یاسین احمدی
تلاش پاکستان برای توسعهی قدرت در افغانستان
پس از کسب استقلال، رهبران نظامی پاکستان که دست پروردهی ارتش هند بریتانیایی بودند، تصمیم گرفتند که سیاست بریتانیای کبیر را در قبال افغانستان ادامه بدهند. موقعیت جغرافیایی و کشورهای همسایه این کار را برای پاکستان دشوار ساختند. کابل تجزیهی شبهقاره را فرصتی برای رها ساختن خود از قید تعهدات پیشین در برابر بریتانیا و طرح ادعای اراضی روی مناطق عمدتاً پشتوننشین ولایت سرحدی شمالغربی، مناطق قبایلی و حتا بخشهایی از بلوچستان دید. افغانستان تنها دولت مخالف عضویت پاکستان در سازمان مللمتحد بود. هرچند افغانستان بعداً از مخالفت دست کشید، اما از آن پس در روابط دو کشور تیرگی به وجود آمد. افغانستان روی این نکته پافشاری داشت که معاهداتش را با هندبریتانیایی، از جمله معاهدهی خط دیورند که مرز رسمی میان دو دولت را تعین کرده بود، با تشکیل دولت جدیدی بهنام پاکستان از اعتبار ساقط است. در همین سال، نکتهی آزاردهندهی دیگر برای رهبری نظامی و ملکی پاکستان تقاضای افغانستان برای ایجاد دولت مستقل پشتون در مناطق پشتوننشین تحت حاکمیت دولت پاکستان بود. (فییر2017)
جنرال ایوب خان نخستین حاکم نظامی پاکستان، توصیفی از رفتار هندوستان به دست میدهد که با آن میتوان ذهنیت نخبگان پاکستانی را نسبت به افغانستان پس از سال ۱۹۴۷ میلادی درک کرد. بنابر گفتهی ایوب خان، «اقدامات افغانستان و اعتقاد به موفقیت آن، متاثر از تبلیغات پیهم هندوستان بود که گویا پاکستان نمیتواند به عنوان یک دولت مستقل دوام بیاورد. حاکمان افغان هم به این نظر به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر دیده و به زعم خود قبل از اینکه پاکستان فرو بپاشد، ادعای اراضی خویش را مطرح ساختند… به این ترتیب، ایده ی دولت مصنوعی پشتونستان در درون مرزهای پاکستان به مثابهی یک مسأله از سوی حاکمان افغان مطرح شد … هندوستان هم با حمایت از ادعای مذکور، به این گمان بوده است که در صورت جنگ بر سر کشمیر، افغانستان جبههی دوم نبرد علیه پاکستان را در ولایت سرحدی شمالغربی باز کند. همچنان آنها استدلال میکردند که اگر هندوستان تفاهم مشترک بر سر موضوع پشتونستان با افغانستان داشته باشد، پاکستان از قبایل پشتون در نبرد با هندوستان استفاده کرده نمیتواند. هندیها فکر میکردند که با این شیوه ما را کوچکتر ساخته و با حرکت انبری از دو سو ضربه میزنند و تحقیرمان میکنند». (فییر2017)
این طرز فکر در میان نویسندگان نظامی پاکستان غالب است و مشکلات حل ناشدنی پاکستان با افغانستان را هم با رقابت امنیتی این کشور با هندوستان ربط میدهند. این در حالی است که هندوستان هرگز به صورت رسمی از موقف افغانستان در مورد وضعیت حقوقی خط دیورند حمایت نکرده است. با این حال، ارتش پاکستان با تصور اینکه تفاهم میان افغانستان و هندوستان بر سر قضیهی دیورند وجود دارد، دیدگاه بلندمدت خود را نسبت به افغانستان ساخته و بر اساس آن رفتار میکند. (فییر2017)
بخشی بزرگی از نگرانیهای پاکستان که سبب دخالت و دستاندازی در افغانستان میگردد به رویدادهای سیاسی قبل از تجزیهی هندوستان برمیگردد.
