- تمیم عاصی، کاندیدای دوکتورا در مطالعات امنیتی و دفاعی در کالج شاهی لندن
صلح افغانستان همانند جنگ آن لایههای مختلف و بازیگران متعددی دارد و اطراف ذیدخل بهخاطر یک «سِت» از منافع و ارزشهای مشخص خود در تعاملات جنگ و صلح اشتراک میکنند. شناخت بازیگران، اهداف، شیوهی مذاکره و نحوهی عملکردشان در جنگ و صلح افغانستان نهایت مهم و حیاتی است. صلح افغانستان همانند جنگ افغانستان پیچیده و چند بُعدی است. در افغانستان همه صلح میخواهند. شما هیچ طرفی از قضیهی افغانستان را نخواهید یافت که با نفس صلح و صلحخواهی مخالفت کند، پس مشکل چیست و چرا صلح نمیآید؟ مشکل در برداشت، دیدگاه، اهداف و شیوهی رسیدن به صلح است.
حکومت افغانستان پلان پنجساله برای صلح دارد، زلمی خلیلزاد برای رسیدن به صلح تحت فشار زمانی ادارهی رییسجمهور ترمپ است، رییسجمهور کرزی و سیاسیون طرفدار او خواهان ایجاد ادارهی موقت و شکلگیری یک نظام فراگیر با اشتراک طالبان و تقسیم قدرتند، طالبان از طریق تشدید جنگ خواهان امتیازگیری درسر میز مذاکرات و کسب مشروعیت بینالمللی میباشند و منطقه هم در پروسهی صلح در پی خروج امریکا از افغانستان و درشتسازی جای پای گروههای نیابتیشان در میدان سیاست افغانستان بهخاطر حفظ منافعشان میباشد.
در منازعات مسلحانه، صلح و صلحخواهی زمانی آغاز میگردد که دو و یا چندین طرف منازعه به بنبست نظامی رسیده و هر دو طرف اذعان دارند که نمیتوانند یکدیگر را از طریق نظامی شکست بدهند، پس یکدیگر را منحیث دو ویا چندین طرف منازعه به رسمیت شناخته و آتشبس اعلام میدارند و سر میز مذاکره برای ختم منازعه و چانهزنیهای سیاسی گردهم میآیند. بعد از مذاکرات متعدد به یک چارچوب سیاسی که انعکاسدهندهی منافع دو و یا چندین طرف بوده به موافقت رسیده و موافقتنامهی صلح را امضا کرده و در قدرت سیاسی سهیم میشوند که این موافقتنامه را حکومتها و یا نهادهای معتبر بینالمللی ضمانت میکند. متاسفانه ما تا هنوز در گفتوگوهای صلح تنها به بنبست نظامی و اعلام آمادهگی دو طرف منازعه –امریکا و طالبان – برای گفتوگو و مذاکرات رسیدهایم. حکومت افغانستان تنها تماسهای سری و در بعضی موارد علنی با طالبان در مورد صلح داشته است که تنها در حد تماس بوده و طالبان تاهنوز حکومت افغانستان را منحیث یک طرف صلح قبول ندارند.
اما متاسفانه قاعده و قانونبازی جنگ و صلح برای اطراف ذیدخل ترسیم و تنظیم نشده است. طالبان درحالیکه در پایتخت قطر با امریکاییها روی میز مذاکره نشستهاند، اما با حملهی موتربمب سه نظامی و یک قراردادی این کشور را در نزدیکی پایگاه هوایی بگرام به کام مرگ میفرستند و همزمان با آن عملیات نظامی خویش را تحت نام «الفتح» علیه نیروهای امنیتی و دفاعی افغان اعلام میدارد. تحلیل رفتاری و کرداری از گفتار و کردار جانبهای مختلف درگیر در جنگ و صلح افغانستان ما را میتواند در حل مشکل منازعه کمک کند. این نوشته به تحلیل مقایسهای از اهداف و شیوههای مذاکرات صلح حکومت افغانستان، طالبان و ایالات متحده امریکا پرداخته که ببیند اهداف، منافع، شیوه و افق سیاسی ـ نظامی این سه طرف درشت جنگ و صلح افغانستان چه است و در آخر امر کدامشان به احتمال زیاد بتوانند در سر میز مذاکره امتیاز بیشتر گرفته و سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی سالهای بعدی افغانستان را به نفع خود بچرخانند.
الف. صلح حکومت افغانستان: محوریت دولت و پلان پنج ساله
رییسجمهور کرزی و رییسجمهور غنی هر دو خواهان صلح «دولتمحور» بوده و تا هنوز میخواهند که با کشانیدن طالبان به پای میز مذاکرات منحیث «قهرمان صلح» افغانستان در اوراق تاریخ افغانستان برای خود نام و نشانی بگذارند. روی این ملحوظ از زمان حاکمیت رییسجمهور کرزی تا حال به دهها فارمت نشستهای صلح منطقهای (دوجانبه، سهجانبه و چندینجانبه)، تشکیلات متعدد و صدها پلان و نقشهی راه برای صلح تدوین و تصویب گردید، اما در نبود ارادهی راسخ ملی، منطقهای و بینالمللی هیچ کدام از این برنامهها و تشکیلات به شکل حداقل آن منتج به یک پروسهی عادی صلح نگردید.
حکومت افغانستان صلح «دولتمحور» با هدف ادغام طالبان با تغیرات در قانون اساسی افغانستان و تقسیم قدرت از طریق گنجانیدن مطالبات این گروه میباشد. رییسجمهور غنی پلان پنج ساله برای صلح تدوین نموده است که تاکید به محوریت دولت، حفظ دستآوردهای یک و نیم دههی اخیر و ارزشهای قانون اساسی افغانستان است. به اساس این پلان در صورت تطبیق آن افغانستان به یک صلح پایدار خواهد رسید. شیوهی مذاکرات پیشبینی شده در این برنامهی حکومت افغانستان واضح نیست، اما حکومت افغانستان اعلام آمادهگی کرده که در هر زمان و مکان در داخل و بیرون از افغانستان آماده است تا با رهبران طالبان بر سر میز مذاکره بنشیند. این مذاکرات میتواند دوجانبه، سهجانبه و چندینجانبه باشد اما اصل محوریت دولت باید در آن رعایت گردد.
همچنان حکومت افغانستان به تکرار از طالبان خواسته است تا در داخل افغانستان دفتر باز نموده و با حکومت افغانستان برای صلح بینالافغانی مذاکره و مفاهمه نماید. طالبان تا حال از به رسمیت شناختن حکومت افغانستان و نشست با نمایندگان حکومت افغانستان طفره رفته و مشروعیت آنها را منحیث یک طرف منازعه قبول ندارد.
ب. صلح طالبان: خروج نیروهای خارجی و برگشت امارت اسلامی با شرکای جهادی
دیدگاه صلح طالبان با حکومت افغانستان و امریکا فرق فاحش دارد. دیدگاه صلح طالبان به صلح مقارن به پیروزی است. صلح برای طالبان به معنای خروج نیروهای امریکایی، فروپاشی نظام پسایازدهم سپتامبر در افغانستان و ابداع یک حکومت جدید در تبانی با گروههای مختلف مجاهدین از طریق تقسیم قدرت که در راس آن حکومت و نقطهی ثقل آن طالبان قرار داشته باشند. صلح برای طالبان یک تکتیک سیاسی بیش نیست و تا هنوز به استراتیژی مبدل نشده است.
هدف طالبان از نشستهای مختلف صلح در فارمتهای مختلف کسب مشروعیت، قباحتزدایی و ارایهی یک حکومت بدیل بوده و هیچ ارادهای بهخاطر ختم خشونتها و کاهش جنگ ندارند. محاسبهی رهبری سیاسیـ نظامی طالبان و مشاورین خارجیشان این است که پروسهی صلح را میتوان طولانی ساخته و حوصلهی امریکا و ناتو را به امتحان گذاشته و بالآخره بازی صلح را به نفع جنگ تمام نموده و با تمامیتخواهی، این جنگ را در میدان سیاست و جنگ برنده شوند.
پس با این حساب طالبان اهداف جنگی را در زیر چتر صلح دنبال میکنند و منطقشان این است که با به درازا کشانیدن مذاکرات صلح و شدت بخشیدن فشار ماشین جنگیشان در جبهات جنگ امتیازات بیشتری را سر میز مذاکره بهدست آورده و بالآخره امریکا و متحدینشان را مجبور به خروج اجباری از افغانستان خواهند کرد. با این روش و استراتیژی مذاکرهی طالبان فرض بر این دارند که زلمی خلیلزاد، نمایندهی خاص وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان، تحت فشار زمانی کار کرده و اگر نتواند در مدتزمان معین نتایج ملموسی را به ادارهی ترمپ پیشکش نماید مجبور به کنارهگیری شده و بهجای او کسانی ماموریت خواهند گرفت که با یک هدف خروج و صلاحیتهای کمتر با طالبان داخل تعامل گردیده و امریکا افغانستان را ترک خواهد کرد.
ج. صلح امریکا: خروج با عزت و تضمینهای امنیتی
رایان کراکر، سفیر سابق ایالات متحده امریکا در افغانستان در نوشتهی اخیر خود در مورد صلح افغانستان اذعان میدارد که امریکا از ابتدای جنگ افغانستان با گروه طالبان تماسهای مخفی داشته و در سالهای ماموریت او از او خواسته شده بود تا با طالبان مذاکره نماید اما او از این کار ابا ورزید، چون نمیخواست در عدم حضور حکومت افغانستان با طالبان روی صلح افغانستان صحبت نماید. این روایت و دهها روایت دیگر دیپلوماتها و مسئولین نظامی امریکا که حالا علنی شده است، نشاندهندهی آن است که امریکا بهخاطر مسایل جنگ و صلح از ابتدایی جنگ با منابع طالبان در تماس بوده است.
به اساس روایتهای افغانها و امریکاییها ایالات متحده امریکا سه فرصت را برای صلح افغانستان داشت: اول؛ ابتدایی حکومت موقت، زمانیکه طالبان خواهان تسلیم نظام و امنیت جان خود و خانوادههایشان گردید، دوم؛ نشست بن و سوم؛ در اواخر حکومت رییسجمهور کرزی، زمانیکه رییسجمهور کرزی و طالبان از طریق ملا برادر نزدیک به دستیابی صلح بودند. متاسفانه در هر سه موقع پاکستان و ایالات متحده اراده و صداقت جدی برای ختم جنگ و استقرار صلح در افغانستان نداشتند. دلیل اصلی آن این بود که امریکا و متحدین او عقیده داشتند که میتوانند جنگ افغانستان را از طریق نظامی برنده شوند که این امر تحقق نیافت.
حالا با روی کار آمدن ادارهی رییسجمهور ترمپ اراده و تصمیم برای ختم جنگ افغانستان و صلحخواهی بهشکل جدی در صدر پالیسی امریکا نسبت به افغانستان بهوجود آمده است. هدف امریکا از مذاکرات صلح با طالبان چهار چیز است: خروج با عزت از افغانستان، گرفتن تضمینهای امنیتی از طالبان مبنی بر قطع رابطهی این گروه با سازمانهای تروریستی، تدویر مذاکرات بینالافغانی صلح و شکلگیری یک نظام جدید بر اساس تقسیم قدرت که در آن طالبان شامل باشند. شیوهی مذاکرهی ایالات متحده امریکا برخلاف گذشته که طالبان را ترغیب میکردند که با حکومت افغانستان مذاکره کند، مذاکره رو در رو و مستقیم با طالبان در دو مرحله است: مرحلهی اول آن مذاکرات امریکا روی منافع امنیتی و سیاسی امریکا با طالبان و مرحلهی دوم مذاکرات بینالافغانی با تسهیل امریکا، ناتو و کشورهای منطقه میان طالبان و نمایندههای حکومت افغانستان و جریانهای مطرح سیاسی افغان. تا هنوز امریکا در مرحلهی اول قرار داشته و شش دور مذاکرات با نمایندگان طالبان داشته است که نتیجهی ملموسی در قبال نداشته است.
آیندهی جنگ و صلح افغانستان ارتباط مستقیم به تلفیق این سه ست اهداف، دیدگاههای مختلف و شیوههای مذاکراتی دارد. پروسهی صلح افغانستان پر از فراز و نشیب و پیچیدگی خواهد بود. سرنوشت سالها و نسلهای آیندهی افغانستان بستگی به درایت، مهارت، فراست و حوصلهی مذاکرهچیان افغان، امریکایی و منطقه خواهد داشت.