نجف مزاری؛ مهاجری که در تجارت قالین در استرالیا خوش می‌درخشد

نجف مزاری؛ مهاجری که در تجارت قالین در استرالیا خوش می‌درخشد

قاسم لومان

حدود دو دهه پیش با وی آشنا شدم. سرنوشت ما در عین تفاوت‌ها، شباهت‌های زیادی باهم داشت. بی‌سرنوشتی‌های دوران تاریک طالبان، هم مرا و هم او را واداشت تا مانند هزاران آواره‌‌ی دیگر راه دور، غریب و ناشناخته‌ای را با قایق‌های ماهی‌گیری بپیماییم تا شاید جای امن برای زندگی بیابیم.

از همین‌جاست که سرنوشت ما با هم شباهت پیدا می‌کند. تن‌دادن به سفر غریب و دل‌سپردن به کام دریا که انتهایش معلوم نبود؛ و مشخص نبود که نصیب نهنگ دریا می‌شویم و یا جای بسیار دور از وطن، جایی برای زندگی می‌یابیم.

خوشبختانه، ما مانند هزاران آواره‌ی دیگر، از درون تلاطم دریا راهی به زندگی یافتیم و از این‌جا داستان زندگی و سرنوشت هرکدام ما متفاوت شد.

فکر کنم سال 2003 بود که با مردی خوش‌رو و خوش‌برخورد، با موهای فرفری و لهجه‌ی شمالی در یک برنامه‌ای که برای آوارگانِ دارای ویزه‌ی موقت در «فیتزروی لیرنینگ سنتر» ملبورن برگزار شده بود، آشنا شدم. به‌عنوان یک آواره‌ی بی‌سرنوشت مثل خودم در برنامه صحبت کرد و حرف‌های ساده و دل‌نشین از زندگی و سرنوشت‌اش داشت؛ سرنوشتی که برای دهه‌ها بی‌سرنوشت شده بود. و شباهت‌های دردها و رنج‌های زندگی همه‌ی ما را شبیه هم ساخته بود. آن روز، حرف‌هایش به دلم چنگ زد. بعد از برنامه هرکدام ما دوباره راه‌های دشوار و سرنوشت متفاوت را باید طی می‌کردیم و با روزمرگی‌ها دست و پنجه نرم می‌کردیم.

باز هم، همان بی‌سرنوشتی و ویزای موقت بود و داستان کار که هم باید چرخه‌ی زندگی خود را این‌جا می‌چرخاندیم و هم باید چرخه‌ی زندگی فامیل را که هر ماه چشم به‌راه پول بود؛ پولی که از کارهای شاقه پس‌انداز می‌کردیم و می‌فرستادیم.

مدتی گذشت تا شنیدم مغازه‌ی قالی‌فروشی و رفوگری باز کرده است. اصلا شغل‌اش رفوگری است به گفته‌ی خودش تا خودش را شناخته، شغل رفوگری را یاد گرفته و با آن عادت کرده است. با رفوگری در یک جامعه‌ی نو که قالین در درون خانه‌هایش راه چندانی ندارد و اگر قالین هم باشد، فقط برای دیکور دیوار استفاده می‌شود، امکان نداشت هم هزینه‌های زندگی ابتدایی آوارگی را تأمین کرد و هم مخارج خانواده را فرستاد. اما با تمام این چالش‌ها، وی از شغل‌اش دست‌بردار نشد و با پشتکارش خود را به یک نقطه‌ی بی‌بازگشت موفقیت رساند.

او می‌گوید: «وقتی دکان قالین‌فروشی‌ام را باز کردم تا چند ماه اصلا قالین برای فروش نداشتم تا این‌که یک هم‌وطن از سیدنی قالین‌های دست‌باف را که از پاکستان وارد کرده بود، برای فروش برایم داد. بیش‌تر این وقت فقط کارهای رفوگری می‌کردم و این کار هم گاهی بود و گاهی نبود.»

نجف مزاری در شروع کار قالین‌فروشی و رفوگری با چالش‌ها و مشکلات زیادی روبه‌رو بوده است

فعالیت اجتماعی

شروع زندگی یک مهاجر در کشور میزبان با تفاوت‌های جدی اجتماعی و فرهنگی، مشکلات و چالش‌های زیادی دارد؛ به‌خصوص که بی‌سرنوشت باشی و با آینده‌ی نه‌چندان روشن روبه‌رو.

داستان سرنوشت آوارگی، داستان خوشایند نیست و تجربه‌ی این نوع زندگی از سر ناگزیری‌ها شکل می‌گیرد. از دل همین ناگزیری‌ها و چالش‌ها تعدادی راهی به‌سوی موفقیت و کامیابی‌های زندگی باز می‌کنند.

