وقتی که یک نامزد انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان به قدرت میرسد، در پنج سالی که بر مسند ریاستجمهوری هست، قرار است چه کارهای مثبتی برای شهروندان انجام دهد؟ این پرسش را بهگونهی دیگری نیز میتوان طرح کرد: وقتی که کسی بر مسند ریاستجمهوری مینشیند، مردم از او چه انتظاراتی دارند؟
اگر راست باشد که بیشتر مردم افغانستان فقیرند و احساس امنیت نمیکنند، در این صورت منطقا باید مهمترین خواستهای مردم برآوردن امنیت و بهبودبخشیدن به معیشتشان متمرکز باشد. یعنی وقتی رای میدهند به کسی رای بدهند که بیشترین توانایی و بهترین برنامه برای تأمین امنیت و معیشت مردم را داشته باشد. اما چنان نمیشود و مردم افغانستان از همان روزی که زمزمهی برگزاری انتخابات شروع میشود در صفهای قومی و منطقهای از همدیگر جدا میشوند. در روز انتخابات نیز به یکی از افراد قبیلهی خود رای میدهند.
حال، رای دادن شهروندان از ارکان نظام جمهوری است. نظام جمهوری در جهان وقتی مطرح شد و پدید آمد و پا گرفت که فردیت و حقوق فردی آدمها اهمیت یافتند. قرار شد که بهجای یک سلطان خودکامه، هر فرد کشور تصمیم بگیرد که سامان زندگی فردی و جمعی خود را چگونه میخواهد. تمام ارکان نظام جمهوری پارههایی از اهمیت حقوق فردی را بازتاب میدهند. سیستم نمایندگی در مجالس ملی و انتخابات ریاست جمهوری دو تا از این ارکان نظام جمهوری هستند که بر پایهی حقوق فردی شهروندان استوارند.
در افغانستان، میان خواستِ افراد (امنیت و معیشت بهتر) و بازتاب آن در سیستم جمهوری (انتخابات آزاد) گسست وجود دارد. به این معنا که افراد این کشور جنگزده و فقیر میخواهند که به امنیت برسند و معیشتشان بهبود بیابد، اما وقتی که قرار میشود این خواست خود را در انتخابات مطرح کنند، بهجای تأکید بر این خواست بر خواست دیگری تأکید میکنند که مربوط به عصر جمهوریت نمیشود. رایدادن بر اساس گرایشهای قبیلهای و قومی رایدادن در نظام جمهوری نیست، بل رایدادن در سیستم ملوک الطوایفی است. وقتی حق فردی رایدادن را از نظام جمهوری به عاریت میگیریم و از آن برای تحکیم نظام قبیلهای استفاده میکنیم، نظامی که از درون این روند بیرون میآید نظام جمهوری نیست.
در نظامهای جمهوری واقعی در دنیا یک نامزد انتخابات ریاستجمهوری نمیتواند بگوید: «من تمام حقوق فردی شما، مخصوصا نیازتان به بهبود امنیت و معیشت را زیر پا میکنم، اما چون بزرگ قومتان هستم به من رای بدهید.» در افغانستان اما این ممکن است. یک نامزد انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان میتواند با صراحت بگوید: «اگر میخواهید عزت و حیثیت قومیتان زیر پا نشود و اگر هنوز غیرت قبیلهای در وجودتان نمرده است، به میدان بیایید، برای عزت قوم خود قربانی بدهید و از مال و جانتان بگذرید و دست مرا بلند کنید تا بهعنوان رهبرتان با رهبران اقوام دیگر رقابت کنم.»
به همین خاطر هم هست که نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری در افغانستان نیاز به هیچ برنامهای برای بهبود امنیت و معیشت مردم ندارند. مردم به حقوق فردی و شهروندی خود رای نمیدهند تا نامزدها برای این حقوق برنامه ارائه کنند. مردم به سلطانچههایی رای میدهند که اسم قلمروهای کوچکشدهی سلطنت خود را «جمهوری» گذاشتهاند.