تمایل داوود خان در بهکارگیری ادبیات جدایی بلوچستان خشم پاکستان را بر انگیخت، چون این کشور در آن زمان با موجی از شورش بلوچها مواجه بود. پاکستانیها از ابزار مرگبار، از جمله چرخبالهای تفنگدار کبرا که از ایالات متحده بهدست آورده بودند، برای سرکوب اعتراضات استفاده کردند. حکومت داوود خان بین سالهای ۱۹۷۳-۱۹۷۵ میلادی، به شورشیان بلوچ پناهگاه، صلاح و مهمات فراهم ساخت و در سازمانها و نشستهای چند جانبه موضوع سرکوبهای خشونتبار پاکستان را مطرح ساخت. در نوامبر ۱۹۷۴ میلادی، داوود طی نامهی رسمی به دبیر کل سازمان مللمتحد از نحوهی برخورد پاکستان با بلوچها و پشتونها انتقاد کرد و آن را مصداق نقض منشور سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشر دانست. داوود بهطور آشکاری به دنبال جلب کمکهای شوروی و هندوستان برای اعمال فشار روی پاکستان بهخاطر مسألهی پشتونستان برآمد. (حقانی2005)
پاکستان از همان آغاز شکلگیری با شورش بلوچها مواجه بوده است. این جنبش درطول دههها تکامل یافته و در اساس از مقاومتهای اولیه در برابر ادغام با پاکستان در سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۸ برخاسته است که پس از آن با شورشهای پراکنده علیه دولت دنبال شد. بزرگترین قیام بلوچها در سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۷ اتفاق افتاد و در آن زمان، حدود ۸۰۰۰۰ نیروی ارتش پاکستان در آن ولایت مستقر شده بودند. در حالحاضر، پنجمین شورش در بلوچستان در جریان است و پاکستان ادعا میکند که دو کشور هند و افغانستان در دامنزدن به این شورش نقش داشتهاند. رییسجمهور سابق پاکستان، پرویز مشرف، بارها دررابطه با توطئهی همدستی برخی از کشورهای همسایهی پاکستان در تامین منابع مالی و اسلحه برای شورشیان بلوچ صحبت کرده بود. اگرچه پاکستان قادر به فراهمآوردن شواهد قابلملاحظهای از دخالت هند نبوده است، هند نیز همواره این اتهام را رد کرده است. (ابتهاج1395)
بااینحال، از دیدگاه پاکستان، احتمال دخالت هند را هرگز نمیتوان بهطور کامل نادیده گرفت و این استدلال که علاقهی هند به افغانستان بهطور کامل بشردوستانه بوده است، در اینجا کارآمد نیست. مشارکت فعال هند در افغانستان، مخصوصاً در مناطق نزدیک به مرز پاکستان، قطعاً برای پاکستان حساسیتبرانگیز بوده است. این ادعا بر شواهد تاریخی بنا شده است. چرا که پاکستان در گذشته نیز تجزیه شده بود و آن هم با کمک و مداخلهی هند اتفاق افتاده بود.
تحلیلگران استدلال میکنند که حتا اگر هند در برافروختن شورشها در بلوچستان درگیر باشد، دلیل آن دخالت پاکستان در کشمیر با اهداف مشابه است و هند تنها با راهاندازی بازی استخباراتی با اسلامآباد، مقابلهبهمثل میکند. با این وجود، یک مشکل بزرگ در بخشی از قلمرو پاکستان وجود دارد که نزدیک به افغانستان است. از این رو، نه تنها پاکستان نیاز به انجام تلاشهای داخلی بهمنظور توسعهی بلوچستان دارد که تاثیری جدی بر شورشها خواهد گذاشت، همچنین نیاز دارد تا با همسایگانش برای پایاندادن به حمایتهای پنهانی خود از شورشیان بلوچ گفتوگو کند.
این نگرانیها همچنان بر ارزیابی حوادث افغانستان در پاکستان تاثیر میگذارند و بنابراین دولت افغانستان نیاز دارد تا به پاکستان تضمین بدهد چنین طرحی هرگز علیه پاکستان استفاده نخواهد شد. با وجود آنکه در پاکستان حمایت بسیار اندکی از تشکیل یک پشتونستان مستقل وجود دارد، در افغانستان هنوز این اندیشه وجود دارد که این کار آیندهای روشن به همراه دارد. از این رو، جانب افغانی باید برای اعتمادسازی در پاکستان تلاش کند و اطمینان بدهد که پشتونستان موضوعی مربوط به گذشته بوده است و خواهد بود.
چکیدهای گفتار
چند مسأله در حمایت پاکستان از گروه طالبان اهمیت اساسی دارد. نگرانی از نفوذ هند در افغانستان. از آغاز شکلگیری پاکستان، هند و پاکستان همواره نگاه بدبینانه نسبت به همدیگر داشتهاند. اختلاف این دو کشور بر سر مسألهی کشمیر روابط دو کشور را وخیمتر نموده است و تأثیر آن را بر روی امنیت منطقه نیز شاهدیم. پاکستان بر این باور است که نفوذ هند در افغانستان میتواند باعث محاصرهی پاکستان از سوی این کشور گردد. همچنین، پاکستان افغانستان را حیات خلوت خود در برابر هند میداند. به همین خاطر، به دنبال آن است تا از گروه طالبان حمایت نموده و یک حکومت دوست و فرمانبر در کابل ایجاد کند. پاکستان از روابط خود با گروههای همانند طالبان افغانستان، شبکهی حقانی، لشکر طیبه، جیش و محمد، گروه ملا نظیر، حرکت المجاهدین صرف به خاطر جلوگیری از نفوذ هند در افغانستان و کاهش نفوذ هند در کشمیر استفاده میکند. بنابراین، یکی از عوامل مهم حمایت پاکستان از گروه طالبان نگرانی از نفوذ هند در افغانستان است.
عامل دیگر مشکلات و اختلافات مرزی با افغانستان است. افغانستان برای سالهای متمادی ادعای یک سوم خاک پاکستان را داشته است. از زمان ظاهرشاه تا دورهی کنونی این داعیه همچنان وجود دارد. تنها در زمان مجاهدین و گروه طالبان مسأله مسکوت مانده بود. داعیهی پشتونستان افغانستان برای پاکستان تهدید جدی برای موجودیت این کشور به حساب میآید. زیرا، این داعیه بخش از خاک و سرزمین این کشور را جدا میسازد. به همین خاطر، پاکستان با حمایت از گروههای مخالف مسلح دولت در صدد آن است تا حکومت کابل را ضعیف نگه دارد تا نتواند از موضع قدرت داعیهی پشتونستان را مطرح نماید. بنابراین، مسألهی خط دیورند و داعیهی پشتونستان از عامل دیگر برای حمایت پاکستان از گروه طالبان میباشد.
مسألهی کشمیر و شبهمدرن بودن نخبگان و شبه بنیادگرایی تودهی مردم پاکستان نیز سبب شده است که نخبگان و تودهی مردم پاکستان گرایش به حمایت از گروههای بنیادگرا و افراطی داشته باشد.
بنابراین، اطمینان خاطر پاکستان از دوری افغانستان از هند و حل شدن مسألهی کشمیر میان هند و پاکستان میتواند از حمایت پاکستان از گروه طالبان بکاهد. تا زمانی که این مشکلات وجود دارد بعید به نظر میرسد که پاکستان سیاست خود را در قبال افغانستان تغییر دهد و افغانستان به ثبات و صلح دست یابد.
دولت پاکستان بهخاطر تخلیهی چارجهای امنیتی این کشور نیاز به غیریستیزی مفرط دارد، حمایت این کشور از طالبان ضمن اینکه میتواند بهگونهای نظری مساعدی جمعیت قابل توجه اسلامگرای این کشور را جلب نماید، موضوع دور نگهداشتن افغانستان از هند را نیز با این سیاست پی میگیرد. ایجاد درگیری در دو محور کشمیر-افغانستان برای دولت هند هزینههای فراوانی را تحمیل میکند، درحالیکه برای دولت پاکستان بخش عمدهی این هزینه بر دوش تودههای بینادگرا گذاشته شده است.
جدای از اینکه پاکستان در این دو محور به رویکرد نبرد نیابتی متوسل شده است، ولی اقلا در محور هند این سربازان هندی اند که در برابر جنگجویان رایگان سیاست پاکستان جان میدهند، درحالیکه ارتش پاکستان به خاطر وفور موجودیت جهادگران راه خدا، کمترین هزینهای جانی را پرداخت مینماید. در افغانستان وضعیت خیلی متفاوتتر از کشمیر نیست. اینجا افغانانی که تمایلات مذهبی و دینی دارند بهگونهی مجانی برای پیشربرد سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان جانفشانی دارند.