نجف مزاری، یکی از همین تعداد انگشت‌شمار است که تسلیم ناگزیری‌ها نشد و با چالش‌ها خودش را روبه‌رو کرد؛ از همین رو، وی یک چهره‌ی شناخته‌شده‌ی آواره‌های هم‌وطن ما در آسترالیا است و این شناخت و معروفیت برای وی آسان به‌دست نیامده است. نجف مزاری به تنهایی یک قالین‌فروش و رفوگر نیست، بلکه یک نماینده‌ی خوب آواره‌های این دیار است که در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی حضور داشته و برای معرفی سرنوشت هم‌نسلانش راه‌های دشواری را طی کرده است.

مردم ما به‌طور سنتی به هر محیطی که رو می‌آورند، زندگی قبیله‌ای و دسته‌جمعی خود را حفظ می‌کنند و در تلاشند که در یک منطقه و محیط با مناسبات روستایی زندگی کنند. نجف مزاری اما برخلاف معمول، از همان آوان سکونت در شهر ملبورن بیش‌تر از آن‌که در یک حومه‌ی دورافتاده‌ی شهر مثل بقیه هم‌وطنانش زندگی کند، در متن شهر ملبورن و در متن هیاهوی سیاسی و اجتماعی زندگی اختیار کرد و به فعالیت اجتماعی رو آورد. در اجتماع‌های طرفداران آواره‌ها ظاهر شد و حرف زد. حرف‌های ساده از داستان و سرنوشت خودش که همین سادگی صحبت‌هایش در دل مخاطبانش چنگ زد و دیری نگذشت که با همت و همکاری یکی از نویسندگان مطرح آسترالیا (رابرت هیلمن)، داستان زندگی‌اش را به زبان انگلیسی نوشت. (The Rugmaker of Mazar-e-Sharif published 2008)

داستان زندگی نجف مزاری که با همکاری رابرت هیلمن نوشته شده، در جامعه‌ی استرالیایی بازار خوب داشته است

داستان زندگی نجف که به‌صورت کتابی به‌نام «قالی‌باف مزار شریف» چاپ شد. دیری نگذشت که شهره و آوازه‌اش شهرهای آسترالیا را درنوردید و کتاب‌خانه به کتاب‌خانه خریدار پیدا کرد و این داستان ساده‌ی سرنوشت نجف مزاری به‌عنوان یک اثر ادبی در صنف‌های 11 و 12 مکاتب آسترالیا برای تدریس و مطالعه انتخاب شد.

همین شد که وی دیگر، آن نجف مزاری قالی‌باف نبود، حالا به‌عنوان یک شخصیت داستان واقعی، در جاهای مختلف و مدارس مختلف دعوت می‌شد و سخنرانی می‌کرد. شهره و آوازه‌اش باعث شد که در سال 2014 در «روز آسترالیا» که همه ساله، از شخصیت‌های مختلف آسترالیایی در عرصه‌های مختلف تقدیر می‌شود، او هم به‌عنوان یک آسترالیایی تأثیرگذار سال نامزد باشد.

این شد که داستان قالی‌باف مزار شریف دیگر یک داستان نماند و دیری نگذشت که در سال 2011 دومین کتابش باز هم به همکاری «رابرت هیلمن» به‌نام «دزد عسل» (Honey Thief) براساس یک داستان قدیمی محلی به نشر رسید.

دومین کتاب نجف مزاری به‌نام دزد عسل با همکاری رابرت هیلمن در سال 2011 چاپ شد.

نجف مزاری امروزه همان‌قدر که در جامعه آسترالیا شناخته شده است، به همان اندازه در میان هم‌وطنانش در بی‌مهری و بی‌توجهی به‌سر برده است.

صندوق خیریه‌ی بازسازی مزار

تقریبا یک دهه بعد از ورود نجف مزاری به آسترالیا، وی به یکی از آرزوهای دیرینه‌اش دست می‌زند و بنای یک نهاد و صندوق خیریه مزار (که بعدتر به‌نام مساوات تغییر نام یافت) را بنیان می‌گذارد که از این راه بتواند در زادگاهش خدمات، تعلیمی و صحی انجام دهد.

نجف در ایام کودکی زمانی که نیروهای شوروی قدیم به افغانستان حمله‌ور شد، برادر کلانش را همراه با دامادش در تهاجم روس‌ها از دست داده و خودش نیز زخم برداشته است. تجربیات تلخ این حادثه هیچ گاهی از ذهن‌اش زدوده نشده است. همین مسأله جرقه شده است تا وی به سهم خود برای هم‌نوعان‌اش در مزار شریف کاری انجام دهد.

نبود خدمات اولیه و ابتدایی صحی و نبود امبولانس در زادگاهش نقش جدی در کشته‌شدن بسیاری، از جمله دو عضو خانواده‌اش در حمله‌ی روس‌ها داشت و این حادثه تا امروز داغی است که وی را آرام نمی‌گذارد. از همین‌رو، تلاش زیادی به خرچ داد که یک امبولانس برای زادگاهش از کمک‌های عمومی در سال 2012 ارسال کند تا کمک باشد برای رساندن بیماران به مراکز صحی و بهداشتی.

در همین راستا وی در صدد است که کمک‌های خیریه‌ی دیگری را برای بازسازی مکاتب و کمک به تعلیم و تحصیل مردم زادگاهش پایه‌ریزی کند.

از رفوگری تا تجارت قالین

در آسترالیا دست‌زدن به تجارت قالین‌های دست‌باف کاری آسانی نیست. زیرا قالین‌های دستی معمولا قیمت گزاف دارند و به‌طور عموم فرش‌کردن خانه‌ها با قالین‌های دست‌باف، چندان بازار مناسبی ندارد. نوعیت زندگی مردم و تزئین خانه‌ها به‌طور عموم مثل کشورهای شرقی نیست که قالین یک استفاده‌ی عمومی برای تزئین و فرش‌کردن خانه‌ها داشته باشد. کف خانه‌ها یا با فرش‌های ماشینی فرش می‌شوند یا با چوب و سنگ. در این عرصه، روی‌آوردن به یافتن بازار قالین دست‌باف با دشواری‌های زیادی روبه‌روست و فرش‌های دست‌باف را فقط از منظر یک فرش تزئینی باید دید که روی دیوار خانه‌ها جا خوش می‌کنند. بنابراین، اندازه و سایزبندی فرش‌های دست‌باف باید مناسب و مطابق ذوق و سلیقه‌ی مشتری باشد. قالی‌بافی و رفوگری آن برای تزئین‌های سنتی و دیوارها باید از نظر رنگ، دیزاین، بافت و مواد مصرف‌شده بتواند با ذوق و سلیقه‌ی مشتری همخوانی داشته باشد تا خریدار پول بدهد. در این میان، فرش‌های دست‌باف افغانستانی چندان در این ذوق و سلیقه و اندازه‌ی تزئین، بازار خوبی نداشته است.

رابرت هیلمن، نویسنده‌ی مطرح استرالیایی با نجف مزاری

با توجه به این وضعیت، راهی را که نجف مزاری برای گسترش کار و کسب قالین‌های دست‌باف پیموده، چندان آسان به‌دست نیامده است. سال‌ها تلاش وی اکنون به نتیجه رسیده و کار و کاسبی وی رونق خوبی یافته است و امروزه، علاوه بر رفوگری در فروشگاهش، تولیدات خاص و تازه دارد که با خواست، ذوق و سلیقه‌ی مشتری آسترالیایی همخوانی دارد و از این راه، بیش‌تر مشتریانش را خریداران آنلاین تشکیل می‌دهند که از شهرهای آسترالیا فرش‌های دلخواه‌شان را از فروشگاه آنلاین نجف مزاری خریداری می‌کنند.

وی مثل گذشته قالین‌های معمولی وارد نمی‌کند و بیش‌تر قالین‌های که او وارد می‌کند در رنگ‌آمیزی، دیزاین با سلیقه‌ی مشتری آسترالیایی مطابقت و همخوانی دارد. معمولا، قالین‌های وی، از نظر رنگ و دیزاین اکثرا نادر و جدید است و تمام این نوع قالین‌ها را نجف مزاری خودش طرح‌ریزی کرده و برای بافت سفارش می‌دهد. با این نوع نگاه تیزبین تجارتی، آقای مزاری توانسته نام و اعتبار در میان دیزاینرهای آسترالیا دست‌وپا کند و فرش‌های وی مشتری‌های در میان دیزاینرها یافته است.

در عرصه‌ی تجارت قالین‌های دست‌باف، وی نگاهی تازه‌ای خلق کرده است و برای این کارش، در نمایشگاه‌های مختلفی شرکت می‌کند و محصولات دست‌باف‌اش را معرفی می‌کند. حضور محصولات خوب قالین‌های دست‌باف وی در تاریخ 19 جولایی 2019 نمایشگاه امسال «دیکور و دیزاین ملبورن» در سالن نمایشگاه ملبورن چشم‌گیر بود.