بروکینگز ـ دنیل بیمن
مترجم: جلیل پژواک
حملهی هواپیمای بدون سرنشین ایالات متحده که منجر به کشتهشدن جنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران شد، مرکزیت حمایت از گروههای تروریستی، شورشی و غیردولتی را در سیاست خارجی ایران برجسته کرد. سپاه قدس به تسلیح، آموزش و سازماندهی گروههای شورشی در افغانستان، عراق، سوریه، یمن، سرزمینهای فلسطینی و مناطق دیگر کمک میکند. فعالیتهای سپاه قدس تا حدی دلیل این است که ایالات متحده ایران را بهعنوان «حامی اصلی تروریسم جهان» برچسب زده است.
از انقلاب اسلامی سال 1979 به اینسو، حمایت از چنین گروههایی جزء مهم سیاست خارجی ایران بوده است. روابط با چنین گروهها به ایران کمک کرده است از منافع خود محافظت، دشمنان خود را مهار، مخالفان خود را تضعیف و به یک بازیگر جهانی تبدیل شود. در عین حال، ایران با چنین روابطی ضعف خود را پنهان میکند. از این مهمتر، واکنش ایالات متحده و منطقه به حمایت ایران از گروههای شبهنظامی مختلف باعث انزوای تهران، تضعیف قدرت اقتصادی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی شده است.
مزایای حمایت از شبهنظامیان
ایران از گروههای نیمهدولتی و غیردولتی متعددی حمایت میکند. اصطلاحاتی چون «تروریسم»، «شورشی» و برچسبهایی از این دست اغلب برای تعریف این گروهها کافی نیست. در سال 1992، یک بمبگذار انتحاری از یک گروه تروریستی مورد حمایت ایران خودش را در سفارت اسراییل در آرژانتین منفجر کرد و جان 29 غیرنظامی را گرفت. در موارد دیگر، ایران از گروههایی حمایت میکند که بهتر است گروههای شورشی خوانده شوند. ایران در یمن از حوثیها حمایت میکند. این گروه پایتخت یمن را تحت کنترل دارد و به نحوی ادعا میکند که دولت یمن میباشد، هرچند ایالات متحده حوثیها را با این تعریف نمیشناسد.
ایران در عراق با طیف وسیعی از گروههای غیردولتی از جمله «گروهها ویژه» که ایالات متحده را هدف قرار دادند، همکاری داشته است. همین گروهها بعدا با دولت عراق (و غیرمستقیم با نیروهای امریکایی» در نبرد علیه دولت اسلامی همکاری داشتند. تهران در سوریه هزاران شیعه خارجی را برای کمک به رژیم سوریه سازماندهی کرده است.
برخی سازمانهای تحت حمایت ایران مانند حزبالله لبنان را میتوان هم گروه شورشی و هم گروه نیمهدولتی خواند. حزبالله طی بیش از 30 سال نبرد با اسراییل و سایر دشمنان خود از تروریسم برای حمله به اهداف غیرنظامی مرتبط با اسراییل استفاده کرده است، جنگ چریکی علیه ارتش اسراییل به راه انداخته و از سلاحهای متعارف پیشرفته مانند موشکهای کروز ضدکشتی استفاده کرده است. حزبالله از خود شفاخانه و مکتب دارد و در دولت لبنان سهیم است. هیچ برچسب واحدی برای حزبالله لبنان کافی نیست.
دشمنان و دشمنیها طی سالها تغییر کردهاند، اما انگیزهها همان است. حمایت از گروههای شبهنظامی راهی برای تضعیف دولتهای رقیب، تضعیف جایگاه دشمنان منطقهای مانند عربستان سعودی و یا هم گسترش نفوذ ایران است.
ایران بیدرنگ پس از انقلاب 1979 همکاری با گروههای تروریستی را آغاز کرد، زیرا این کشور در ایدئولوزی و جاهطلبیهای آنان شریک و بهدنبال صادرکردن انقلاب خود به کشورهای همسایه بود. تهران سعی در ایجاد ناآرامی در عراق کرد، در سال 1981 از کودتایی در بحرین حمایت کرد، از گروههای شورشی در یمن [حوثیها] و افغانستان [طالبان] حمایت و از شورشهای ضددولتی در کویت، عربستان سعودی و سایر کشورها پشتیبانی کرد. موفقترین محصول صادراتی ایران حزبالله لبنان بود که تهران پس از حمله سال 1982 اسراییل به لبنان آن را پر و بال داد. حزبالله لبنان اکنون به یک نیروی نظامی و سیاسی قدرتمند در لبنان و همچنین بخشی از شبکهی تروریستی جهانی ایران بدل شده است.
ایران با حمایت از چنین گروههای بهدنبال گسترش قدرت و نفوذ منطقهایاش است. روابط تهران با حماس، حزبالله و «جهاد اسلامی فلسطین» باعث شده تا ایران بازیگر دخیل در اختلافات اسراییل و فلسطین شود. حمایت این کشور از حملات تروریستی علیه اسراییل در دهه 1990 باعث خدشهدارشدن روند صلح شد. ایران با حماس گاه رابطه داشته و گاه این رابطه را به حالت تعلیق درآورده، اما روابط تهران با گروههای فلسطینی بهخصوص، به پلزدن فاصله بین شیعه و سنی در فلسطین کمک کرده و به ایران اعتبار انقلابی بخشیده است.
