فارن افرز ـ کارتر ملکاسیان
ترجمه: جلیل پژواک
طی دو سال گذشته، اجماع دو طرفهای شکل گرفته که ایالات متحده باید افغانستان را ترک کند. تابستان سال جاری رییسجمهور ترمپ بارها تأکید کرد که میخواهد از افغانستان خارج شود. موضع نامزدان دموکرات انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده نیز همین بوده است. در مناظرهای در ماه سپتامبر، «الیزابت وارن»، سناتور «ماساچوست» وعده داد که نیروهای نظامی امریکا را بدون هیچگونه توافق با طالبان به خانه باز میگرداند. «جو بایدن»، معاون رییسجمهور پیشین نیز موضع مشابهی داشت و اعلام کرد که «نیاز نیست سربازانمان آنجا (افغانستان) باشند. من آنها را به خانه میآورم.» با اینحال، طرفداران ماموریت افغانستان استدلال میکنند که خروج کامل، فاجعه است و زمینه را برای شکلگیری مجدد لانههای تروریستی در افغانستان فراهم میکند.
این بیزاری از ماندن در افغانستان پس از 17 سال جنگ، در ایالات متحده گسترده است و جای تعجب ندارد. دخالت ایالات متحده در عملیاتهای نظامی در افغانستان پس از سال 2010 و 2011، وقتی نزدیک به 100هزار سرباز امریکایی در این کشور مستقر بود، به طور چشمگیری کاهش یافته است. چهاردههزار سرباز باقیمانده ایالات متحده در افغانستان به نیروهای افغان در حملات هوایی، عملیاتهای اکتشافی و مشاوره کمک میکنند. ارتش و پولیس افغانستان در خط مقدم دفاع از شهرها علیه طالبان قرار دارند، درحالیکه عملیاتهای ویژهی ایالات متحده بیشتر روی مقابله با القاعده و دولت اسلامی (داعش) متمرکز است. ایالات متحده کارزار بیامانی را علیه این گروهها راهاندازی کرده است و بسیاری از مخالفان این تلاش بیش از این نمیتوانند آن را تحمل کنند.
با اینحال اگر ایالات متحده بدون توافق صلح از افغانستان خارج شود، واقعا چه اتفاقی میافتد؟ پیامد این خروج چه فاجعهآمیز باشد چه قابلکنترل، سیاستگذاران ایالات متحده تا دیر نشده باید تدابیری را برای مواجهه با پیامد این نوع خروج روی دست بگیرند.
عواقب پردردسر
خروج ایالات متحده احتمالا پیشروی طالبان را بهدنبال خواهد داشت. ما این را در وقایع سال 2014 و 2016 شاهد بودیم. در آن سالها ایالات متحده حملات هوایی را به حداقل رساند؛ زیرا معتقد بود که کاهش حملات هوایی سربازان افغان را قادر میسازد تا خودشان جنگ را پیش ببرند. با اینحال طالبان چندین ولایت از جمله کندز و هلمند را نزدیک تصرف کرده بودند. تلفات سنگین و فرار از خدمت صفوف ارتش و پولیس افغانستان را ناتوان ساخت. در سال 2016، ایالات متحده بار دیگر حملات هوایی را افزایش داد و به این ترتیب مانع پیشروی طالبان شد.
اگر رییسجمهور ایالات متحده چه در سال 2021 یا قبل از آن تصمیم به خروج کامل از افغانستان بگیرد، حملات هوایی متوقف میشود. ایالات متحده تمام پایگاههای خود را جمع میکند و حمایت از عملیاتهای اکتشافی نیروهای افغان را متوقف میکند. تمام هواپیماهای بدون سرنشین، جنگندههای امریکایی، نیروهای ویژه و مشاوران افغانستان را ترک میکنند. متحدان ایالات متحده و شرکای ائتلافی نیز بدونشک 8700 سرباز باقیمانده خود را از افغانستان خارج خواهند کرد. واشنگتن شاید به تمویل ارتش افغانستان به میزان کمتری ادامه دهد اما وقتی پای جان نیروهای امریکایی در میان نباشد، کنگره احتمالا وسوسه میشود که حمایت از ارتش افغانستان را قطع کند. فقط اینکه خروج امریکا چقدر طول خواهد کشید، موضوع بحث است. دولت اوباما باری برنامهریزی کرده بود که نیروهای امریکایی طی 30 ماه از افغانستان خارج شوند اما برخی خواستار خروج طی مدت کوتاهتر از این شدهاند.
