روایت ناقص عمران خان درباره طالبان

روایت ناقص عمران خان درباره طالبان

بروکینگز ـ مدیحه افضل
ترجمه: جلیل پژواک

ایالات متحده به‌طور قابل‌درکی از «طولانی‌ترین» جنگ خود خسته شده است. نه دولت ترمپ و نه مردم امریکا هیچ تمایلی برای ماندن در افغانستان ندارند. اکنون سوال این نیست که ایالات متحده افغانستان را ترک می‌کند یا خیر، بلکه این است که چه موقع و چگونه. مذاکرات صلح ایالات متحده با طالبان (که فعلا متوقف شده و احتمالا از سر گرفته می‌شود) پس از 18 سال جنگ با این گروه نیاز به یک توضیح دارد و این توضیح باید فراتر از خستگی از جنگ و ناتوانی در پیروزی نظامی می‌باشد.

عمران خان، نخست‌وزیر پاکستان که در گفت‌وگوهای صلح با طالبان به ایالات متحده کمک کرده است، روایتی را در این خصوص ارائه کرده است. در سفرهای عمران خان به ایالات متحده -اولی برای ملاقات با ترمپ و دومی برای سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد- یکی از موضوعات بحث، مذاکرات صلح با طالبان بود. در این زمینه از خان به‌ویژه در اندیشکده‌هایی که او حضور یافت، در مورد رابطه پاکستان، تروریسم و طالبان پرسیده شد.

آنچه خان می‌گوید

تروریسم و طالبان موضوعی است که او دوست دارد در مورد آن صحبت کند. او در این مورد روایتی فرسوده و دست‌نخورده‌ای دارد. آغاز روایت خان، دهه 1980 و آموزش مجاهدین توسط پاکستان با کمک ایالات متحده برای مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی است. خان می‌گوید که جهاد در آن زمان در پاکستان مقدس پنداشته می‌شد (و جهادی‌های از جانب رییس‌جمهور «رونالد ریگان» به عنوان «قهرمان» مورد تمجید قرار گرفتند.) در سال 1989، ایالات متحده جهاد و جهادی‌ها را ترک کرد و پاکستان ماند و این گروه‌ها و جنگ‌جویان آن که به گفته‌ی خان «آماده‌ی [جنگ] بودند و جایی برای رفتن نداشتند.»

خان می‌گوید که آن‌ها می‌توانستند این گروه‌ها را در آن زمان برچینند (چه زمان؟ دوست دارم از خان بپرسم) اما پس از 11 سپتامبر، وقتی که ارتش پاکستان برای کمک به امریکا در جنگ علیه تروریسم وارد میدان شد، این گروه‌ها برچسب دشمن خوردند.

خان می‌گوید که واردشدن پاکستان به جنگ علیه تروریسم «یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی بود که پاکستان مرتکب شده است.» او حملات این گروه‌ها به پاکستان را که در نتیجه‌ی آن ده‌ها هزار نفر از مردم پاکستان کشته شدند، با این تصمیم کشورش مرتبط می‌داند. او می‌گوید که پاکستان باید بی‌طرف می‌ماند. بعد لحن عوض می‌کند و می‌گوید که تاریخ حکم می‌کند که مسأله‌ی افغانستان هرگز نمی‌تواند راه‌حل نظامی داشته باشد. او می‌گوید که استدلالش همیشه این بوده و خوش‌بختانه دولت ترمپ نیز اکنون به این موضوع پی برده است؛ این‌که توافق صلح با طالبان تنها راه برون‌رفت است. او این نکته را به‌عنوان توجیه استدلال دیرینه‌اش تلقی می‌کند.

آنچه نخست‌وزیر پاکستان می‌گوید روایت شسته‌رفته‌ای است و خان بی‌کم‌وکسر آن را ارائه می‌کند. با این‌حال خوب است روایت او را تجزیه و تحلیل کنیم تا ببینیم که او از گفتن چه چیزی خودداری می‌کند زیرا با این‌که این روایت از بعضی جهات از جانب یک رهبر پاکستانی صادقانه به‌نظر می‌رسد، ولی تصویری که او ترسیم می‌کند کامل نیست.

