آیا مسأله‌ی کشمیر از محبوبیت هند در افغانستان می‌کاهد؟
Soldiers secure an area after a grenade blast at a market in Srinagar on November 4, 2019. - At least one person was killed and 17 injured on November 4 in a grenade blast at a crowded market in Indian-administered Kashmir's main city of Srinagar, police and doctors said. (Photo by Tauseef MUSTAFA / AFP) (Photo by TAUSEEF MUSTAFA/AFP via Getty Images)

آیا مسأله‌ی کشمیر از محبوبیت هند در افغانستان می‌کاهد؟

فارن پالیسی ـ هری پارساد و زوئی لئونگ
ترجمه: جلیل پژواک

در سال 1989 با عقب‌نشینی سربازان اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان و شعله‌ورشدن مقاومت علیه سلطه‌ی هند بر کشمیر، شورش دیگری به حمایت پاکستان آغاز شد. نبرد جامو و کشمیر، منطقه‌ی مرزی مورد اختلاف هند و پاکستان، سرنوشت خود را با افغانستان پیوند داده و کابل همچنان عرصه‌ی رقابت اسلام‌آباد و دهلی‌نو است.

از ماه آگست سال جاری که دهلی‌نو وضعیت ویژه‌ی جامو و کشمیر را لغو کرد و دست به سرکوب زد، گزارش‌های بسیاری مبنی بر حمایت کابل از رویکرد هند در خصوص کشمیر منتشر شده است. ولی با این‌که افکار عمومی در افغانستان در کل نسبت به پاکستان آمیخته با خشم و خصومت است، اما موضع‌گیری این کشور در خصوص کشمیر مبهم، متغییر و تا حدودی به نفع دهلی‌نو است. دیدگاه‌های واگرا و اغلب متفاوت افغان‌ها در مورد کشمیر و هند نه‌تنها پیامدهایی را برای آینده‌ی این کشور دارد، بلکه نشان‌دهنده‌ی محدودیت‌های نفوذ هند در منطقه به‌رغم کارزار دیرینه‌ی قدرت نرم دهلی‌نو برای شکل‌دادن ادراک عمومی به نفع خودش است.

قدرت نرم هند به‌عنوان عاملی مهم در روابط دهلی‌نو با کابل دانسته شده است. هند یکی از بزرگ‌ترین حامیان مالی افغانستان است و از سرمایه‌گذاری بر چندین پروژه‌ی زیربنایی مهم در این کشور از جمله تمویل ساخت‌وساز ساختمان جدید پارلمان کابل حمایت کرده است. صادرات فرهنگی هند مانند فیلم‌های بالیوودی بر طرز فکر جوانان افغانستان تأثیر می‌گذارد و به تحکیم روابط دیرینه بین دو کشور کمک می‌کند. به همین ترتیب، مردم افغانستان به‌طور عموم دهلی‌نو را عامل ثبات در منطقه می‌دانند. در مقابل افغان‌ها نسبت به پاکستان را از یک‌سو به‌دلیل روابط نظامی این کشور با طالبان و سایر گروه‌های شبه‌نظامی در افغانستان و از سوی دیگر به‌دلیل خصومت‌ها و درگیری‌های جاری در مرز، بیش‌تر نگاه منفی دارند. اعتراضات گسترده ضدپاکستانی مانند اعتراضات سال 2014 و 2017 این مسأله را روشن می‌کند.

در 5 آگست، جامو و کشمیر وضعیت خودمختاری خود را که پس از واگذاری این منطقه در سال 1947 به هند، به آن دست یافته بود، از دست داد. دهلی‌نو برای اجرای این اقدام حدود 38 هزار نیروهای امنیتی هندی دیگر را در این منطقه مستقر کرد، راه‌های ارتباطی را بست و سیاست‌مداران ارشد کشمیری را دست‌گیر کرد. با ادامه‌ی سرکوب بسیاری از سیاست‌گذاران پاکستانی این موضوع را به مذاکرات صلح در افغانستان بین ایالات متحده و طالبان که در آن زمان جریان داشت، پیوند دادند و تلاش کردند تا سیاست‌گذاران غربی را به فشار بر هند تشویق کنند.

هم کابل و هم طالبان با تأکید بر ماهیت دوجانبه منازعه کشمیر، این پیوند را رد کردند. امرالله صالح، رییس سابق استخبارات افغانستان در کنار هند قرار گرفت و در تویتی نوشت که هند به تنهایی اختیار دارد وضعیت کشمیر را تغییر دهد. او پاکستان را به تولید «تروریست‌های مدرسه‌ای» که غیرنظامیان افغان را «فقط به‌دلیل این‌که ضد هند نیستند» به قتل می‌رسانند، متهم کرد.

