موج جدید سکولاریسم در جهان اسلام

موج جدید سکولاریسم در جهان اسلام

نیویورک تایمز ـ مصطفی آکیول
مترجم: جلیل پژواک

طی دهه‌ها، موضوع بحث دانشمندان علوم اجتماعی که در مورد اسلام پژوهش می‌کردند این بود که آیا دومین دین بزرگ جهان دست‌خوش دگرگونی اساسی که بزرگ‌ترین دین جهان یعنی مسیحیت آن را تجربه کرد، خواهد شد یا خیر.

تحولی که مسیحیت آن را تجربه کرد همان سکولاریزاسیون یا جدایی حوزه‌ی دین از سیاست است. سال‌ها پرسش این بود که آیا اسلام نیز همانند مسیحیت هژمونی خود بر زندگی اجتماعی مردم را از دست می‌دهد و در جوامع مسلمان به صدای ساده در بین سایر صداها تبدیل می‌شود یا همچنان بر تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی مسلمانان مسلط باقی خواهد ماند؟

پاسخ بسیاری از دانشمندان غربی به این پرسش منفی بود. آن‌ها فکر می‌کردند که اسلام سفت‌ و سخت‌تر از آن است که سکولاریزه شود. پاسخ بسیاری از مسلمانان نیز منفی بود. آن‌ها با افتخار می‌گفتند که ایمان واقعی ما مسیر اشتباه غربِ بی‌خدا را در پیش نمی‌گیرد.

ظهور اسلام‌گرایی که تفسیر شدیدا سیاسی از اسلام است، از دهه 1970 به بعد به‌نظر می‌رسید که مهر تأییدی بر دیدگاه فوق است، همان‌طور که شادی حمید، متفکر دینی-سیاسی برجسته در کتاب خود «استثناگرایی اسلامی» که در سال 2016 منتشر شد، می‌نویسد «اسلام در برابر سکولاریزاسیون مقاوم است.»

با این‌حال، چیزی در تاریخ بشریت وجود نداشته و ندارد که روی سنگ حک شده و غیرقابل تغییر باشد. ما اکنون شاهد نشانه‌هایی از ظهور موج جدید سکولاریسم در جهان اسلام هستیم.

برخی از این نشانه‌ها را «Arab Barometer» که یک شبکه تحقیقی مستقر در دانشگاه «استنفورد» است، مستند کرده است. نظرسنجی‌های این شبکه حاکی از فاصله‌گرفتن [مردم] از اسلام‌گرایی و حتا خود اسلام است. یافته‌های نظرسنجی‌های اخیر این شبکه نشان می‌دهد که در پنج سال گذشته «اعتماد به احزاب اسلامی» و «اعتماد به رهبران مذهبی» و همچنین حضور در مساجد، در شش کشور بزرگ عرب کاهش یافته است.

مسلما این روند چندان گسترده نیست. در نظرسنجی‌های سال 2013، عرب‌هایی که خود را «غیرمذهبی» توصیف کرده بودند فقط 8 درصد شرکت‌کنندگان نظرسنجی را تشکیل می‌دادند و این رقم در سال 2018 به 13 درصد رسید. بنابراین برخی از کارشناسان عرب، مانند «هشام هلیار»، محقق مصری-بریتانیایی، احتیاط را توصیه می‌کنند.

با این‌حال، سایر کارشناسان خاورمیانه مانند «کارل شارو»، تحلیل‌گر مشهور لبنانی‌الاصل، فکر می‌کنند که واقعا اسلام در حال سکولاریزه‌شدن است. او در رابطه به موج جدید سکولاریسم می‌گوید: «این تا حدودی حقیقت دارد و شما می‌توانید آن را در بسیاری از مناطق از جمله خلیج فارس احساس کنید. این شروع چیزی است که زمان زیادی را در بر خواهد گرفت.»

آقای شارو در پاسخ به این‌که چه چیزی این موج را ایجاد کرده است، می‌گوید که دلیل آن «عمدتا سیاست اسلامی و برخی از مظاهر اجتماعی و سیاسی بیداری اسلامی است.» او می‌گوید که «ناامیدی از اخوان‌المسلمین در مصر، وحشت برخاسته از داعش، بیزاری از احزاب فرقه‌ای در عراق و لبنان و عصبانیت از رژیم اسلامی در سودان» از جمله‌ی این نشانه‌ها است.

وقتی جهان عرب را کنار بگذاریم و به دو قدرت اسلامی مهم دیگر در منطقه، یعنی ایران و ترکیه، نگاه کنیم، بازهم شاهد این روند اما در مقیاس بزرگ‌تر خواهیم بود.

در ایران، چهل سال است که جمهوری اسلامی حکومت می‌کند، اما در هدفش که همانا اسلامی‌سازی مجدد جامعه ایران بود، ناکام مانده است. نادر هاشمی، کارشناس خاورمیانه می‌گوید که در ایران «برعکس آن اتفاق افتاده است. بیش‌تر ایرانیانِ امروز آرزو دارند در یک جمهوری دموکراتیک، لیبرال و سکولار زندگی کنند، نه یک کشور مذهبی که توسط ملاها اداره می‌شود.» در واقع بسیاری از ایرانیان از ملاها به تنگ آمده‌اند و با شجاعت در خیابان‌های شهر از آن‌ها سرپیچی می‌کنند.

