بی‌ثباتی ساختاری افغانستان

7دی‌نیوز ـ امین صیقل

انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان در 28 سپتامبر برگزار شد. نتایج آن تا هنوز اعلام نشده و ممکن است تا چند هفته‌ی دیگر اعلام نشود. رییس‌جمهور اشرف غنی و رییس اجرایی عبدالله عبدالله، دو رقیب اصلی این انتخابات، از هم‌اکنون برای اعلام پیروزی آمادگی می‌گیرند. با این ‌وجود، هرکسی که برنده اعلام شود، بعید است که بتواند صلح و ثبات را به افغانستان جنگ‌زده برگرداند. پیروز انتخابات هرکسی که باشد از اقتدار و صلاحیت کافی برای حکومت موثر و بیرون‌کشیدن افغانستان از وضعیت نومیدکننده کنونی‌اش، برخوردار نخواهد بود.

انتخابات 28 سپتامبر چهارمین انتخابات ریاست‌جمهوری افغانستان از زمان سرنگونی دولت طالبان در اواخر سال 2001 به دست نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده بود. از جمعیت تقریبی 37 میلیون نفری افغانستان حدود 9 میلیون نفر برای رای‌دادن ثبت‌نام کرده بودند اما گفته می‌شود که فقط دو میلیون نفر پای صندوق‌های رای‌گیری حاضر شده‌اند. این کمترین میزان مشارکت در انتخابات‌های افغانستان دانسته می‌شود. دلیل مشارکت پایین افغان‌ها در این انتخابات، تهدید طالبان، که انتخابات را ساختگی و دروغین خوانده بودند و سرخوردگی اکثریت افغان‌ها از عملکرد رهبران‌شان، بود.

وقتی حکومت طالبان به پایان رسید، مردم افغانستان در کل نسبت به آینده‌ی‌شان خوش‌بین بودند. بسیاری از آن‌ها از مداخله ائتلاف به رهبری امریکا در افغانستان استقبال کردند. آن‌ها امیدوار بودند که جنگ، خون‌ریزی و ویرانی که از زمان کودتای تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1979 بر کشورشان حاکم شده بود، پایان یابد. پس از کودتای 1979 جنگ داخلی در افغانستان آغاز و به دنبال آن بین سال‌های 1992 تا 1996، مجاهدین در این کشور حکومت کردند و بعد از آن بین سال‌های 1996 تا 2001 طالبان بر افغانستان حاکم شده بودند.

ولی چنین نشد. ایالات متحده و متحدان ناتو و غیرناتویش و همچنین دولت حامد کرزی که از حمایت جامعه جهانی برخوردار بود، به زودی توسط طالبان تحت حمایت پاکستان به چالش کشیده شدند. سایر همسایگان افغانستان نیز برای محافظت از منافع‌شان از هرج‌ومرج در افغانستان، وارد صحنه شدند. طی چند سال پس از حمله‌ی ایالات متحده به این کشور، افغانستان به منطقه‌‌ی منازعه درون منازعه تبدیل شد و هزینه‌های جانی و مالی هنگفتی روی دست ایالات متحده و متحدانش و همچنین مردم افغانستان گذاشت.

حکومت کرزی (2001-2014) در کل ناکارآمد بود. دولت کرزی با اختلافات داخلی، حکومت‌داری ضعیف و فساد فلج شد. دوران کرزی نتوانست تهداب محکمی را برای وحدت ملی در افغانستان شدیدا تکه‌تکه ایجاد کند. این امر همراه با فقدان استراتژی ثبات از سوی ایالات متحده به شدت به رشد شورش تحت رهبری طالبان کمک کرد.

حکومت وحدت ملی غنی و عبدالله (2014-2019) که به دنبال دولت کرزی روی‌کار آمد، بیش از آن‌ که حکومت وحدت ملی باشد، حکومت نفاق بوده است. حکومت وحدت ملی نتوانست پیشرفت چندانی در بهبود شرایط ملی برای صلح و ثبات حاصل کند. وضعیت امنیتی وخیم‌تر از گذشته شده است و ناکارایی و فساد اداری همچنان گسترده است. در مقابل طالبان و حامیان آن‌ها نسبت به گذشته قوی‌تر شده‌اند.

از سال 2016، علاوه بر طالبان گروه‌های دیگری مانند تولیدکنندگان و قاچاقچیان مواد مخدر، باندهای جنایت‌کار و شاخه خراسان دولت اسلامی نیز به عناصر فعال مخالف دولت تبدیل شده‌اند. شاخه خراسان دولت اسلامی با طالبان نیز رقابت می‌کند.

تلاش‌های بین‌المللی به رهبری ایالات متحده تا حدی به توسعه زیرساخت‌ها، آزادی بیان و مطبوعات، توان‌مندسازی اقلیت‌ها و شکل‌گیری نیروهای امنیتی افغانستان منجر شده است اما همه‌ با هزینه‌ی هنگفتی. اکثریت مردم افغانستان هنوز در فقر و محیط ناامن و شرایط غیرقابل پیش‌بینی زندگی می‌کنند.

رییس‌جمهور ترمپ از ابتدا با ماموریت افغانستانِ ایالات متحده مخالف بود. او سال گذشته تصمیم گرفت تا به عنوان بخشی از استراتژی خروج از افغانستان، به دنبال حل و فصل سیاسی جنگ این کشور برآید. در سپتامبر 2018، دولت ترمپ زلمی خلیل‌زاد را که سابقه مشوره‌دهی به جمهوری‌خواهان در مورد افغانستان را دارد و به عنوان فرستاده ویژه و سفیر ایالات متحده در افغانستان خدمت کرده است، برای رسیدن به توافق با طالبان موظف شد.

خلیل‌زاد با طالبان که تا دیروز دشمن ایالات متحده بود و همچنین حکومت افغانستان و چهره‌های برجسته این کشور، همسایگان افغانستان (به جز جمهوری اسلامی ایران، به دلیل دشمنی واشنگتن و تهران) و سایر ذینفعان این منازعه، گفت‌وگوها را آغاز کرد. ماموریت خلیل‌زاد دست‌یابی به چهار هدف بود: جدول زمانی برای خروج 14 هزار سرباز امریکایی از افغانستان، تضمین طالبان مبنی بر این‌که از خاک افغانستان علیه منافع ایالات متحده و متحدانش استفاده نمی‌شود، مذاکرات مستقیم بین طالبان و حکومت افغانستان و برقراری آتش‌بس سرتاسری در این کشور. با این‌حال، پس از 9 دور مذاکره با طالبان در دوحه، دستاورد او توافق با طالبان در مورد دو هدف اول بود که قرار بود توافق‌نامه‌ی آن در اوایل سپتامبر 2019 توسط رییس‌جمهور ترمپ به امضا برسد. امیدواری بر این بود که تصویب این توافق‌نامه راه را برای دست‌یابی به توافق در مورد دو هدف باقی‌مانده باز می‌کند.

در ابتدا ترمپ نمایندگان طالبان و رییس‌جمهور غنی را برای امضای این توافق‌نامه به نشست سری در کمپ دیوید دعوت کرد اما پس از کشته‌شدن 12 نفر به شمول یک سرباز امریکایی در کابل، ناگهان این نشست را لغو و گفت‌وگوهای صلح با طالبان را متوقف کرد. این اقدام رییس‌جمهور غنی را خوشحال کرد. حکومت غنی هرگز به عنوان یک طرف در مذاکرات شامل نبود و طالبان آن را به عنوان حکومت «دست‌نشانده» رد می‌کنند. با این‌حال طالبان با باز گذاشتن درب برای ادامه مذاکرات، از تصمیم ترمپ انتقاد و ادعا کردند که این تصمیم بیشتر به ضرر ایالات متحده است تا طالبان. پس از آن طالبان در غیبت هرگونه روند صلح عملیات‌ها و حملات‌شان را شدت بخشیده‌اند و این امر باعث شده است تا واشنگتن به دنبال از سرگیری مذاکرات صلح برآید.

در این وضعیت انتخابات 28 سپتامبر از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار بود، به این امید که برنده‌ی مشخصی داشته باشد و این برنده از صلاحیت کافی برخوردار باشد تا طالبان به مذاکره مستقیم با حکومت ترغیب شوند. با این‌حال چشم‌انداز انتخابات اخیر بسیار ناخوشایند به نظر می‌رسد. دلیل آن‌ نه‌تنها مشارکت بسیار پایین رای‌دهندگان بلکه ادعاهای تقلب در این این انتخابات است. اردوگاه عبدالله ادعا کرده است که کمیسیون مستقل انتخابات با شمارش آرای غیربیومتریک به نفع رییس‌جمهور غنی با تیم غنی تبانی کرده است. عبدالله این را واضح ساخته که برای ایجاد دولت بعدی آماده است. با این‌حال بعید است که غنی به راحتی تسلیم شود زیرا او هرکار ممکنی را انجام داده تا در راس بماند.

نتیجه‌ی انتخابات 28 سپتامبر هرچه باشد، نه عبدالله و نه غنی قادر به تشکیل دولت قوی، موثر و پاک در مواجهه با طالبان و حامیان آن‌ها نخواهند بود. در نبود روند صلح پایدار به رهبری ایالات متحده و تضمین نتیجه‌ی آن توسط اعضای دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، جنگ افغانستان همچنان به عنوان منبع نگرانی جدی منطقه‌ای و جهانی برای آینده‌ی قابل‌پیش‌بینی، ادامه خواهد یافت.