برخلاف بسیاری که طالبان افغانستان را صرفا یک پروکسی نظامی پاکستان می‌دانند، بیانیه طالبان در 8 آگست که در آن هند و پاکستان به خویشتن‌داری تشویق شده بودند، به طرز غافل‌گیرکننده‌ای بی‌طرفانه بود و این نشان می‌دهد که طالبان مسایل ملی را بر همبستگی بین‌المللی مسلمانان اولویت می‌دهند. محمد هارون ارسلایی، روزنامه‌نگار مستقر در افغانستان و یکی از بنیان‌گذاران «Documenting Afghanistan» می‌گویند: «طالبان همواره ادعا کرده‌اند که این گروه یک جنبش ملی‌گرا است. آن‌ها جدا از برخی اظهارات مبهم که می‌گویند خواهان آزادی همه‌ی مسلمانان هستند، معمولا درباره ظلم و ستم سایر کشورها بر مسلمانان اظهارنظر نمی‌کنند.»

مواضع بازی‌گران سیاسی در افغانستان متفاوت بوده است؛ از بی‌طرفی گرفته تا طرف‌داری صریح از هند که عمدتا به‌دلیل حمایت هند از حکومت افغانستان و همچنین خصومت با پاکستان است. اما بحث و گفت‌وگوهای ما با روزنامه‌نگاران افغان در منطقه نشان می‌دهد که واکنش مردمی به صورت واضحی دقیق‌تر است. بسیاری از افغان‌های طبقه کارگر به دلیل تجربیات خودشان از جنگ و سرکوب وضعیت مسلمانان کشمیر را درک می‌کنند. این برداشت منطقی است، همان‌طور که ارسلایی می‌گوید: «مردمانی که جنگ را تجربه کرده‌اند، ظلم را به‌نحوی بسیار واقعی درک می‌کنند.»

با این‌حال، هرچند بسیاری از افغان‌ها با «آرمان کشمیری» اظهار همدلی می‌کنند، اما پویایی قدرت منطقه‌ای گفتمان عامه را آشفته می‌کند. برخی از افغان‌های طبقه متوسط و کارگر آشکارا از مداخلات مداوم اسلام‌آباد در امور کشورشان خشم‌گین‌اند و این خشم با درگیری‌های مرزی خشونت‌آمیز و بدرفتاری با اقلیت پشتون در پاکستان، دو برابر می‌شود. این حس منفی نسبت به اسلام‌آباد باعث شده است که برخی افغان‌ها در مورد هر موضوعی که ضدپاکستانی باشد، طرف هند را بگیرند. این جانب‌داری گاهی در حدی است که افغان‌ها آشکارا اقدامات هند در کشمیر را کم‌اهمیت جلوه می‌دهند و حتا اقدامات غیرقانونی هند را ماست‌مالی می‌کنند.

عارف خان (نام مستعار) که در کابل راننده‌ی تاکسی و جنگ‌جوی سابق مجاهدین در دهه 1980 بوده، همین حس را دارد. او با کشمیری‌ها به‌دلیل آنچه تجربه کرده‌اند ابراز همدلی می‌کند و آرزو می‌کند که جنبش مجاهدین وجود می‌داشت و به کشمیر کمک می‌کرد تا از سلطه‌ی هند رها شود. با این‌حال وقتی از عارف‌ خان می‌پرسیم که نظرش در مورد وضعیت کنونی کشمیر چیست، می‌گوید: «همه‌ی این مسایل به پاکستان مربوط می‌شود. پاکستان در همه‌جا دخالت می‌کند. آن‌ها می‌خواهند کشور ما عقب‌مانده باشد. آن‌ها از افغانستان به‌عنوان مسیر اسلحه، مواد مخدر و چیزهای دیگر استفاده می‌کنند.»

این تفسیر جئوپلیتیکی در مورد مسأله‌ی کشمیر به‌نظر می‌رسد که بین دیاسپورای افغانستان محبوب است، اما برداشت دقیق‌تر آن‌ها احتمالا بازتابی از تجربیات خودشان از ترک کشور جنگ‌زده‌ و پی‌گیری منازعه از راه دور باشد. ثریا سحر، فعال افغان-کانادایی که فعالیت‌هایی گسترده‌ای با دیاسپورای افغانستان و مهاجران این کشور دارد، می‌گوید که افغان‌ها در عموم طرف‌دار کشمیر هستند، اما می‌دانند که هم هند و هم پاکستان برای پیشبرد منافع خودشان در افغانستان مداخله می‌کنند. او می‌گوید: «در هر گفتمان صادقانه‌ای، این دو کشور تهدیدی برای استقلال مناطق همسایه دانسته خواهند شد. عدم صداقت پاکستان در دفاع از حقوق بشر در برخورد بی‌رحمانه‌ی اسلام‌آباد با بلوچ‌ها و پشتون‌ها آشکار است. اما سیاست‌های ظالمانه‌ی دهلی‌نو که مسلمانان هند را هدف قرار می‌دهد، نشان می‌دهد که چه چیزی در انتظار کشمیری‌ها است.»

مردم افغانستان با دقت اقدامات نخست‌وزیر نارندرا مودی را در کشمیر و سراسر منطقه زیر نظر دارند. این امر باید دهلی‌نو را متوجه وضعیت کند؛ این‌که طرف‌داری از هند در افغانستان می‌تواند تغییر کند. هند شاید بودجه و قدرت کافی را برای شکل‌دادن افکار عمومی به نفع دهلی‌نو در افغانستان داشته باشد، اما غلبه بر بی‌اعتمادی فزاینده دشوار خواهد بود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *