهای دولتی.