با پایان روند خروج، توازن قدرت نظامی در داخل افغانستان به هم میخورد. مولوی هیبتالله، رهبر طالبان احتمالا دستور حمله به مراکز ولایتی مانند کندز و لشکرگاه را صادر میکند. ارتش و پولیس افغانستان بدون پشتیبانی هوایی ایالات متحده قادر به دفاع از این شهرها نخواهند بود. یک سال پس از خروج، هیبتالله احتمالا دست به حمله به شهرهای بزرگی چون کندهار و جلالآباد میزند. نیروهای ویژه افغانستان، ریاست امنیت ملی و برخی رهبران قبیلهای طالبگزیده، با چنگ و دندان خواهند جنگید. با اینحال احتمال این وجود دارد که رقم چشمگیری از سربازان ارتش و پولیس از خدمت فرار کنند. در این صورت مانع دفاعی شهرهای بزرگ در برابر حملات طالبان درهم خواهد شکست. پس از آن، کابل احتمالا خودبهخود سقوط میکند. وقتی رهبران قبیلهای، پولیس، سربازان ارتش و کشاورزان احساس کنند که باد از چه سمتی به نفعشان میوزد، کل دولت و دستگاه افغانستان فرو میپاشد. این سلسلهی وقایع سال 2001 و وقایع قبل از آن بود، چنانکه پروفیسور «توماس بارفیلد»، در کتابش «افغانستان؛ تاریخچه فرهنگی و سیاسی» مینویسد: «جنگ نبرد تعیینکنندهای نداشت. طالبان درست همانطور که با متقاعدکردن مردم که جنبش آنها بدون جنگ پیروز است، به قدرت رسیدند، جنگ را نیز به همینترتیب در روندی معکوس باختند.»
با اینحال، کابل شانس این را دارد که دوام بیاورد. در این سناریو ارتش افغانستان در دفاع از پایتخت بسیج میشود و جنگسالاران تاجیک، ازبیک و هزاره ـ که زمانی اتحاد شمال را شکل داده بودند ـ برای کمک به ارتش گردهم میآیند. قدرتهای خارجی احتمالا با طالبان مخالفت میکنند؛ روسیه در دفاع از دوستان دیرینه ازبیک و تاجیک خود، ایران برای محافظت از هزارههای شیعه و هند به منظور مهار نفوذ پاکستان احتمالا پا پیش میگذارند. هیچیک از این کشورها را نمیتوان تصور کرد که برای حمایت از حکومت افغانستان وارد میدان شوند اما پیروزی کامل طالبان را به نفع خود نمیبینند.
با اینحال، صرفنظر از سرنوشت کابل، طالبان دستکم نیمی از خاک افغانستان از جمله چندین شهر، مزارع حاصلخیز و ذخایر معدنی را تحت کنترل خود در میآورند. در چنین شرایطی، القاعده، دولت اسلامی و گروههای همفکر به منابع و قلمرو دسترسی پیدا میکنند. تروریستهای خارجی برای پیوستن به این گروه وارد افغانستان خواهند شد. آنچه پیروزی طالبان در برابر ایالات متحده دانسته میشود، برای افراطیون خارجی امیدواری به ارمغان خواهد آورد.
مقصد تروریستها
طالبان حتا اگر تمام افغانستان را تحت کنترل خود داشته باشند، شواهد اندکی وجود دارد که بخواهند به ایالات متحده حمله کنند. رهبران این گروه ممکن است حتا سعی در دلسردکردن گروههای تروریستی از ایجاد دردسر کنند. با اینحال بعید است که طالبان عملا مانع برنامهریزی و هماهنگی حملات تروریستی سایر گروههای در قلمرو خود شود. این امر بهخصوص اگر توافق صلحی در کار نباشد، محتملتر است. با گذشت سالها اعضای سابق و فعلی طالبان نزد من اعتراف کردهاند که آنها به القاعده به عنوان دوست فکر میکنند و احساس میکنند که نباید از آنها [طالبان] خواسته شود که به القاعده پشت کنند. در ماه آگست، سهیل شاهین، سخنگوی طالبان ادعا کرد که او مدرکی نمیبیند که اثبات کند القاعده مسئول حملات یازدهم سپتامبر 2001 بوده است. برخی تحلیلگران استدلال کردند که واکنش تلافیجویانه ایالات متحده در خصوص حملات یازدهم سپتامبر طالبان را مجبور به قطع رابطه با القاعده میکند اما بسیاری از طالبان معتقدند که آنها ایالات متحده را شکست دادهاند. از نظر طالبان، آنها هستند که به ما درس عبرت دادهاند.
