گزارش ویژه - اجماع منطقه‌ای برای صلح؛ رییس‌جمهور غنی در پی چیست؟

اجماع منطقه‌ای برای صلح؛ رییس‌جمهور غنی در پی چیست؟

  • خادم آزاد

مذاکرات صلح افغانستان به رهبری ایالات متحده در قطر آغاز شد. اگرچه این مذاکرات در آستانه‌ی دور هفتم قرار گرفته و تصور عموم این است که ایالات متحده بازی‌گر اصلی منازعه و مصالحه‌ی افغانستان است، اما در سال‌های اخیر، خشونت جاری در افغانستان بازی‌گران و متولیان منطقه‌ای دیگر نیز داشته است. پاکستان مهم‌ترین حامی طالبان در دوران حاکمیت این گروه بر افغانستان و سپس آغاز شورش‌گری آن بوده است. جمهوری اسلامی ایران و روسیه در چهار سال اخیر، مناسبات وسیعی با این گروه برقرار کرده است. هند، در نقطه‌ی مقابل استراتیژی پاکستان در امور افغانستان، از نظام سیاسی جدید حمایت می‌کند. چین به‌عنوان یکی از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، منافع و ملاحظاتی در سرنوشت جنگ و صلح افغانستان دارد. کشورهای آسیای میانه و حاشیه‌ی خلیج فارس نیز منافعی در جنگ و صلح افغانستان و میکانیزم رسیدن به یک توافق در خصوص نظام سیاسی این کشور دارند.

به‌تازگی رییس‌جمهور غنی در کنفرانس شانگهای اعلام کرد که حکومت افغانستان در صدد ایجاد اجماع منطقه‌ای در خصوص پروسه‌ی صلح افغانستان است و این روند را آغاز کرده است. در این گزارش، نقش کشورهای همسایه و منطقه در پروسه‌ی صلح افغانستان، منافع و دیدگاه‌های این کشورها در خصوص مصالحه‌ی افغانستان، اجماع منطقه‌ای برای صلح و دیدگاه‌های حکومت وحدت ملی و اپوزیسیون بررسی شده است.

اجماع منطقه‌ای برای صلح؛ حکومت در کجای آن است؟

رییس‌جمهور غنی در نوزدهمین نشست شانگهای، به موضوع قابل توجه اشاره کرد: «صلح بدون اجماع منطقه‌ای ممکن نیست». رییس‌جمهور در این نشست از وضعیت بهتر همکاری‌های منطقه برای صلح و ثبات در منطقه و افغانستان سخن گفت: «ما از هماهنگی مناسب برای ایجاد اجماع بین‌المللی مورد نیاز روی صلح، با تمام شرکای خویش برخوردار هستیم.» در گزارش‌های این نشست و دیدارهای رییس‌جمهور غنی با سران سازمان همکاری شانگهای، از حمایت این کشورها از پروسه‌ی صلح به محوریت و رهبری افغانستان خبر داده شده است. حکومت افغانستان ادعا می‌کند که در تشکیل اجماع نظر در منطقه برای صلح افغانستان موفق بوده است. شاه‌حسین مرتضوی سخن‌گوی رییس‌جمهور می‌گوید: «کشورهای منطقه به دو موضوع اتفاق نظر دارند و به‌شدت حمایت می‌کنند: اول این‌که [در] افغانستان صلح باشد و دیگر این‌که [این پروسه] به رهبری و مالکیت افغانستان باشد. در این موضوع مطلقا اجماع است.»

در طرف دیگر، اتهام جدی‌ای که از سوی اپوزیسیون و تیم‌های انتخاباتی به حکومت حواله می‌شود، این است که حکومت را برای این تلاش‌ها نامشروع دانسته، تعریف حکومت از اجماع منطقه‌ای و خواست حکومت از منطقه را مبهم، سیاست حکومت را درگیر روزمره‌گرایی و تلاش‌هایش را برای صلح ناکام می‌دانند. به گمان عارف کیانی سخن‌گوی دسته انتخابانی امنیت و عدالت به رهبری رحمت الله نبیل «سیاست خارجی حکومت به‌جای این‌که نگاه استراتیژیک [داشته] باشد، بیش‌تر نگاه روزمره‌محور و براساس احساسات است. هنوز سیاست خارجی کشور مکتوب نشده که کشورها منافع‌شان را در آن محور ببینند و ضعف حکومت باعث شده که نتواند از دشمن و دوست منطقوی و متحدان استراتیژیک خود تعریفی داشته باشد.»

در حاشیه نشست شانگهای، رییس‌جمهور غنی با تعدادی از سران کشورهای منطقه دیدار کرد.

وحید مژده یکی از اشتراک‌کنندگان نشست مسکو و منبع نزدیک به طالبان نیز مسیر حکومت برای رسیدن به صلح را غلط می‌داند: «اگر کشورهای همسایه اعلام کردند که ما دولت افغانستان را به‌عنوان یگانه دولت قانونی به رسمیت می‌شناسیم و به طالبان بگویند که اگر با حکومت مذاکره نکنید، دیگر باشما هیچ‌گونه رابطه نداریم، آن وقت می‌گوییم که حکومت دست‌آورد داشته. اما این‌که طالبان در چند روز اخیر در ایران و چین مهمان می‌شوند و از آن‌ها استقبال رسمی می‌شود، نشان می‌دهد که کشورهای منطقه حکومت را بازی می‌دهند.» آقای مژده اما در پاسخ به این پرسش که مسیر درست دست‌یابی به اجماع منطقه‌ای و سپس صلح چیست، پاسخ نمی‌دهد. شاه‌حسین مرتضوی از کنفرانس «پروسه‌ی کابل»، «طرح صلح حکومت با طالبان» که در کنفرانس جینوا برای افغانستان ارایه شد، از قطع‌نامه‌ی لوی‌جرگه‌ی مشورتی صلح به‌عنوان برنامه‌ها و تلاش‌های رتبه‌بندی شده حکومت یاد می‌کند و می‌گوید پروسه‌ی صلح پیچیده و زمان‌گیر است: «با مشخص‌شدن نقشه‌ی راه صلح توسط حکومت که در جینوا از سوی رییس‌جمهور مطرح شد، ابهامات در افکار عامه و کشورها برطرف شد و هم دنیا و هم منطقه و هم جریان‌های داخلی جایگاه و نقش‌شان را فهمیدند.» آقای مرتضوی می‌افزاید: «خواست ما این است که کشورهای منطقه‌ پروسه‌ی صلح را به محوریت و رهبری حکومت افغانستان قبول کند و روابط ما باید دولت‌محور شود.» آقای مرتضوی اما پاسخ نمی‌دهد که مراحل ایجاد اجماع منطقه‌ای برای صلح افغانستان چیست، این پروسه در کدام مرحله قرار دارد و دقیقا چه اتفاقاتی بیفتد که منجر به اجماع منطقه‌ای شود.

محمد ناطقی عضو شورای احزاب سیاسی اولویت پروسه‌ی صلح را با امریکا می‌داند و می‌گوید: «برای ما هم مبهم است که تعریف حکومت از اجماع منطقه‌ای چیست. اما حرف ما این است که این تلاش‌ها با امریکا و تلاش‌های خلیل‌زاد در رقابت نباشد و در هماهنگی و هم‌سو با آن تلاش ها باشد.»

عباس فراسو پژوهشگر روابط بین‌الملل در دانشگاه دیکین آسترالیا بحث مشروعیت را یک موضوع داخلی می‌داند. به باور آقای فراسو، حکومت موقف و نهاد رسمی است؛ از افغانستان در مجامع بین‌المللی نمایندگی می‌کند؛ با طالبان می‌جنگد؛ نیرو‌های افغانستان به قومانده حکومت می‌جنگند؛ دستگاه دیپلوماسی افغانستان در کنترل حکومت است؛ دستگاه مالی و بودجه در اختیار حکومت است و در داخل و خارج، حکومت از افغانستان نمایندگی مشروع را تمثیل می‌کند. به گمان آقای فراسو، از این‌رو حکومت مهم است و این جایگاه با گروه‌های پراکنده‌ی اپوزیسیون قابل مقایسه نیست.

فراسو در رابطه به مسیری که حکومت برای صلح می‌رود و تلاش‌ها و ادعاهای اپوزیسیون، به این باور است که در مذاکره‌ی طالبان با گروه‌های سیاسی راهی برای صلح باز نمی‌شود. این راه زمانی باز می‌شود که طالبان با حکومت به‌عنوان طرف جنگ وارد مذاکره شود و تاکید می‌کند که «در اصول این درست است که مذاکرات باید با حکومت صورت بگیرد، اما حکومت در تاکتیک‌ها اشتباهات زیادی کرده است». فراسو آزادی جنگ‌جویان طالبان از زندان، فراخوان بدون قید و شرط مذاکره با طالبان قبل از تعیین نقشه راه صلح، نبود یک توافق واضح با پاکستان به‌عنوان حامی اصلی طالبان را از اشتباهات تاکتیکی حکومت می‌داند.

پس از دو روز انتظار، موفق نشدیم دیدگاه‌های سخن‌گویان دسته‌ی انتخاباتی صلح و اعتدال به رهبری محمدحنیف اتمر را در این رابطه دریافت کنم. تیم انتخاباتی آقای اتمر، از بانیان و اشتراک‌کنندگان اصلی نشست‌های مسکو گفته می‌شود.

«فضای امروزی برای صلح را رییس‌جمهور غنی به وجود اورده است» – مرتضوی

دیدگاه‌های منطقه در پروسه‌ی صلح؛ موانع اساسی اجماع منطقه‌ای چیست؟

در رابطه به موانع به‌وجودآمدن اجماع در سطح منطقه و نگرانی‌های منطقه در پروسه‌ی صلح دیدگاه‌های طرف‌های مختلف سیاسی هم‌سو است. آقای مرتضوی رقابت کشورهای منطقه، تشدید جنگ و نبود درک مشترک از صلح و جنگ را موانع جدی خلق اجماع نظر منطقه‌ای می‌داند.

آقای کیانی نبود تعریف واضح از اجماع منطقه‌ای در حکومت، نگاه شکاکانه‌ی کشورهای منطقه نسبت به همدیگر، نداشتن یک استراتیژی درازمدت برای جنگ و صلح که منافع کشورهای منطقه در آن تعریف شده باشد، بی‌باوری کشورهای منطقه به حکومت و سودبردن این کشورها از بی‌ثباتی در افغانستان را موانع عمده در خلق اجماع منطقه‌ای برای صلح می‌داند: «مشکل کشورهای منطقه به‌خصوص روسیه این است که هنوز بر حکومت افغانستان و تعهدهای این حکومت بی‌باور است. بنابراین به ایجاد رابطه با گروه‌های کوچک دیگر در کشور و گروه‌های تروریستی رو می‌آورد.» کیانی به این باور است که تا وقتی که حکومت در کنترل اراضی و مرزهای کشور ضعیف باشد، کشورهای منطقه از این ضعف استفاده کرده و جنگ و بی‌ثباتی را در افغانستان ترجیح می‌دهند. آقای کیانی در رابطه به نگاه پاکستان به جنگ و صلح افغانستان می‌گوید: «نظامیان پاکستان جنگ در افغانستان را مانع تجزیه پاکستان می‌دانند و این خطرناک است.»

آقای فراسو، اختلاف میان پاکستان و هند، نزاع میان امریکا و ایران، نزاع میان ایران و عربستان سعودی، نبود یک قدرت کلان در سطح منطقه که با وزنه‌‌اش یک اجماع منطقه‌ای شکل دهد، رقابت‌های هند و چین، حمایت چین از پاکستان، تنش‌های روسیه و امریکا در سطح جهان و منطقه، در جانب دیگر ظهور ده‌ها گروه اسلام‌گرای تندرو را موانع کلان و جدی برای به‌وجودآمدن اجماع در منطقه می‌داند. دیدگاه آقای مژده با آقای فراسو هم‌سو است. با این اختلاف که او و عارف کیانی رییس‌جمهور را نیز یکی از موانع می‌دانند. اما مرتضوی می‌گوید: «فضای مناسب و مساعد فعلی برای شکل گرفتن یک اجماع را در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی رییس‌جمهور غنی به‌وجود آورده است». وحید مژده نیز کشورهای منطقه را دارای تضاد منافع در جنگ و صلح افغانستان می‌داند و در رابطه به نقش پاکستان می‌گوید: «نگرانی پاکستان این است که فکر می‌کند اگر جنگ افغانستان پایان یابد، در پاکستان مشکلات بیش‌تر خواهد شد.»

«کشورهای منطقه در حمایت از پروسه‌ی صلح به رهبری افغانستان یک صدا بودند»

مرتضوی ضمن این‌که تلاش می‌کند تا صرفا انتظار حکومت از منطقه را ابراز کند، اما نگرانی بعضی از کشورهای همسایه را این‌گونه بیان می‌کند: «ایرانی‌ها نگران‌اند که از خاک افغانستان تهدیدی متوجه این کشور نباشد و در جاهایی این نگرانی‌شان را ابراز کرده‌اند.» به گمان آقای مرتضوی، در رابطه به دیدگاه کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس و به‌خصوص عربستان «هر کشوری که از طالبان به‌عنوان ابزار استفاده کند، نه‌تنها به صلح کمکی نکرده، بلکه وضعیت را متشنج‌تر می‌کند. آقای مرتضوی می‌گوید که هندی‌ها از پروسه‌ی صلح به مالکیت افغان‌ها صادقانه حمایت کرده‌اند. در رابطه به پاکستان اما دیدگاه معاون سخن‌گوی رییس‌جمهوری افغانستان گلایه‌آمیز است: «متاسفانه اقدام‌های عملی به‌صورت ملموس که برای مردم قابل قبول باشد، ما ندیدیم. پاکستان از ابزارهای دست‌داشته‌اش که به صلح افغانستان کمک می‌کند، استفاده نکرده است.» در عین حال چندی پیش، حمدالله محب، مشاور امنیت ملی رییس‌جمهور غنی در گفت‌وگویش با طلوع نیوز گفت: «طالبان بدون پاکستان دو روز هم دوام نمی‌آورد.» آقای مرتضوی در خصوص نقش روسیه در پروسه‌ی صلح افغانستان می‌گوید که این کشور شاید دوست دارد به‌عنوان یک طرف قدرمند در منطقه، نقش متفاوت بازی کند. به زعم او، اگر روسیه در تلاش این باشد که افغانستان به میدان جدید سیاسی قدرت‌ها مبدل شود، مورد قبول حکومت افغانستان نیست.

رییس‌جمهور غنی در پی چیست؟

گروه‌های سیاسی و دسته‌های انتخاباتی همواره رییس‌جمهور غنی را در سوءاستفاده از امکانات دولتی برای کمپاین‌های انتخاباتی متهم کرده‌اند. این گروه‌ها، ادعا می‌کنند که برای رییس‌جمهور غنی، جلب حمایت کشورهای همسایه و منطقه از نامزدی‌اش در انتخابات، مهم‌تر از ایجاد اجماع نظر در خصوص پروسه‌ی صلح است. رحمت‌الله نبیل یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری و رییس پیشین امنیت ملی در یک کنفرانس مطبوعاتی‌اش گفت که تلاش‌های اخیر رییس‌جمهور غنی در سطح منطقه برای اجماع صلح نه، بلکه برای جلب حمایت آن‌ها از خودش در انتخابات است. عارف کیانی می گوید: «این تلاش‌های حکومت وحدت ملی تلاش‌های انتخاباتی هم هست و حکومت وحدت ملی بالای مردم افغانستان قمار عاشقانه می‌زند.»

مرتضوی اما این تلاش‌ها را یک برنامه مدون، دارای سلسله‌مراتب و موثر می‌داند: «در نشست شانگهای شما یک صدایی را میان تمام کشورها می‌بینید و تمام کشورهای منطقه اجماع نظر دارند. پیش‌بین باشید که در آینده یک سلسله از این نشست‌ها صورت خواهد گرفت، شاید در سمرقند، شاید در قطر، شاید در ناروی و شاید در المان». مرتضوی معتقد است که روزهای خوبی در پیش رو داریم و دیدگاه‌ها در سطح منطقه و جهان در مورد صلح افغانستان درحال انسجام‌یافتن است. آقای مرتضوی می‌گوید: «قبلا فرهنگی شکل گرفته بود که کشورهای منطقه با جزایر مختلف قدرت در تماس بودند. حکومت در تلاش است که روابط کشورها با افغانستان دولت‌محور باشد.»

«مصارف سفر حامدکرزی در نشست مسکو را امریکا مقبل شده بود، نه روس‌ها» – وحید مژده

فراسو تحرک‌های اخیر حکومت را دوبعدی می‌داند: «تلاش‌های اخیر غنی در راستای دست‌یابی به دو هدف آغاز شده است: اول این‌که حکومت را از انزوا بکشد و نشان دهد که تلاش‌های اخیر امریکا در نبود حکومت به بن‌بست مواجه شده است. دوم این تلاش‌ها به نوعی تلاش برای جلب رضایت کشورهای منطقه از انتخابات و خود رییس‌جمهور است؛ زیرا اگر کشورهای منطقه در انتخابات مداخله کنند، انتخابات به بحران می رود.»

به باور آقای فراسو فعلا تنها نهادی که مشروعیت و رسمیت دارد تا برای اجماع منطقه‌ای صلح تلاش کند، حکومت افغانستان است. به باور آقای فراسو، خوب یا بد بودن وجهه‌ی حکومت افغانستان در داخل، یک بحث جداگانه است. آقای فراسو می‌گوید که در مناسبات بین‌الملل آدرس رسمی، حکومت افغانستان است و گروه‌های سیاسی اپوزیسیون فقط در سطح گفت‌وگوی مردم با مردم مشروعیت سیاسی دارد، اما در خصوص صلح منطقا این‌ها باید از مواضع دولت حمایت کند و مشوره دهند.

او می‌گوید که بحث مشروعیت حکومت فقط در داخل مطرح است. فراتر از این، بحث مشروعیت نه، بلکه بحث قدرت مطرح است. این مهم است که کی قدرت سمت‌وسودادن منطقه را برای اجماع دارد. امریکا در این موقف نیست. زیرا امریکا خودش در تنش با منطقه است. ایران و عربستان هم خودشان مشکلات منطقه‌ای دارند. پاکستان خودش یک مشکل در منطقه است. تنها امیداوری این است که پس از انتخابات مشروع، حکومتی روی کار بیاید و روابط متفاوت با کشورهای منطقه و اعتماد در سطح منطقه ایجاد کند و به یک سلسله توافق‌هایی در خصوص صلح با منطقه دست یابد.

ناگفته‌ها؛ آنچه در رسانه گفته نمی‌شود

در رابطه به تلاش‌های حکومت برای خروج از انزوا و تحرکات اخیر اپوزیسیون (تیم‌های انتخاباتی و طالبان) در منطقه برای صلح از منابعی پرسیدم. کیانی در رابطه به نشست‌های مسکو نظر متفاوت از دیگر گروه‌های سیاسی و انتخاباتی دارد: «اشتراک‌کنندگان نشست‌های مسکو، صحبت‌ها و حرف‌های طالبان را تایید کردند. این نشست‌ها به نوعی مشروعیت‌دادن به طالبان است». نظر به گفته‌های وحید مژده طالبان در اجماع منطقه‌ای موفق‌تر از حکومت است: «از دید طالبان اجماع منطقه‌ای این است که تمام کشورهای منطقه برای خروج نیروهای خارجی به یک اجماع برسند.» مژده به این باور است که در سطح منطقه تقریبا طوری است که همه می‌خواهند نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند.

آقای مژده از اطلاعاتی سخن می‌گوید که در رسانه‌ها غایب است. مژده معتقد است که حرف‌های اساسی با رسانه‌ها در میان گذاشته نمی‌شود: «موضوعات اصلی شکل دیگر است؛ این‌که گفته می‌شود روسیه در نشست‌های مسکو تریبونی برای طالبان فراهم کرده تا به آن‌ها مانور قدرت بدهد، حرف‌های سطحی رسانه‌ای است. واقعیت این است‌ که امریکا با روسیه در پروسه‌ی صلح و این نشست‌ها هماهنگ است. بعد از دور ششم مذاکره‌ی قطر، خلیل‌زاد با کرزی دیدار کرد و گفت که طالبان در خیلی از مسایل کوتاه نمی‌آیند. آقای کرزی از سوی امریکایی‌ها وظیفه گرفت که با ملا برادر در مسکو صحبت کند تا به‌خاطر مسایل قومی و تلاش‌هایی که برای رهایی او (ملابرادر) کرده، ازخود در مذاکرات انعطاف نشان دهد». آقای مژده اضافه می‌کند: «مصارف این سفر آقای کرزی و طیاره‌ای که او را به مسکو برد و چند روز در میدان هوایی منتظر ماند، روس‌ها نه، بلکه امریکایی‌ها متقبل شد. امریکایی‌ها به روسیه گفته بودند که ملا برادر را دعوت کند. این امریکایی‌ها است که به رییس‌جمهور غنی می‌گویند، طالبان را آزاد کند.» به باور آقای مژده «کسانی که در نشست‌های اول و دوم مسکو رفتند، اگر امریکایی‌ها برای‌شان می‌گفتند که ما راضی نیستیم که شما در آن‌جا بروید، هیچ کدام‌شان نمی‌رفتند.» به گفته‌ی آقای مژده «در این مسایل امریکا حکومت افغانستان را جدی نمی‌گیرد.»

در رابطه به این گفته‌های آقای مژده واکنش آقای مرتضوی امتناع از پاسخ‌دهی است. اما در رابطه به نشست‌های مسکو می‌گوید: «صادقانه برای‌تان بگویم این اقدام‌ها محض رضای خدا نیست!»

آقای فراسو در تأیید نسبی گفته‌های وحید مژده می‌گوید: «یک توافق نانوشته‌ای وجود دارد که حکومت را منزوی کند. در بعد داخلی، این رویکرد از انگیزه‌های سیاسی و انتخاباتی می‌آید. اما از جانب بین‌المللی به‌خصوص امریکا انگیزه این است که غنی از قدرت کنار برود. با به‌وجودآمدن حکومت موقت، فضا شکسته شده و برای حضور طالبان و حکومت جدید فراهم شود. در این وضعیت یک شرایط خاکستری ایجاد می‌شود که طالبان در این شرایط مشارکت خواهد کرد. در این نوع شرایط در واقع طرف جنگ وجود ندارد، راس سیاسی دولت وجود ندارد و فضا برای یک مشارکت جدید ایجاد می‌شود. این نقشه‌ای بود که امریکایی‌ها هم می‌خواست و بعضی گروه‌های داخلی نیز. اما این یک خطر بود که نهاد دولت را به شکست مواجه می‌کرد و طالبان سود بیش‌تر می‌کرد.»

«نشست‌های مسکو در هماهنگی با آمریکا برگزار می‌شد» – وحید مژده