- گاردین ـ استفانی گلینسکی
خانم کرامت در ولایت کنر زندگی میکند. او قبلا میتوانست بهراحتی با عبور از مرز به دیدن پسرانش که در پاکستان زندگی و کار میکنند برود. اما حصاری که در این اواخر برای نشانیکردن مرز بین دو کشور ساخته شده است، سفر این زن 55 ساله را بسیار طولانیتر و بروکراتیکتر از قبل ساخته است.
پس از ساختهشدن این حصار خانم کرامت مجبور شد پاسپورت بگیرد و هر زمان که بخواهد از مرز عبور کند، پاسپورتش را ویزا کند. او از ولایت کنر به ولایت ننگرهار سفر میکند و از آنجا وارد پاکستان میشود. خانم کرامت مجبور است برای دیدن پسرانش، فاصلهای را که قبلا کمتر از یک ساعت وقت میگرفت، در چندین ساعت طی کند.
خانم کرامت میگوید: «پسران من چندین سال است که در پاکستان کار میکنند. ما قبلا اغلب از یکدیگر احوال میگرفتیم. حالا ما به سختی میتوانیم با همدیگر یک جا شویم. دلم برای آنها تنگ میشود.»
دیوارکشی مرزها در سراسر جهان جریان دارد، اما به دیواری که در امتداد خط دیورند ـخط مرزی بین افغانستان و پاکستانـ ساخته شده است، با توجه به اینکه یکی از خطرناکترین گذرگاههای بینالمللی دانسته میشود، آنچنان که باید توجه نشده است.
طرح این مانع مرزی 2400 کیلومتری که بیشتر مناطق کوهستانی بین دو کشور را پوشش میدهد، طی 15 سال گذشته در جریان بوده، اما حصارکشی آن طی همین دو سال گذشته آغاز شده است. زاهد نصراللهخان، سفیر پاکستان در افغانستان میگوید: «ما [کار حصارکشی] هزار کیلومتر آن را به پایان رساندهایم و بقیهی آن احتمالا ظرف دو یا سه سال دیگر تکمیل میشود.»
خط دیورند ابتدا در سال 1893 کشیده شد، اما افغانستان آن را هرگز به رسمیت نشناخت و به همین دلیل روابط دو کشور همچنان تنشآلود است. حصاری که در این مرز کشیده میشود با سیم خاردار و در فواصلی با «ماسه بلوکهای نظامی هسکو» تقویت شده است. دو طرف آن با خندقهای عمیق احاطه شده و گشت مرزی پاکستان از آن محافظت میکند.
با اینحال، نهتنها دولت افغانستان مخالف این اقدام دولت پاکستان است بلکه پشتونهایی که در دو طرف خط دیورند زندگی میکنند، نیز مخالف حصارکشی مرز هستند.
خانم کرامت میگوید: «این [حصار] خانوادهی ما را از هم جدا کرده است. ما در هر دو طرف مرز یک قبیله و یک مردم هستیم. زبان و فرهنگ ما مشترک است. ما همیشه با هم زندگی کردهایم اما این حصار خانوادهها و دوستیها را از هم جدا میکند.»
حدود 28 درصد جمعیت پاکستان و 42 درصد جمعیت افغانستان ـهرچند آخرین سرشماری در افغانستان نزدیک به 40 سال پیش انجام شده و برآورد شده که این رقم افزایش یافته استـ پشتون هستند.
اما نصرالله خان میگوید که بهدلیل افزایش تهدیدات امنیتی و برای پایاندادن به فعالیتهای قاچاقی بین دو کشور، یک مانع فیزیکی در امتداد مرز ضروری بود. او میگوید: «روزهای خوب به پایان رسیده است. جهان را تروریست گرفته.»
این درحالیست که افغانها پاکستان را به تشدید خشونت و جنگ در افغانستان متهم میکنند.
علی همکار، پولیس مرزی میگوید: «اگر آنها [پاکستانیها] رفتوآمد تروریستها را کنترل کنند عالی میبود، اما این چیزی نیست که دارد اتفاق میافتد. حصار بهجای اینکه مانع تروریستها شود، برای مردم غیرنظامی مشکل ایجاد میکند. راه تروریستها هنوز باز است. پاکستان مرز را دیوار کشیده ولی دروازههای غیررسمی را باز گذاشته.»
پولیس مرزی همیشه در امتداد خط دیورند مستقر بوده است اما پاکستان با حصارکشی مرز امیدوار است که بتواند رفتوآمد مردم را کنترل کند.
علی همکار میگوید که یکی از دروازههای غیررسمی در روستای سوبی در ولسوالی «دُربابا»ی ولایت ننگرهار واقع شده است. دُربابا سرزمین تفنگ و اسلحه است. روستاییها گزارش میدهند که هر فرد در آنجا یک میل اسلحه با خود حمل میکند که بیشتر برای حفاظت شخصی است.
جانی گل 35 ساله که یک قاچاقچی است و اکثر شبها بین افغانستان و بازار تیره در پاکستان در رفتوآمد است، میگوید: «طالبان هر شب در کنار صدها قاچاقچی از مرز عبور میکنند.» او در روستایی زندگی میکند که اقتصاد عمدتا وابسته به کاروبار غیرقانونی است. او وسایل الکترونیکی، لباس و گاهی اوقات مواد مخدر را به پاکستان قاچاق میکند، درحالیکه سایر قاچاقچیها ـکه جانی گل آنها را میشناسدـ از پاکستان به افغانستان سلاح میآورند.
اکثر قاچاقچیها منطقه کوهستانی مرز را با قاطر میپیمایند و کالاهایشان را نیز توسط حیوانات انتقال میدهند. قاچاق آنها را کمک میکند که مالیات بر واردات دولت پاکستان را دور بزنند. اکثر کالاها از چین میآید و اول به افغانستان انتقال داده میشود، جایی که سایر قاچاقچیها آن را خریداری و با قیمت بالاتری در پاکستان به فروش میرسانند.
جانی میگوید که محافظان مرزی هر دو طرف مرز رشوه میگیرند: «من قاطری 1500 روپیه به آنها میپردازم و آنها یک چشمک زده» و کار غیرقانونی مرا نادیده میگیرند. به گفتهی اتاق تجارت و صنایع مشترک افغانستان و پاکستان، حدود 20 دروازه قاچاق در امتداد مرز وجود دارد.
حاجی صراف 65 ساله که یک اتحادیهی قاچاقچیها را در نزدیکی روستای سوبی اداره میکند، میگوید که با وجود حصار و در مقایسه با مسیر رسمی، بیشتر مردم به شمول خودش بهصورت غیررسمی به پاکستان میروند. او میگوید: «دخترم با یکی از اقوام دور در پاکستان ازدواج کرده و این تنها راه سرزدن به او است.» او بیشتر وقتش را در دفتر مرکزی اتحادیه که اتاقی با متکا/ بالش و فرش است، میگذراند.
اصرار نصراللهخان بر این است که حصار قرار نیست رفتوآمد مردم عادی را محدود کند. او همچنین وجود دروازههای قاچاقی را انکار میکند.
شاکرخان 25 ساله که بهتازگی پس از مرگ برادرش به پاکستان برگشته و مطابق رسم و رواج مردمش، با بیوهی برادرش ازدواج کرده، میگوید: «مناطق قبیلهای ما اصلا نباید از هم جدا میشد.» او میگوید که به لحاظ اقتصادی تفاوتهایی بین مناطق مرزی پاکستان و افغانستان وجود دارد اما وقتی پای زندگی روزمره در میان است، تفاوتی بین این مناطق وجود ندارد. برخی از بستگانم پاسپورت پاکستانی دارند و دیگران پاسپورت افغانی. در اینجا، در این منطقه، ما یک مردم هستیم و مرزهای بینالمللی این را تغییر نخواهد داد.»