در ترکیه روند مشابه اما نرم‌تری در دو دهه‌ی گذشته جریان داشته است. اسلام‌گرایان سابق و به حاشیه‌رانده‌شده‌ی ترکیه در دوره‌ی رهبری رییس‌جمهور رجب طیب اردوغان به نخبگان جدید حاکم تبدیل شده‌اند؛ جایگاهی که آن‌ها را قادر ساخته تا ایمان خود را بیش‌تر نمایان و برجسته کنند، اما در واقع پوششی برای شهوت سیری‌ناپذیر آن‌ها به قدرت است. بنابراین، همان‌طور که جامعه‌شناس «مجاهد بلیچی» می‌گوید «امروزه، اسلام‌گرایی در ترکیه در اذهان عمومی با فساد و بی‌عدالتی گره خورده است» و بسیاری از ترک‌ها بیش از گذشته از آن متنفر هستند.

این سرخوردگی، در اغلب موارد سرخوردگی از اسلام‌گرایی به‌عنوان یک ابزار سیاسی است، اما می‌تواند متوجه اسلام به‌عنوان دین، نیز باشد. این سرخوردگی در ترکیه خودش را در قالب روندی اجتماعی بروز می‌دهد که به بحث روز تبدیل شده است؛ ظهورد «دئیسم»، خداگرایی یا اعتقاد به یک خدا اما نه دین. اسلام‌گرایان طرفدار اردوغان نگران این «تهدید بزرگ برای اسلام» هستند، اما به‌طرز غم‌انگیز و در حین حال خنده‌داری آن را به‌عنوان یکی دیگر از توطئه‌های غرب می‌بینند، نه پیامد اعمال خودشان.

موج جدید سکولاریزاسیون در اسلام تا کجا می‌تواند پیش برود؟

پاسخ این سوال را فقط خدا می‌داند، اگر قرار باشد از منظر دینی پاسخ دهیم. اما شایان ذکر است که این موج با نوع سکولاریسمی که حدود یک قرن پیش در دوران غرب‌گرایان اقتدارگرا مانند «آتاتورک» ترکیه یا رضاشاه ایران بر جهان اسلام تحمیل شد، فرق می‌کند. سکولاریسم آن‌ها انقلابی بالا به پایین بود که دولت آن را تحمیل کرد اما به‌صورت گسترده‌ای نامعتبر تلقی می‌شد. اما این‌بار ما از روند پایین به بالا صحبت می‌کنیم که از جامعه ناشی می‌شود، از افرادی که از کارهای زشتی که به‌نام دین انجام می‌شود، سیر آمده‌اند.

به همین دلیل، موج جدید سکولاریزاسیون جهان اسلام مرا به یاد آغاز «روشن‌گری» در غرب می‌اندازد، وقتی که اروپایی‌ها با دیدن وحشت جنگ‌های مذهبی و آزار و اذیت‌های برخاسته و به‌نام دین، ایده سکولاریسم سیاسی را توسعه دادند و در عین‌حال از عقلانیت، آزادی اندیشه، برابری و مدارا دفاع کردند.

البته این آرمان‌ها، آرمان‌های خوب، همان‌طور که «مدرنیست‌های اسلامی» از اواخر قرن نوزدهم تا حال تأکید داشته‌اند، می‌تواند با اسلام نیز سازگار باشد. علاوه‌براین، تاریخچه‌ی تونس، کشوری که همچون نقطه‌ی روشن در جهان عرب می‌درخشد، نشان می‌دهد که در این مسیرِ میانه‌روی و اعتدال، امید نیز وجود دارد.

با این‌حال، اگر اسلام‌گرایان و محافظه‌کاران از روش‌های قدیمی خود دست بردار نشوند، ممکن است با نسخه رادیکال روشن‌گری روبه‌رو شوند؛ نسخه‌ای که به‌شدت ضد روحانیون و قاطعانه ضد دین خواهد بود؛ یادآور آنچه که فرانسه را علیه هژمونی کلیسای کاتولیک شوراند.

بنابراین، اگر اسلام‌گرایان و محافظه‌کاران واقعا به آینده‌ی اسلام اهمیت می‌دهند و از دین فقط برای تحکیم قدرت استفاده نمی‌کنند، باید به فکر پایان‌دادن به کارهای زشتی مانند جنگ‌های داخلی، اقتدارگرایی و آموزه‌های پر از نفرت باشند که به‌نام دین انجام می‌دهند.

اسلام در ذات خود دارای فضایل بسیاری مانند شفقت، فروتنی، صداقت و نیکوکاری است که بشر می‌تواند از آن الهام بگیرد. اما فضایل اسلام دیری‌ست تحت‌الشعاع قدرت‌طلبی و تعصب عقیدتی قرار دارد.

دیدگاه‌های شما
  1. پروژه «Arab Barometer» یکی از برنامه‌های دانشگاه‌های پرینستون و مشیگان است، نه استنفورد. این مورد در قسمت آخر مقاله ‌ی اصلی به زبان انگلیسی، روی وبسایت نیویورک تایمز نیز چنین غلط‌گیری شده است:

    Correction: Dec. 24, 2019
    An earlier version of this article misidentified the academic institutions leading the Arab Barometer project. They are Princeton and the University of Michigan, not Stanford.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *