شبکه‌های فساد ریشه در کجا دارد؟

شبکه‌های فساد ریشه در کجا دارد؟

در افغانستان افزون بر بحران سیاسی و امنیتی، فساد از عمده‌ترین بحرانِ است که موریانه‌وار در مغز و استخوان نهادها ریشه دوانده است. این‌که زنجیره‌های این ویران‌گر ریشه در کجاها دارد بسیاری اوقات به‌گونه‌ی هدف‌مند وارونه جلوه داده می‌شود.

پس از سقوط رژیم طالبان، حاکمیت نوپا در افغانستان شکل گرفت. حاکمیت جدید در ابتدا امیدهای زیادی را نزد مردم به‌وجود آورد، به‌ویژه در عرصه‌ی حکومت‌داری و ارائه‌ی خدمات برای مردم که بتواند از یک سو به مشکلاتِ پسا طالبان رسیدگی کند و از سوی دیگر شرایطی را فراهم کند که مردم بتوانند از سهولت‌های آن بهره جسته و به اشتغال دست یابند. اما با گذشت زمان آشکار شد که فساد پیش‌قدم‌تر از هر چیزی دیگر توانسته این امیدها را به ناامیدی بدل کند.

در شرایط کنونی هزاران تن از جوانان که سالانه به‌ویژه در این فصل سال، از دانشگاه‌های دولتی و خصوصی و یا هم انستیتوت‌های فنی و مسلکی فارغ می‌شوند،‌ نه‌تنها زمینه‌ی کار برای آن‌ها وجود ندارد، بلکه به‌گونه‌ای سیل‌آسا به بازار بیکاران در کشور افزوده می‌شوند. این در حالی‌ست که صدها و حتا هزارها بست در ادارات دولتی بدون آن‌که به اعلام گذاشته شود، افراد استخدام می‌شوند و یا اگر به اعلام گذاشته شود، مسئولانه و به‌صورت قانونی طی مراحل نمی‌شود. این مسأله از چالش‌های عمده‌ای است که یا به‌دلیل بحران در ساختارِ ادارات خدمات ملکی و یا هم موجودیت فساد و کارشکنی در ادارات که خود منبع فساد است، به آن رسیدگی نمی‌شود.

هرچند یکی از عمده مسایلی که همواره از آن به‌عنوان دست‌آوردِ کلان یاد می‌شود، بحث مخابرات و تکنالوژی معلوماتی است، اما با تأسف این بخش هم خالی از فساد و ابهام نیست. چنانچه تا کنون مسأله‌ی پرداختِ ده درصد مالیات از کارت‌های مصرفی تلفن‌های همراه نزد مردم پرسش‌برانگیز است، که این همه مالیاتِ گزاف در کجا و چگونه به مصرف می‌رسد.

فساد در نهادهای امنیتی، عدلی و قضایی از بحث‌های جدی است که بارها از آن پرده‌برداری شده است. فساد در گمرکات که از مهم‌ترین بخش عواید بر مصارف دولت به‌شمار می‌رود، بیداد می‌کند. در این میان حتا پارلمان به‌عنوان نهاد قانون‌گذار از فساد مصئون نمانده است، تا جایی که دامنه‌ی آن بارها و بارها سرخط رسانه‌ها قرار گرفته است.

در زمینه‌ی بازسازی و نوسازی که همواره از آن به‌عنوان کلان‌ترین دست‌آورد یادآوری می‌شود و میلیاردها دالر در این راستا هزینه شده، تا کنون مشکلات زیادی در این عرصه وجود دارد. بحران بی‌برقی و نیز عدم رسیدگی به سیستم کانالیزاسیون شهری در کابل، از مهم‌ترین چالش‌های شهرنشینی است که بیش از شش میلیون از شهروندان کابل به‌ویژه در فصل بارندگی‌ها به‌دلیل سردی و مسدودشدن جاده‌ها و چهاراه‌ها، با آن دست و پنجه نرم می‌کنند.

شاهراه سالنگ که 9 ولایت شمال و شمال‌شرقی را به کابل و جنوب افغانستان وصل می‌کند و از این مسیر کالاهای عمده‌ی تجارتی از آسیایی میانه به افغانستان و بعد به آسیایی جنوبی از جمله پاکستان منتقل می‌شود، چنان به ویرانه تبدیل شده که گویی هیچ‌گاهی در آن جاده به‌گونه‌ی اساسی ساخته نشده است. این‌ها همه به معنای آن است که اگر فساد در رگ‌رگِ نهادهای حکومتی ریشه ندوانده باشد، پس چرا با سرازیر شدنِ میلیاردها دالر کمک و نیز میلیاردها افغانی درآمد از عواید داخلی، به این معمای چندین‌ساله رسیدگی نشده و یا نمی‌شود؟ با توجه به همه این‌ها زنجیره‌های فساد ریشه در کجا دارد؟

فساد تنها یک یا چند ریشه ندارد که به آسانی به آن پایان داده شود. فساد از پله‌های بلند حکومتی آغاز تا پایین ریشه دوانده است. ریشه‌های آن چنان گسترده و همگانی شده که گویی به یک فرهنگِ همه‌گیر مبدل شده است. در برخی ادارات حتا پیشی‌گرفتن در فساد به یک رقابت مبدل شده است. اما حکومت برای ریشه‌‌کن‌سازی آن همواره به نهادسازی پرداخته که در بسیاری موارد نه‌تنها این‌که راهکار درست و معقول جا نیفتاده، بلکه منجر به نهادهای موازی شده که در نهایت چنین نهادها خود منجر به منبع فساد شده است.

با توجه به این، اگر نهادهای حکومتی در امر مبارزه با فساد قاطع عمل نکنند، مردم نمی‌توانند به فسادِ زنجیره‌ای نهادها نظاره‌گر باشند، بلکه خود به‌عنوان بخشی از این ماشین مفسد در چرخش خواهند افتاد؛ چنانی که در حال حاضر فساد به زنجیره‌ای از بدبختی در نهادهای حکومتی و حتا غیرحکومتی بدل شده است.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *