شدت آلودگی هوای پایتخت باعث شد که حکومت کمیسیون عالی مبارزه با آلودگی هوا را تشکیل دهد. در رأس این کمیسیون رییسجمهور غنی است. طرح اقدامات فوری برای کاهش آلودگی، مأموریت کوتاهمدت این کمیسیون است. بر مبنای این طرح، قرار است بهصورت فوری استفاده از مواد دودزا در منازل رهایشی، حمامها، کارخانهها متوقف شده و بهجای آن از گاز مایع استفاده شود. براساس طرح فوری حکومت، افرادی که از آن سرپیچی کنند، به نهادهای عدلی و قضایی معرفی خواهند شد. حکومت به مردم سه روز فرصت داد تا بهجای استفاده از مواد دودزا، از سوخت معیاری استفاده کنند. این فرصت دیروز به پایان رسید. طرح عملی نظارت و ممنوعیت پس از چاشت دیروز آغاز شد.
طرح فوری حکومت برای کاهش آلودگی هوای کابل هرچند کمک زیادی به کاهش آلودگی هوا نخواهد کرد؛ اما تنها کاری است که در توان حکومت میباشد. در قدم اول، این طرح عملی نیست. حکومت محدودیت استفاده از زغال سنگ را وضع کرده، اما برای آن هیچ بدیلی وجود ندارد. زغال سنگ تصفیهشده در بازار وجود ندارد. حکومت نیز در تصفیه زغال سنگ مسئولیت دارد. تا هنوز حکومت برای استخراج زغالسنگ تصفیهشده هیچ معیاری ندارد. اداره ملی استاندارد تازه مکلف شده تا در جریان ۱۵ تا ۲۰ روز آینده معیارهای استخراج زغال سنگ تصفیهشده را ایجاد کند. استفاده از گاز مایع نیز بهدلیل گرانی گاز در بازار برای مردم ممکن نیست. در حال حاضر بهای یک کیلو گاز در بازار کابل تا مرز 70 افغانی رسیده است. با این قیمت استفاده از گاز برای گرمکردن خانهها برای مردم مقدور نیست. برنامه عرضه سبسایدی گاز که حکومت در نظر گرفته، بیشتر به یک طنز شباهت دارد تا راه حل. در سراسر کابل فقط 29 دکان گاز را به بهای نسبتا ارزانتر، یعنی 50 افغانی به مردم میفروشند. متأسفانه در پایتخت هنوز برق منظم وجود ندارد، از کانالیزاسیون و خدمات گازرسانی خبری نیست. به همین دلیل اکثریت خانوادهها در کابل از چوب، زغال سنگ، تیل و انرژی غیرفسیلی، برای گرمکردن و روشنکردن خانههایشان استفاده میکنند. در قدم دوم، آلودگی هوای کابل تنها نتیجه استفاده از زغال سنگ تصفیهنشده یا مواد دودزا برای گرم کردن خانهها نیست، یکی از عوامل کلیدی این آلودگی هزاران وسیله نقلیه دودزا و فرسوده در جادههای کابل است. بخش از طرح فوری حکومت توقف موترهای کهنه و دودزا است. در اینکه موترهای دودزا باید از سیستم حمل و نقل شهری خارج شود، شکی نیست، اما حتا برای همین کار نیز بدیلی وجود ندارد. سیستم حمل و نقل دولتی کاملا از کار افتاده است. این سیستم در کابل در حال حاضر بیشتر خصوصی است و اگر قرار باشد موترهای کهنه و دودزا از دور خارج شود، دستکم 90 درصد آن باید متوقف شود. برای جاگزینی آن چه بدیلی وجود دارد؟ تقریبا هیچ.
آلودگی هوا در کابل پدیدهی تازه نیست. سالهاست که در زمستان هوای پایتخت بهشدت آلوده میشود. آلودگی هوا سالانه در کابل جان صدها شهروند را میگیرد، در حدی که این آلودگی ممکن است مرگبارتر از جنگ باشد. استفاده از مواد دودزا و غیرمعیاری برای گرمکردن خانهها و سیستم نامنظم حمل و نقل شهری، از عوامل اصلی آلودگی هوا است. حکومت قبل از این کوچکترین اقدامی برای جلوگیری از آلودگی نکرده است. هنوز برای مبارزه با آلودگی در ابتداییترین حالت، سیاستی وجود ندارد. هرازگاهی که وضعیت غیرقابل تحمل میشود -شبیه وضعیت هوای اینروزهای کابل- عمق بینامگی و درماندگی حکومت آشکار میشود. راه حلی که حکومت حالا روی دست گرفته، مشت به هوا کوبیدن است. از اینرو، آلودگی هوای کابل، نمادی از سوءمدیریت حکومت است.
طرف دیگر این ماجرا مردم است. اگر مسئولان ناتوانند مردم میتوانند تا حدودی به کاهش آلودگی کمک کند. ادارهی محیط زیست کابل مدتی است که آگاهیدهی در مورد محیط زیست از طریق مکتبها، مسجدها، دانشگاهها و کمپین خانهبهخانه را آغاز کرده و در این کارزار نقش مردم در کاهش آلودگی هوا توضیح داده میشود و انتظاری که از مردم وجود دارد، همنوایی با این کارزار برای کاهش آلودگی هوای کابل است. دلیل همنوایی هم روشن است. هر چه کابل آلودهتر شود، دود آن به چشم مردم میرود، نه مقامهای حکومتی که در ارگ و سپیدار و وزارتخانهها زندگی راحتی دارند و تنها بازیهای قدرت است که دلشان را گرم میکند.