دولت اسلامی موضوع متفاوتی است زیرا طالبان فعالانه با این گروه در جنگ است. پس از خروج ایالات متحده، دولت اسلامی از بمباران نیروهای امریکایی خلاص میشوند. بعد از آن احتمال دارد طالبان حملات خود را علیه این گروه شدت بخشد یا صرفا با حفظ جبههی محکم علیه جنگجویان دولت اسلامی، از پیشرفت این گروه جلوگیری کند. برای این منظور، رهبران طالبان نسبت به دوری از القاعده محتاط خواهند بود زیرا القاعده متحد بالقوه در جنگ با دولت اسلامی است.
تجربه دولت اسلامی در عراق و سوریه بین سالهای 2014 و 2017 نشان داد که اگر یک گروه تروریستی قلمرو وسیعی در اختیار داشته باشد چه اتفاقی میتواند بیافتد. داشتن رقه، موصل و سایر شهرها برای دولت اسلامی فضای لازم را برای پنهانشدن، ملاقات، آموزش، سازماندهی و پخش پروپاگاندا فراهم کرد آنهم زمانی که این گروه تحت فشار نظامی شدید ایالات متحده قرار داشت. دورانی که دولت اسلامی بیشترین قلمرو را در اختیار داشت دورانی بود که 35 حمله مرتبط با دولت اسلامی در اروپا و ایالات متحده انجام شد و حدود 2 هزار نفر کشته و زخمی برجای گذاشت.
پس از خروج کامل ایالات متحده از افغانستان، بدون توافق صلح، القاعده و سایر گروههای تروریستی میتوانند حملات بیشتری را علیه ایالات متحده سازماندهی کنند یا عناصر بیرونی را برای حمله برانگیزند. با اینحال، ماهیت و ابعاد دقیق تهدید پسا خروج نامعلوم است. علاوه براین، تدابیر دفاعی ایالات متحده بسیار قویتر از سال 2001 است و ممکن است بتواند حملهی تروریستی در مقیاس یازدهم سپتامبر را خنثی کند. پس چرا ایالات متحده نگران تهدید نامشخصی باشد که ممکن است روزی در آینده از افغانستان سرچشمه بگیرد؟ به جای این نگرانی، ایالات متحده میتواند تدابیر دفاعی خود یا ظرفیت تحمل حمله و ضررهایش را بالا ببرد. با اینحال، ممکن است عصر چنین طرزفکری گذشته باشد و این تغییر به مصلحت سیاسی نباشد. توافق صلح درست میتواند چنین موضعگیری را غیرضروری کند. با آنهم، ایالات متحده باید بپذیرد که مستقیمترین مسیر خروج از افغانستان زندگی با تهدید تروریسم است.
سلطهی طالبان
اگر ایالات متحده بدون توافق صلح از افغانستان خارج شود، مردم افغانستان بیشترین آسیب را میبینند. در سال اول پس از خروج، افغانها احتمالا با تشدید خشونت ناشی از تشدید حملات طالبان روبرو خواهند شد. زندگی در مناطق تحت کنترل طالبان سخت میشود. طالبان اخیرا سعی کردهاند سیاستهای خود را نرم کنند اما هرچه حضور این سازمان تروریستی گسترش یابد، زنان به احتمال زیاد آزادی که طی 18 سال گذشته به دست آورده بودند را از دست میدهند، مطبوعات خفه میشوند و افغانهایی که با طالبان جنگیده بودند، با انتقام طالبان روبرو خواهند شد.
با اینحال، در درازمدت ممکن است توازن برگردد. اگر طالبان افغانستان را به چنگ بیاورند، خشونت در مناطق تحت کنترل آنها متوقف میشود. این امر میتواند از دستدادن آزادی و توسعه اقتصادی را جبران کند. افغانها همچنان مظلوم و محروم اما زنده خواهند بود. در مقابل، اگر ایالات متحده در افغانستان باقی بماند، جنگ و تمام اثرات آن، از حملات هوایی تا بمبگذاری انتحاری، احتمالا تا بینهایت ادامه خواهد یافت.
خروج ایالات متحده الزاما فاجعهی تمامعیار برای افغانستان نخواهد بود. با اینحال خطرات واقعی را بهدنبال خواهد داشت که از ایالات متحده میطلبد درجهای از انعطافپذیری را قبول کند. سیاستگذاران باید تصمیم بگیرند که در این برههی حساس در تاریخ ایالات متحده، مایلند چقدر ریسک کنند.