آنچه خان لاپوشانی می‌کند

اول در مورد شورشی که از طرف مجاهدین سابق علیه دولت پاکستان آغاز شد: خان تنها کسی نبود که در اوایل دهه 2000 نسبت به این گروه‌ها رفتار دوگانه داشت؛ جنرال‌های ارتش پاکستان شورشیان را «برداران ما» خواندند و گفتند که می‌توانند آن‌ها را کنترل کنند. من در این‌جا استدلال کرده‌ام که این دوگانگی یکی از دلایل رشد شورش بوده است.

این شورشیان، یا همان مجاهدین سابق، در نهایت به طالبان پاکستانی (تحریک طالبان پاکستان) تبدیل و از طالبان افغان متمایز شدند، تمایزی که خان همواره به آن توجه نمی‌کند. این‌که خان می‌گوید شورشیان حملات‌شان بر دولت پاکستان را به‌خاطر جنگ علیه ترور امریکا و اتحاد دولت پاکستان با ایالات متحده در آن جنگ، انجام می‌دادند، درست است. این در واقع دقیقا روایت خود شورشیان است. با این‌حال، شورشیان خواستار براندازی دموکراسی پاکستان و نصب شریعت در این کشور نیز بودند و خان هرگز به این ایدئولوژی اشاره نمی‌کند. او همچنین از خیر اشاره به حملات شورشیان بر کلیساها، مساجد احمدی و افراد و گروه‌هایی که از نظر آن‌ها مرتد و رافضی بودند، می‌گذرد.

این روایت، یعنی ایالات متحده را مقصر دانستن، در اوج شورش در پاکستان در بین مردم رایج بود، طوری که یک مغازه‌دار در لاهور در مصاحبه با «اناتول لیون» گفت: «طالبان فقط به این خاطر به ما حمله می‌کنند که ارتش پاکستان از امریکا پول گرفت تا به آن‌ها حمله کند.» من در کتابم استدلال کرده‌ام که این روایت الزاما تایید تحریک طالبان پاکستان بود و سایر روایت‌های مشکل‌ساز نیز یکی از دلایلی بود که فرونشاندن شورش آن‌ها در پاکستان این‌قدر طولانی شد.

خان همچنین به برجسته ساختن تئوری‌های توطئه در آن زمان کمک کرد. پس از حمله‌ای به کلیسایی در پشاور در سال 2013 که مسئولیت آن را تحریک طالبان پاکستان به عهده گرفت، خان گفت: «توطئه‌ای در حال انجام است تا این کشور را به باتلاق ده سال پیش بازگرداند.» او گفت که این حمله برای مختل‌کردن گفت‌وگوهای صلح با طالبان پاکستان -که قرار بود به‌زودی آغاز شود- انجام شده است. او در آن زمان از گفت‌وگوهای صلح با طالبان پاکستان حمایت می‌کرد. خان در واقع یکی از افرادی بود که طالبان پاکستانی انتخاب کرده بودند تا در گفت‌وگوها بین این گروه و حکومت پاکستان میانجی‌گری کند. او حاضر به میانجی‌گری نشد، اما همچنان حامی گفت‌وگوهای صلح بود. در آن زمان خان همچنین استدلال کرد که حملات هواپیماهای بدون سرنشین ایالات متحده «ریشه اصلی ستیزه‌جویی» در خیبر پختونخوا و مناطق قبیله‌ای فدرال (FATA) است.

به همین دلایل، یعنی حمایت از مذاکرات، کمک به تئوری‌های توطئه و حملات هواپیماهای بدون سرنشین را مقصر ستیزه‌جویی دانستن، برخی او را «طالبان خان» نامیدند. در واقع افراد بسیاری، از جمله اسلام‌گرایانی چون فضل‌الرحمان (که اکنون سرسخت مخالف خان است) همانند خان از این روایات حمایت می‌کردند. خان کمک کرد این روایات برای هواداران لیبرال‌تر و شهری‌اش، دوست‌داشتنی و دلپذیرتر باشد. لقب طالبان خان هنوز روی اعصاب خان است و او به این در ماه جولای در واشنگتن اشاره کرد. با این‌حال، این روایات از جانب رهبران سیاسی چون خان بود که دیدگاه مردم پاکستان را گِل‌آلود و شورش را طولانی کرد.

