قرار است این هفته گفتوگوهای صلح کشور با حضور جامعه جهانی، دولت افغانستان و گروه طالبان در پکن با میزبانی چین از سر گرفته شود. از طرفی آغاز دوباره گفتوگوهای برای مردم افغانستان دلگرمکننده است. چین بهعنوان یک کشور تأثیرگذار منطقهای گفته حاضر است در این فصلِ از صلح، نقش بیشتری ایفا کند. اما از سوی دیگر، بهنظر میرسد طالبان دوباره برای رسیدن به صلح راه اشتباه را میروند. سخنگوی این گروه اعلام کرده است با دولت افغانستان گفتوگو نمیکند و کسانی که از افغانستان در این نشست حضور خواهند یافت، از آدرس شخصیَشان خواهند بود. این سخنگوی طالبان همچنین افزوده است که طالبان بهعنوان یک گروه، از آدرس واحد و به رهبری ملا غنی برادر، معاون سیاسی گروه طالبان در این نشست حضور خواهند یافت. این موضعگیری زیادهخواهی گروه طالبان را نشان میدهد و این همان راه اشتباهی است که طالبان سالها است برای رسیدن به صلح میپیماید. روشن است که تا حکومت و دولت افغانستان نخواهد، آمدن صلح بهسادگی ممکن نیست. بیش از 18 سال است که حکومت مشروع و مبتنی بر ارادهی مردم در افغانستان بر سر کار آمده و مورد حمایت بیشتر مردم افغانستان است. مردم برای حفظ مردمسالاری بارها به پای صندوقهای رای رفته و در این راه قربانیهای زیادی را دادهاند که اینروزها کار روی نتیجهی چهارمین انتخابات ریاستجمهوری جریان دارد. سخن کوتاه اینکه مردم افغانستان بر مرکزیبودن نقش دولت در این نشست تأکید دارند. طالبان باید این را بپذیرند و جامعه جهانی نیز این را درک کند.
حدود یک ماه پیش بهصورت ناگهانی مذاکرات صلح واشنگتن با طالبان پس از یازده ماه کار نفسگیر، از سوی رییسجمهور امریکا متوقف شد. حالا دوباره زلمی خلیلزاد، فرستادهی ویژه امریکا برای صلح افغانستان دور تازهی سفرهایش را برای از سرگیری گفتوگوهای صلح آغاز کرده است. در این دور او با همتایانش در کشورهای اروپایی توافق کردهاند که کار روی آمدن صلح پایدار در افغانستان باید شروع شود. نکتهی خوشحالکننده این است که وزارت خارجه امریکا در اعلامیهای که هفته پیش منتشر کرد، از تمام طرفها خواست که در جریان مذاکرات آتشبس برقرار باشد. این همان منطق درست صلح است؛ زیرا صلح در میدان جنگ معنایی ندارد. در دور پیش مذاکرات واشنگتن با طالبان که به تعقیب آن قرار بود مرحلهی دوم، یعنی مذاکرات بینالافغانی آغاز شود، نادیدهگرفتن همین موضوع تمام تلاشها و زحمتها را در نهایت برباد باد. گروه طالبان از یکسو در دوحه گفتوگو میکرد و از سوی دیگر در میدان جنگ به خشونتورزی بیپیشنه رو آورده بود.
طرف دیگر این ماجرا دولت افغانستان است. متأسفانه در دورهای قبلی نه دولت افغانستان و نه هم گروههای سیاسی نتوانستند بر مواضع یکسان و همسو، تصمیم مشترک بگیرند. نتیجه چنان شد که دولت افغانستان پشت درِ طالبان سرگردان و گروههای سیاسی در میز مذاکره در کام طالبان سقوط کردند. در این میان سود این وضعیت فقط به طالبان رسید. در فصل دوم صلح لازم است که حکومت افغانستان و گروههای سیاسی بیش از هر چیزی دیگری بر خطوط اساسی و دستآوردهای 18 ساله گذشتهی افغانستان دل بسوزانند و توافق نظر پیدا کنند. در پاسخ به درخواست جامعه جهانی حکومت باید یک هیأت همهشمول از تمام طرفها برای گفتوگو با طالبان دست بهکار شود. در غیر این صورت یک طرف دیگر صلح که دولت و گروههای سیاسی در افغانستان باشد، راه را اشتباهی میروند.
بنابراین، گیر کار سه چیز است: اول، طالبان حاضر نیست با دولت افغانستان گفتوگو کنند. این موقف طالبان یکی از موانع صلح است. در این مشکل تا جایی امریکا و جامعه جهانی نیز مقصر است. دوم، همزمانی جنگ با مذاکرات صلح درست نیست. پیش از هر چیزی باید آتشبس اعلام شود. سوم، اختلافهای سیاسی در افغانستان میان حکومت و گروههای سیاسی مانع دیگر صلح است. اختلافها باید کنار گذاشته شود. در نتیجه، رسیدن به صلح پایدار به چند شاخص اساسی بستگی دارد: سرنوشت سیاسی افغانستان در مذاکرات صلح و حفظ جمهوریت، بهعنوان یک خط سرخ؛ مشارکت دولت و مردم افغانستان بهعنوان یکطرف مذاکرات در روند صلح؛ کنار گذاشتن اختلافات سیاسی داخلی بر سر چگونگی مذاکرات با طالبان و انسجام میکانیزم دستیابی به توافق بینالافغانی و در نهایت حفط دستآوردهای گذشتهی افغانستان از جمله آزادی بیان، حقوق زنان و اقلیتهای مذهبی، آزادیهای مدنی، رسانههای آزاد و احزاب سیاسی مستقل و پذیرش افغانستان جدید با هویت متکثر و مدنی.