اظهارات ترمپ خلاف انتظار و دور از دپلماسی بود. رییسجمهور امریکا در دیدار با عمرانخان، نخست وزیر پاکستان در واشنگتن گفت که اگر امریکا بخواهد، در جنگ با افغانستان در یک هفته پیروز خواهد شد. ترمپ گفت: «نمیخواهم ده میلیون نفر را بکشم. افغانستان ممکن است از صفحهی روزگار محو شود. نمیخواهم آن راه را بروم.»
رییسجمهور امریکا باید با افغانستان بهعنوان یک کشور برخورد کند؛ کشوری که در آن ملت 32 ملیونی و حکومت مبتنی بر دموکراسی دارد. روشن است که بیش از 18 سال جنگ با کشتار مردم به پایان نمیرسد. بهتر میبود آقای ترمپ این تهدید را متوجه پاکستان و ارتش این کشور میکرد. طالبان و حامیان برونمرزی اینگروه سالهاست که مشغول کشتار غیرنظامیان در افغانستان است. دولت افغانستان به این سخنان ترمپ واکنش شدید نشان داده است. ارگ از امریکا خواهان وضاحت شده است. هرچند زلمی خلیلزاد فرستادهی ویژهی امریکا برای صلح افغانستان این سخنان ترمپ را توجیه کرده است. خلیلزاد گفته است، سخنان ترمپ در دیدار با نخستوزیر پاکستان تصریح این سخن است که هیج راه حل نظامی برای جنگ افغانستان وجود ندارد و صلح باید از راه گفتگوهای سیاسی بهدست بیاید.
امریکا بیش از 18 سال است که در افغانستان حضور دارد. هدف از حضور امریکا مبارزه با تروریزم بوده است. در این راه مردم افغانستان در قدم اول و امریکاییها در قدم دوم، هزینههای زیادی داده است؛ هم مالی و هم جانی. با این وصف، تهدید به محو افغانستان از روی زمین چه معنا دارد؟ در چنین شرایطی پیآمد اینگونه برخورد برای افغانستان و امریکا بسیار سنگین است. این نوع مواجههی رییسجمهور امریکا برای پایان جنگ افغانستان کمک به آمدن صلح نمیکند. با این گونه برخوردها و واکنشها، پاکستان و طالبان بیشترین سود را میبرند. چطور؟ پاکستان بهدلیل حمایت از تروریزم سالهاست که زیر فشار بینالمللی است. گراف این فشار در زمان ریاستجمهوری ترمپ به بالاترین حد خود رسید. پاکستان زیر فشار سیاسی-اقتصادی امریکا حاضر شد رهبران طالبان را اجازه دهد به میز گفتوگو حاضر شوند و اینکار برخلاف میل پاکستان بود؛ زیرا پاکستان از طریق طالبان و در ناامنی، به عمق استراتژیک خود در افغانستان نزدیکتر است. از اینرو زمانی که ترمپ در کنار عمرانخان نشسته و حرف از توانایی پاککردن افغانستان از نقشهی جهان میزند، چیزی است که پاکستان میخواهد.
روزنامه اطلاعات روز پیش از دیدار دو رییسجمهور در واشنگتن این نگرانی را مطرح کرد که نباید سفر عمرانخان به واشنگتن، فرصت دوباره برای پاکستان باشد. پاکستان بهدنبال فرصتسوزی در افغانستان است. بارها این کشور روند صلح افغانستان را به بنبست کشانده است. در شرایط که ماهها است فرستادهی ویژهی امریکا برای آوردن صلح در افغانستان تلاش شبانهروزی میکند، در عمل گفتههای ترمپ روند صلح افغانستان را پیچیدهتر میکند. این به نفع پاکستان و به ضرر افغانستان است. در سوی دیگر طالبان با این وضعیت اگر حاضر شود صلح کند، در روند پساصلح، به ساختار سیاسی کمتر از امارت اسلامی یا نزدیک به امارت اسلامی تن نخوهند داد.
انتظار این بود که ترمپ اینبار با صراحت از عمرانخان میخواست که دست از دخالت در امور افغانستان بردارد. عمرانخان با همین آمادگی به امریکا رفته بود تا در بدل کمک به صلح افغانستان، فشار سیاسی-اقتصادی امریکا را کمتر کند. اشتباه ترمپ باعث شد پاکستان هم از انزوای سیاسی بیرون شود و هم نشان داد که هنوز در بازی دپلماسی دست بالایی دارد.
سخنان ترمپ در آستانهی نهمین دور سفرهای فرستادهی ویژهی امریکا برای صلح، این روند را پیچیدهتر کرد. این پیچیدگی دو جهت دارد: از یک طرف طالبان و پاکستان است که پس از این از موضع قدرت حرف میزنند. خلیلزاد در برابر طالبان چه میتواند در صورت که رییسجمهور امریکا در دیدار با عمرانخان، بهجای ملامتکردن طالبان و پاکستان حرف از نابودی افغانستان میزند. از طرف دیگر دولت افغانستان و در راس آن تیم ارگ بهدنبال بهانه میگردند. ارگ میخواهد مذاکرات صلح بعد از برگزاری انتخابات آغاز شود. محاسباتی که رییسجمهور غنی دارد بسیار ساده و روشن است؛ غنی در صورتی محتمل است که در آیندهی سیاسی افغانستان بر سر اقتدار باشد که برگزاری انتخابات پیش از مذاکرات صلح باشد.
در پایان، ترمپ سخنان خود را پس بگیرد یا دستکم توجیه کند. از طرف دیگر برای جبران، امریکا در عمل باید با تندی سخنان ترمپ با پاکستان برخورد کند. از این کشور و از طالبان بخواهد که دست از جنگ و شرارت برداشته و رفتار روشن و صادقانه در قبال صلح افغانستان اتخاذ کند. در غیر این صورت همچنان برندهی اصلی طالبان و پاکستان و بازندهی همیشگی امریکا و افغانستان خواهد بود.