سرانجام تحریک طالبان پاکستان از حد خود گذشت و در جون 2014 به میدان ‌هوایی کراچی و سپس در دسامبر همان سال به مکتب نظامی ارتش در پشاور حمله کرد که 130 دانش‌آموز کشته شدند. ارتش پاکستان با راه‌اندازی حمله‌ی تهاجمی علیه این گروه، تحریک طالبان پاکستان را فلج کرد و در نهایت سطح خشونت در پاکستان کاهش یافت. این امر واضح ساخت که مذاکره با تحریک طالبان پاکستان شیوه‌ی درستی نبوده؛ این‌که حمله‌ی نظامی علیه این گروه همواره بهترین گزینه بوده است. خان به این نکته اشاره نمی‌کند. او همچنین از ذکر این نکته که جهاد ایده‌ای نیست که در دهه 1980 از جنگ شوروی در افغانستان سرچشمه گرفته باشد، طفره می‌رود. ارتش پاکستان حتا جنگ‌های متعارف خود با هند را در سال‌ها 1965 و 1971 جهاد نامیده بود. «جهاد» در کنار «ایمان» و «تقوا» حتا بخشی از شعار رسمی ارتش پاکستان است. ذکر جهاد در کتب درسی مکاتب پاکستان هنوز شایع است.

هزینه مذاکرات صلح و نیاز به روایت کامل

خان راست می‌گوید که جنگ افغانستان راه‌حل نظامی ندارد. همگرایی دیدگاه‌ ترمپ و خان به پیشرفت روند صلح (هرچند فعلا متوقف شده است) در سالی که گذشت کمک کرده است. خان برای ترمپ در پیشبرد این روند مفید واقع شده است. به‌نظر می‌رسد که او کمک کرده است تا ملا برادر بخشی از هیأت طالبان باشد. ملا برادر در مذاکرات صلح ایالات متحده طالبان نقش مهمی ایفا کرده است. با این‌حال سوالاتی در مورد پشت پرده روند وجود دارد و این‌که دو مرحله‌ای‌کردن مذاکرات، مرحله‌ی اول با ایالات متحده و مرحله‌ی دوم با حکومت افغانستان، چقدر مفید بوده است. شاید یک «بازنشانی»، آن‌طور که ترمپ دستور داده است، بتواند به بهبود روند در دور دوم کمک کند.

با این‌حال ما باید واضح سازیم که مذاکرات صلح امریکا با طالبان برای منطقه و پاکستان هزینه‌ای به همراه دارد. از نظر خان، مذاکرات امروز روایت قدیمی او را اثبات می‌کند. این روایت اما برخلاف درسی است که پاکستان از پیروزی دشوار و جنگش علیه طالبان پاکستانی گرفته است. روایت خان همچنین جنگ علیه ترور ایالات متحده در افغانستان را مقصر خشونت‌های یک‌ونیم دهه‌ی گذشته در پاکستان می‌داند. با این‌حال این‌که شبه‌نظامیان این طرف مرز باید از طریق نظامی شکست داده شوند، اما شبه‌نظامیان آن طرف مرز با گزینه توافق صلح روبه‌رو می‌شوند -البته که دو گروه طالبان مختلف در دو کشور بسیار متفاوت هستند- پیام نگران‌کننده‌ای را به شبه‌نظامیانی می‌رساند که در پاکستان و منطقه باقی مانده‌اند.

ایالات متحده همچنان‌که می‌خواهد افغانستان را از طریق صلح با طالبان ترک کند، باید این روایات را که هزینه و پیامدهای طولانی مدت به همراه دارد، جدی بگیرد. یک خروج مسئولانه باید شامل روایتی امریکایی باشد؛ روایتی که بپذیرد مذاکره با تروریست‌ها هزینه دارد و توضیح دهد که چرا مذاکره ضروری بوده است. این روایت همچنین به نقش امریکا در مسیری که پاکستان در آن قرار دارد اذعان و نقش خود پاکستان در آن را مشخص کند. برای منطقه‌ای به این پیچیدگی، این وضاحت سودمند و به نفع مردم امریکا نیز خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *