- عیسا قلندر
کرامالدین کریم رییس اسبق فدراسیون فوتبال افغانستان بود و قبل از اینکه رییس این فدراسیون شود، والی ولایت پنجشیر بود. مورخین گفتهاند که ایشان قبل از نشستن بر کرسی ولایت پنجشیر، به مقام جنرالی دست یافته بود. این رییس بزرگوار در هنگام ریاستش در فدراسیون فوتبال کشور، از دختران تقاضای جنسی داشته که البته خود آقای کرامالدین کریم آن را تا هنوز هم رد میکند. وقتی از او در مورد اتاق مخصوص و تختخواب در دفتر کارش پرسیده شد، ایشان نسخهی داکتر را نشان داده گفت «من شکمدردی مزمن دارم و داکتر معالجم گفت که تخت دوپرسونلی در دفتر کار شما ضروری است. من هم نخواستم روی تخت دوپرسونله تنها بخوابم. ترسیدم اسراف شود و من مرتکب گناه شوم.»
کرامالدین خان اکنون به حکم کمیته اخلاقی فیفا برای همیشه از دنیای ورزش محروم شده و جریمهای نقدی هم باید پرداخت کند. همینطور دادستان کل کشور حکم بازداشت او را امضا کرده و معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار کریم است. اما یکی از بستگانش گفته است که جنرال صاحب بهخاطر خوابیدن و فراموش شدن این کیس، تمام ماه مبارک رمضان را دست به دعا بود. همیشه قرآن میخواند و شبهای قدر، هزار رکعت نماز خوانده است. اما معلوم میشود که هنگام عبادت و نمازخواندن هم فکرش جای دیگری بوده است. به همین خاطر به درگاه خداوند جبار مورد اجابت قرار نگرفته است.
شما میدانید که انسان اشرف مخلوقات است و این اشرف مخلوقات در تمامی حالات فانتزی/ فانتزیهایی دارد. در ادامه به فانتزیهایی آقای کرامالدین کریم میپردازیم.
یک: اولین فانتزی آقای کرامالدین کریم این است که یکی از بزرگان صدر اسلام در خواب بازیکنان تیم ملی بیاید و به آنها بگوید که فورا دادخواستتان را از کمیتهی اخلاقی فیفا پس بگیرید و به دادستانی کل هم نامه بفرستید که به این بدبخت کاری نداشته باشد؛
دو: فانتزی دوم آقای کرامالدین کریم این است که کمیتهی اخلاقی فیفا از نو یک اعلامیه بدهد و در اعلامیهی خود ذکر کند که یافتههای فیفا نشان میدهد که محترم جنرال صاحب کرامالدین کریم از تمامی این اتهامات مبرا بوده و بانوان فوتبالیست به جرم واردکردن اتهامات بیاساس مکلف به یک ماه پاککاری اجباری سرکها در شهر کابل میباشند. همینطور فیفا بهخاطر اشتباهش در بررسی پروندهی او، جایزهی حاجیترین مربی سال را به آقای کرامالدین کریم تفویض کرده و برای او در بقیه امور توفیق طلب میکند؛
سه: فانتزی سوم آقای کرامالدین کریم این است که بزرگان شمال دست به تفنگ شوند و به بهانهی دفاع از مجاهدین و ارزشهای مقدس جهاد، آقای کرامالدین کریم را دوباره بهحیث رییس فدراسیون فوتبال کشور معرفی کنند؛
چهار: فانتزی چهارم او این است که داکتر عبدالله عبدالله را پشهی غیرت بگزد. داکتر عبدالله برود نزد اشرف غنی و بگوید که به کرامالدین کریم برائت بده، من در انتخابات آینده به نفع تو کنار میروم. اشرف غنی هم قبول کند و برای پوش کردن این قضیه، جنگ دیورند را راهاندازی کند؛
پنجم: فانتزی پنجم آقای کرامالدین خان این است که مرحوم حضرت صاحب زنده شود و استخازه بگیرد و در استخاره بیاید که این رسوایی به خیر مملکت نیست؛
ششم: فانتزی ششم آقای کریم این است که جنگ داخلی شروع شود. حکومت سقوط کند. اردو، پولیس و امنیت ملی از هم بپاشد. دادستانی کل را آتش بگیرد و درحالیکه همه در غم جان خود مانده، آقای کریم برود و کدام جایی مخفی شود؛
هفتم: فانتزی هفتم آقای کریم این است در صورتیکه بازداشت شد، یک نفر خیّیر پیدا شود و به قاضیانی که قرار است او را محاکمه کند، رشوت بدهد. بعد قاضیان هر سه محکمه حکم به بیگناهی او بدهد و به جای او رییس کمیتهی ملی مویتای را زندانی کند؛
هشتم: فانتزی هشتم آقای کریم این است که دولت کانادا به او پناهندگی سیاسی بدهد. در حالیکه پولیس خانهی او را برای دستگیریاش محاصره کرده، او سوار هواپیما شود و فِیششت طرف اتاوا برود. یک هفته بعد با تورنتو سلفی بگیرد و برای بازیکنان تیم ملی بانوان بفرستد؛
نهم: فانتزی نهم کرامالدین خان این است که مردم شریف افغانستان دست به تظاهرات بزنند. این تظاهرات آنقدر گسترده و طولانی باشد که جامعهی جهانی مجبور شود دست از سر آقای کریم بردارد. در طول این تظاهرات، هفتهزار و هشتصد و ۹۳ پسر به دنیا بیاید و والدین این کودکان، اسم تمامی آنها را کرامالدین کریم بگذارند؛
دهم: و بالاخره فانتزی دهم آقای کریم این است که خداوند منان کدام معجزه کند. مثلا بقهای از شهر زوریخ بلند شود، قِرت قِرت قِرت کرده بیاید افغانستان. کنفرانس خبری بگیرد و به حکم خداوند زبان باز کند و بگوید که من به فرمان خدا، آقای کرامالدین کریم را مثل حضرت یوسف بیگناه اعلام میکنم. اینگونه کل جهان تا پایان عمر آقای کریم هنگ کند.