مجلس نمایندگان فرمان رییسجمهوری را برای ایجاد وزارت دولت در امور صلح، با اکثریت آرا تأیید کرد. هدف از ایجاد این وزارت مدیریت روند جاری گفتوگوهای صلح است. اما ایجاد وزارت صلح موافقان و مخالفان خود را دارد. حرف موافقان این است در شرایطی که گفتوگوهای صلح جدی شده و امکان آغاز مذاکرات بینالافغانی وجود دارد، داشتن یک نهاد تخنیکی و باظرفیت مهم است تا روند مذاکرات بینالافغانی را مدیریت کند. اما استدلال مخالفان این است که با موجودیت شورای عالی صلح، ایجاد این وزارت تورم تشکیلاتی و اقدامی برای هدر رفتن امکانات و بودجه ملی است. بهرغم مخالفتها، ایجاد وزارت صلح با اکثریت آرا اکنون از سوی نمایندگان مجلس تصویب شده است. ذهنیت ایجاد این وزارت برمیگردد به لویجرگه صلح که در سال جاری از سوی حکومت برگزار شد که در این جرگه یکی از پیشنهادها ایجاد همین وزارت بود.
جدای از موافقت یا مخالفت با ایجاد وزارت صلح اکنون پرسش اساسی باید از کارکرد این نهاد باشد. آیا وزارت صلح خواهد توانست وضعیت نابهسامان صلح افغانستان را درست مدیریت کند. این نهاد آیا میتواند میکانیزمهای لازم را برای مذاکره با طالبان ایجاد کند؟ با پاسخ به این پرسش روشن میشود که ایجاد وزارت صلح یک ضرورت است یا یا تورم تشکیلاتی. شاید قضاوت در این مورد از همین حالا زود باشد. اما دو چیز بسیار روشن است: یکی نقش سمبولیک شورای عالی صلح و دیگری وضعیت نابهسامان مواجهه حکومت و سیاستمداران با بحث گفتوگوهای صلح. بنابراین، هدف از ایجاد وزارت صلح باید روشن باشد. اگر این وزارت ایجاد شده تا یک نهاد تخنیکی و باظرفیت برای مدیریت روند مذاکرات بینالافغانی باشد، مردم از آن استقبال میکند. اما اگر هدف غیر از این باشد و حکومت بهدنبال یک نهاد صرفا حکومتی و با چشمانداز محدود باشد، کارایی این نهاد از همین حالا مورد شک و تردید است. در اینکه مدیریت صلح بهدست حکومت باشد شکی وجود ندارد، اما نهادهای مثل وزارت صلح نباید ابرازی در اختیار حکومت برای رقابتهای سیاسی داخلی باشد. دستکم این نگرانی در میان سیاستمداران بیرون از حلقه ارگ وجود دارد که حکومت بهدنبال تمرکزگرایی است. از طرف دیگر، با وجود وزارت صلح، ادامهی شورای عالی صلح معنایی ندارد. شورای عالی صلح در مدت چندین سال کار خود نتوانست با مصرف هزینهی گزاف هیچ چشماندازی برای صلح ترسیم کند. اکنون ادامهی کار این نهاد توجیه ندارد. ممکن حکومت بهدلیل ملاحظات سیاسی شورای صلح را لغو نکند، اما ادامهی کار این نهاد بدون صلاحیت، ضیاع هزینه است.
بر مبنای گزارشها، توافق صلح میان واشنگتن و طالبان نزدیک است و در صورتی که توافقی صورت بگیرد، نوبت میرسد به مذاکرات رسمی بینالافغانی. اما بهرغم ادعای حکومت و سیاستمداران افغانستان، هیچ آمادگی و ظرفیت لازم برای مواجهه و مذاکره با طالبان وجود ندارد. غنی میخواهد مدیریت صلح و رهبری مذاکرات در اختیار حکومت و حلقه ارگ باشد، اما بسیاری از رقبای غنی چنین چیزی را نمیخواهند. به همین دلیل بارها حکومت را دور زدهاند. تا کنون چندین بار سیاستمداران افغانستان در غیاب حکومت با طالبان در کشورهای مختلف دیدار کردهاند. حتا در داخل حکومت وحدت ملی برای چگونگی صلح نیز اجماع نظر وجود ندارد. رییسجمهور غنی یک چیز میخواهد، اقای عبدالله بهعنوان رییس اجرایی حکومت چیز دیگر. از اینرو، اگر وزارت صلح قادر باشد این خلا را پر کند، یک نهادی در راستای تورم تشکیلاتی نیست و انتظار هم همین است که در این نهاد به صلح با یک چشمانداز بلند و همت عالی نگریسته شود. اما اگر این وزارت صلح تبدیل شود به یک نهاد حکومتی و در انحصار حلقه قدرت در ارگ، شکی نیست که «عدمش به ز وجود».