- اکونومیست
گروهی از رانندگان میانسال که روی فرش رنگپریدهای کنار موترهای «لاری»شان در قندهار، دومین شهر بزرگ افغانستان، نشستهاند و تفاوت میان طالبان و دولت را توضیح میدهند. محمد اکرم که لباس سیاهرنگی به تن دارد، میگوید هر دو گروه از رانندگان اخاذی میکنند؛ هم دولت و هم طالبان خشونتآمیز هستند. اما وقتی طالبان او را در ایست بازرسی متوقف میکنند، پس از گرفتن پول برایش یک رسید مینویسند. محمد اکرم که مشتی کاغذ سبز به دست دارد و در هوا تکان میدهد، توضیح میدهد که چگونه طالبان مطمئین میشود که جنگجویانش از یک راننده دو بار پول نگیرند. پس از اینکه او به گروه اول طالبان پول میدهد، میتواند با رسیدی که دریافت میکند، از ایستهای بعدی عبور کند. سربازان دولتی برعکس، بارها و بارها او را غارت میکنند. آقای اکرم میگوید که در امتداد مسیرش از هرات (شهری در نزدیکی مرز با ایران) به قندهار او یک بار به طالبان پول میدهد، اما سربازان دولتی حداقل 30 بار از او پول میگیرند.
افغانستان حدود 40 سال میشود که در باتلاق جنگ و درگیری فرو رفته است. نزدیک به 18 سال از زمانی که امریکا و سایر اعضای ناتو در پی حملات 11 سپتامبر برای سرنگونکردن طالبان به افغانستان حمله کردند، گذشته است. دو طرف، طالبان و امریکاییها، از ماه اکتبر سال 2018 در حال مذاکرهی مستقیم بر سر خروج نیروهای امریکایی در بدل تعهد طالبان به خودداری از پناهدادن به تروریستها، بودهاند. آخرین دور مذاکرات در قطر، جایی که طالبان در آن دفتر سیاسی دارند، در نُهم ماه مِی با آنچه که شبهنظامیان آن را به عنوان «برخی پیشرفت» توصیف کردند، به پایان رسید.
در حالیکه دو طرف چانهزنی میکنند، جنگ شدت یافته است. به گفتهی سازمان ملل متحد، سال گذشته مرگبارترین سال برای غیرنظامیان بوده است. تعداد بمبهایی که نیروی هوایی امریکا در سال 2018 در افغانستان پرتاب کرده است، بیش از هر زمان دیگری در این جنگ بوده است. با وجود این پشتیبانی، دولت افغانستان به تدریج در حال از دست دادن قلمرو است و در حال حاضر به سختی نیمی از خاک کشور را ـ که دو-سوم نفوس افغانستان را در خود جا داده ـ تحت کنترل دارد. طالبان مرتب پُستههای پولیس و ارتش را مورد تاخت و تاز قرار میدهند. شهرها نیز از حملات گاه و بیگاه طالبان در امان نیستند. هیچ نقطهای از افغانستان کاملا امن نیست. در محافل و مهمانیها در کابل، پایتخت، افغانهای ثروتمند و مایهدار جوکهای تلخی دربارهی رسیدن قریبالوقوع جهادیها به دمدروازههایشان رد و بدل میکنند.
پولیس دزد است
اینکه طالبان در حال برندهشدن هستند تا حدی نتیجهی شکایت و نارضایتی افرادی مانند آقای اکرم، راننده موتر لاری، است. هجده سال از ایجاد حکومت تحت حمایت غرب در کابل میگذرد، اما این حکومت هنوز ناتوان از ارائهی خدمات اساسی به شهروندانش است. دولت افغانستان دستگاه امنیتی عظیم، بروکراسی بزرگ و تعداد زیادی تکنوکراتهای تحصیلکردهی غرب با لهجهی امریکایی دارد، اما دولت افغانستان به گفتهی وزارت دادگستری ایالات متحده «غالبا غیرقانونی، ضعیف و ناکارآمد است.» در برخی نقاط مکتب و کلینیک وجود دارد، اما معلمان اکثرا معاش نمیگیرند و بهندرت سر کار حاضر میشوند. از سایر خدمات دولتی خبری نیست. چشمگیرترین بخش حکومت پولیس است که خود بیشترین دزدی و غارت را انجام میدهد.
دشواری ساختن یک دولت کارا و موثر در قندهار به وضوح دیده میشود. قندهار همراه با ولایت هلمند در همسایگیاش سبد نان افغانستان به شمار میرود و در قرن 18 مرکز امپراتوری درانی، پیشگام افغانستان مدرن بوده است. در حالیکه بیشتر افغانستان کوهستانی و ناهموار است، در قندهار اما مزارع از کانالهای آبیاری تغذیه میکنند. اکثر جمعیت قندهار از قوم پشتون است. ولایت قندهار جایی است که از آن جنبش طالبان در دههی 1990 ظهور کرد. همچنین این ولایت مرکز خیزش دوبارهی طالبان و آغاز مبارزه با «اشغال» ناتو است. چنانکه حیاتالله حیات والی این ولایت میگوید: «اگر قندهار امن باشد، افغانستان امن است.»
امروزه کار قندهار از امنبودن گذشته است. در ولسوالی ژاری در امتداد مسیر منتهی به هلمند، شمسالله، بریدمل پولیس محلی میگوید که کار او «کشتن طالبان» است. اطراف شمسالله را تفنگ گرفته است. او میگوید اوضاع پس از اینکه او و تیم 80 نفریاش به این منطقه رسیدند، آرام شده است. اما فقط چند کیلومتر دورتر، این طالبان هستند که اوضاع و قلمرو را تحت کنترل دارند. از آخرین حملهی طالبان بر یک ایست بازرسی پولیس در امتداد این جاده، فقط هشت روز گذشته است. طالبان بمبهای کنار جادهای را نیز به کار میبرند. شمسالله اصرار دارد که او قادر به مبارزه با آنهاست؛ او سالهاست که کارش همین بوده است. اما او میگوید که طالبان اغلب مجهزتر از سربازان وی هستند. طالبان بهعنوان مثال با عینکهای دید در شب مجهزند.
طالبان تنها مناطق روستایی اطراف ولایت قندهار را تحت کنترل دارند. اما نفوذ این گروه به مراتب گستردهتر است. شمسالله در پاسخ به این پرسش که طالبان چه کسانی هستند، میگوید که آنها پاکستانیهایی هستند که مردم محلی «بیسواد» را با پول کشورهای خلیج استخدام میکنند. این مسأله واقعیت دارد، اما کل داستان نیست. طالبان خودشان نیز پول جمع میکنند و منبع درآمدشان صرفا اخاذی از رانندگان در امتداد جادهها نیست. در روستای حوالی پُسته پولیس، کودکان در مزارع خشخاش بازی میکنند. فیضمحمد، کشاورز، میگوید که او محصولاتش را به مردانی میفروشد که با موتورسیکلت سر مزرعه میآیند و محصولات را به کارخانههایی که در قلمرو طالبان ایجاد شده، انتقال میدهند. پولی که این مردان به فیضمحمد در بدل محصولاتش میپردازند، روپیه پاکستانی است.
قطعا این فقط طالبان نیستند که کار و بار مواد مخدر را میکنند؛ تعداد زیادی از افراد دولتی نیز در این تجارت دست دارند، اما به اندازهی طالبان نیستند. طالبان نهتنها بسیاری از کارخانهها و مسیرهای قاچاق را اداره میکنند، بلکه کاشت و برداشت مواد مخدر را نیز مدیریت میکنند. سربازان طالبان از کشاورزان انتظار دارند که مالیات محصول خود را بپردازند. آنها سرمایهی اولیه و سایر کمکها را نیز برای کشاورزان فراهم میکنند. در بسیاری از مناطق، طالبان مسئول تقسیم آب، حل اختلافات و کنترل استفاده از آبهای زیرزمینی هستند. در طی چند سال گذشته، تولید تریاک به طرز چشمگیری بهویژه در مناطق تحت کنترل طالبان، افزایش یافته است.
طالبان در جنگشان علیه حکومت به آسانی حمایت بهدست میآورند؛ زیرا آنها به نهادهایی حمله میکنند که شدیدا منفور هستند. فیضمحمد اسحاقزی ولسوال ولسوالی پنجوایی در سوی دیگر شهر قندهار، میگوید که نگران است درگیریها بهزودی دوباره آغاز شود. او میگوید: «ارتش پیوسته از مردم پول میخواهد. آنها با ما بدرفتاری میکنند.» او استدلال میکند که مشخصا، قبیله نورزی مورد سوءاستفاده قرار میگیرد. او با نشاندادن تصاویری روی تلفنش میگوید که دو تن از افراد بانفوذ قبیلهی نورزی همین اواخر توسط پولیس کشته شدهاند. او میگوید: «این مسأله باعث خشم [مردم] میشود.» در قندهار، نهادهای امنیتی تحت تسلط اچکزی، قبیله تادین خان، فرماندهی پولیس این ولایت، قرار دارد. آقای خان پس از ترور برادرش، جنرال عبدالرازق اچکزی، فرماندهی مشهور ضدطالبان که قندهار را به مِلک شخصیاش تبدیل کرد، به عنوان فرمانده پولیس تعیین شد.
