توافق امریکا، روسیه و چین برای آغاز گفتوگوهای «بینالافغانی» به مردم افغانستان خبر خوشی است. سه کشور ابراز امیدواری کرده که گفتوگوهای بینالافغانی منجر به شکلگیری چارچوب صلح بهشمول برنامهی فراگیر برای آیندهی سیاسی قابل قبول برای تمام افغانها شود. سه مثلث تاثیرگذار جنگ و صلح افغانستان گفتهاند که اینگفتوگوهای بهزودترین فرصت ممکن میان گروه طالبان، حکومت افغانستان و اقشار مختلف مردم افغانستان آغاز شود. پاکستان نیز در بخشی از این گفتوگوها حضور داشته است. بهنظر میرسد بر سر آمدن صلح در افغانستان دستکم یک توافق کلی شده است. روشن است که بدون توافق کشورهای منطقه، آمدن آرامش در افغانستان ممکن نیست. همانگونه که جنگ افغانستان منطقهای و فرامنطقهای است، صلح افغانستان نیز است. در این نشست سهجانبه بر ضرورت کاهش سطح خشونت در زمان کنونی و برقراری یک آتشبس همهجانبه و دایمی همزمان با مذاکرات بینالافغانی توافق شده است. خلیلزاد گفته است: «ما توافق کردیم که توسعه خواهیم یافت و از شرکای بیشتر بینالمللی خواهیم خواست تا همزمان با آغاز مذاکرات با ما بپیوندند. بسیار مثبت.»
تأکید بر آمدن آتشبس برای رسیدن به صلح لازم است. نظر ما این است که توافق کشورهای منطقه برای آغاز مذاکرات بینالافغانی، یک گام به پیش است. مشروط به اینکه آمدن صلح با اما و اگرهای همراه نباشد. انتظار مردم از کشورهای منطقه تلاش برای آوردن صلح است، بدون اینکه بخواهند پیششرطها و اهداف شخصی خود را در آن دخیل کنند. صلح در افغانستان زمانی میآید که دیدگاه و خواست مردم افغانستان در آن حرف اول را بزند. خواست مردم در افغانستان پرهیز از بازگشت به گذشته است. جمهوریت و ارادهی سیاسی مردم در چگونگی نظام آیندهی افغانستان تنها راه ممکن رسیدن به صلح پایدار است.
تاثیرپذیری طالبان از کشورهای بیرونی بر هیچکسی پوشیده نیست. این کشورها باید از نفوذ خود بر طالبان در جهت تمکین این گروه به خواست مردم افغانستان استفاده کند. بدون شک یک افغانستان دموکراتیک و آرام هم برای پاکستان و هم برای تمام کشورهای منطقهای و فرامنطقهای سودمند است. نگاه امارتی و خواستهای تنگنظرانه در ادارهی افغانستان یک پروژهای شکستخورده است. بیش از سه دهه بحران در افغانستان دقیقا ریشه در همین مشکل دارد. طالبان میخواستند با حاکمساختن نظام امارتی به قدرت برسند؛ نه تنها به قدرت نرسیدند که منطقه و جهان را سالهاست درگیر آشوبی کرده که هیچ کسی از شر آن در امان نمانده است.
آغاز مذاکرات بینالافغانی به تنهایی راه حل نیست، توافق بر سر چگونگی نظام سیاسی آیندهی افغانستان مرحلهی بعدی، دشوارتر و هدف است. در این مرحله بدون شک کشورهای چین، روسیه، امریکا و پاکستان نقش برجستهای خواهند داشت. طالبان در پی برگرداندن امارت اسلامیاند یا دستکم نظامی میخواهند که دیدگاههای تندروانه خود را در آن پیگیری کنند. تندادن به این خواست طالبان به سود هیچ کسی نیست، نه مردم افغانستان و نه هم کشورهای ذینفع در افغانستان. در نتیجه انتظار ما این است که تحولات آیندهی افغانستان باید بر دموکراسی و ارادهی سیاسی مردم بنا نهاده شود. به عبارت دیگر، آمدن صلح باید یک گام به پیش باشد، نه برگشت به گذشته. همسویی کشورهای منطقه با امریکا در راستای صلح افغانستان گامی است که منطقه به آرامش خواهد رسید. طالبان در برابر خواست و فشار منطقهای ناگزیر به پذیرش هستند. بنابراین، بخشی از تحولات محوری فردا و نظام آیندهی افغانستان روی میز کشورهای منطقه و فرامنطقه رقم میخورد. خواست مردم این است که فردای افغانستان را روشنتر ترسیم شود.
امریکا گفته است در صدد رهایی از جنگ افغانستان نیست و میخواهد از خود میراث مثبت در افغانستان برجای بگذارد. به پایان رسیدن جنگ در افغانستان تنها میراث امریکا نیست؛ اینمیراث بسیاری از کشورهای دور و نزدیک است. در 18 سال گذشته هیچ کشوری منطقهای و فرامنطقهای نبوده که در تحولات افغانستان نقش نداشته باشند. همه باید از خود میراث مثبت بر جای بگذارد.