این نقطهی تلاقی مشکلات و نارضایتیهای محلی با مشکلات ملی است. افغانستان با وجود تنوع و گوناگونی فراوانش، یکی از متمرکزترین نظامهای دولتداری در جهان را دارد. فرماندهی پولیس ولایات همراه با دستکم 3 هزار مقام دیگر بهطور مستقیم توسط اشرف غنی، رییسجمهور افغانستان تعیین میشوند و تنها به او پاسخگو هستند. اکثر این مقامات در کابل و براساس روابط شخصی انتخاب میشوند. وقتی این مقامات از قدرتشان برای ساختن امپراتوری برای خود استفاده میکنند، مردم گزینهی چندانی برای ابراز نارضایتی خود در پیش رو ندارند. اگر به شکایت آنها مقامات و نهادها رسیدگی نکنند، رفتن به سمت طالبان یکی از معدود راههای اعتراض است که نزد آنها باقی میماند.
اشلی جکسون یکی از پژوهشگران موسسه Overseas Development Institute، اندیشکدهای در لندن، تاکید میکند که طالبان پاسخگوتر از دولت نیست. حملات طالبان بر غیرنظامیان بهویژه در شهرها، این گروه را بهشدت منفور میکند. اما در مناطق روستایی، طالبان کارآمدتر از دولت و مشتاق به چالشکشیدن قدرت خودسرانه دولت دانسته میشوند. بهعنوان مثال، براساس پژوهش سازمان ملل متحد، اختلافات بر سر زمین شاید 70 درصد جرایم خشونتآمیز را تشکیل دهد. در مناطق تحت کنترل دولت، افراد «واسطهدار» که اغلب از معافیت مجازات برخوردار هستند، زمینها را تصرف میکنند. اما برعکس در مناطق تحت کنترل طالبان، این گروه قاضیهایی دارد که با بیرحمی، اما بهمراتب شفاف و با فساد کمتر به چنین قضایایی رسیدگی میکنند.
در کابل
آقای غنی، رییسجمهور افغانستان، استاد سابق دانشگاه (و شهروند سابق امریکا) ایدههای زیادی برای اصلاح دولتهای ناکام دارد، در واقع او کتابی با این موضوع نوشته است. در کابل، دیپلماتها با اشتیاق دربارهی کارهایی که او انجام داده است، مانند معرفی سیستمهای طراحیشده برای کاهش اختلاس و استفاده از آزمون بینایی برای استخدام معلمان، حرف میزنند. به لطف اصلاحات در پُستههای مرزی، درآمدهای مالیاتی از حدود 8.5 درصد تولید ناخالص داخلی به 11 درصد افزایش یافته است.
اما از آنجایی که افراد نزدیک به رییسجمهور از مجازات و پیگرد قانونی مصئون به نظر میرسند، اقدامات رییسجمهور برای مبارزه با فساد از سوی برخیها بهعنوان انحصار قدرت با گرایش قومی دانسته میشود. یک مقام عالیرتبه در کابل میگوید: «برخی تلاشهای واقعی صورت گرفته است. اما از لحاظ مشروعیت، رییسجمهور اختلاف ایجاد کرده است. مردم میگویند که این دولت فقط از سه ولایت است.»
مذاکرات امریکا با طالبان بازتابدهندهی اصرار رییسجمهور ترمپ بر کاهش هزینههای مالی و جانی در افغانستان پیش از انتخابات سال 2020 است. در دوم اپریل، آقای ترمپ گفت که حضور امریکا در این کشور «مسخره» است و باید پایان یابد. اما آقای غنی مذاکرات را خیانت میبیند. در ماه مارچ در جریان سفری به واشنگتن، حمدالله محب مشاور امنیت ملی آقای غنی گفت که امریکا با گفتوگو با طالبان به آنها مشروعیت میبخشد.
بدگمانی دولت آقای غنی بیهوده و پوچ نیست. به نظر میرسد که امریکا و طالبان به سمت معاملهای گام برمیدارند که براساس آن امریکا بیشتر نیروهای خود را -به جز گروه کوچکی برای شکار تروریستها- از افغانستان خارج میکند و طالبان اعلام آتشبس میکنند. پیامد این معامله برای دولت افغانستان، ارتش و قانون اساسی این کشور معلوم نیست. بهنظر میرسد که آقای غنی فرض را بر این گرفته که امریکا واقعا اجازه نمیدهد او سقوط کند. اما آقای ترمپ شاید اهمیت چندانی به این نمیدهد که چه کسی افغانستان را اداره میکند. در ایستگاه موترهای «لاری» در قندهار نیز، رانندگان تا زمانی که بتوانند بدون تهدید مردان مسلح کار کنند، قطعا به اینکه چه کسی فرمان کشور را در دست دارد، اهمیتی نمیدهند.