تهدید تروریسم بهعنوان نوعی نیروی بازدارنده نیز عمل میکند. از آنجا که ایران نشان داده توانایی حمله به پایگاهها، سفارتخانهها سایر تسهیلات امریکایی و اسراییلی را دارا است، واشنگتن و تلابیب باید قبل از حمله به ایران دوباره فکر کنند. هم اسراییل و هم ایالات متحده از حملات سایبری علیه ایران استفاده کردهاند، پرسنل ایرانی (مانند سلیمانی از جانب ایالات متحده و موارد بیشمار سطح پایین از جانب اسراییل) حمله کردهاند و دست از تلاشهایشان برای ضربهزدن به ایران بر نداشتهاند اما همواره، با این شناخت که ایران میتواند پاسخ سختی بدهد.
همهی این کارها را میتوان با هزینهی نسبتا کم انجام داد. حمایت از گروههای تروریستی و شبهنظامی بسته به اینکه گروه چه گروهی است و از چه روشی استفاده میکند، صدها میلیون دالر یا حتا میلیارد دالر برای تهران هزینه دارد، اما هزینهی بال و پر دادن و حمایت از نیروهای نظامی متعارف، به مراتب بیشتر و سنگینتر است.
مداخلهی تهران در جنگ داخلی سوریه بازی را تغییر داد و به حفظ بشار اسد، آنهم وقتی که ستونهای رژیم اسد به لرزه درآمده بود، کمک کرد. با اینحال، بخش عمدهی مداخلات ایران در جنگ سوریه از طریق حزبالله لبنان و گروههای مختلف شیعیان افغان، عراقی و پاکستانی انجام شد. این گروهها بودند که بخش عمدهی بار جنگ را بر دوش کشیدند، کشتند و کشته شدند.
مداخلهی تهران این گروهها را قویتر میکند. برای مثال در لبنان، حزبالله قدرتمندترین نیروی مسلح است. این گروه در سال 2006 جنگ سختی را با اسراییل آغاز کرد و خسارات زیادی به ارتش نترس اسراییل وارد کرد و خاک اسراییل را مورد حملات موشکی خود قرار داد. در یمن، حوثیها اکنون از موشکهای میانبرد برای حمله به عربستان سعودی استفاده میکنند، درحالیکه در عراق، گروههای تحت حمایت ایران از تسلیحاتی استفاده میکنند که میتواند به وسایل نقلیه زرهی امریکایی رخنه کند. این تسلیحات تهدیداتی را که از جانب این گروهها متوجهی نیروهای امریکایی است، بالا برده است.
معایب حمایت از شبهنظامیان
با وجود همهی این مزایا، حمایت از گروههای شبهنظامی هزینههایی روی دست ایران گذاشته است.
یکی از دلیل حمایت ایران از گروههای تروریستی، ضعف قدرت اقتصادی و نظامی تهران است. ایران بهرغم داشتن نیروی بزرگ، بودجهی نظامی اندکی دارد و سالها فشار ایالات متحده فروش تسلیحات خارجی به ایران را محدود کرده است. فعالیت غیرمتعارف از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای ایران یک ضرورت است، نه یک انتخاب. به همین ترتیب، اقتصاد ایران ضعیف است و ایران نمیتواند از این ناحیه عرض اندام کند. در نتیجه، میلیونها دالری که ایران برای حمایت از گروههای شبهنظامی مصرف میکند، بار سنگینی روی دوش اقتصاد ضعیف ایران میگذارد.
تهران همچنین با یک دام فرقهای نیز روبهروست؛ ایران هرچند خودش را بهعنوان یک قدرت اسلامی معرفی میکند نه قدرت شیعی، اما عربستان سعودی و سایر کشورها توانستهاند جمهوری اسلامی را بهعنوان صدای اقلیت درون جهان اسلام به تصویر بکشند. وقتی درگیری فرقهای در عراق و سپس سوریه شعلهور شد، اعتبار منطقهای تهران آسیب دید.
حمایت از گروههای تروریستی و شورشی برای ایران خطرزا است. ایران با حمایت از حتا یک گروه ضعیف، در واقع مشروعیت دولت دیگری را تهدید میکند. در این صورت، جای تعجب نخواهد داشت که این دولت با خصومت پاسخ دهد. ایران به جز سوریه هیچ متحد واقعی ندارد و بسیاری از کشورها، جمهوری اسلامی را تهدید تلقی میکنند.
ایالات متحده به تروریسم و حملات تحت حمایت ایران، از حمله سال 1983 علیه نیروها و سفارت امریکا در لبنان گرفته تا بمبگذاری «برجهای خُبر» در 1996، حمله بر نیروهای امریکایی در عراق پس از حمله ایالات متحده به این کشور در 2003 بهعنوان نشانهها و به جمهوری اسلامی بهعنوان دشمن نگاه میکند. ایران در طول تاریخ معاصر خود از نوعی از تحریمها رنج برده و در مواقعی (از جمله تحریمهای کنونی)، این تحریمها ویرانگر بوده است. فشار دیپلماتیک و اقتصادی ناشی از آن، خسارات بسیاری برای قدرت ایران و ایرانیها داشته است.
تلاشهای متجاوزانه برای سلب مشروعیت و سرنگونی دولتهای همسایه میتواند دشمنان جدیدی برای ایران بخرد یا واکنشهای ناخواسته را برانگیزد. تهران بلافاصله پس از انقلاب 1979 با گروههای مختلف شیعه و کُرد در عراق، برای تضعیف رژیم صدامحسین شروع به همکاری کرد. هرچند حمایت از گروههای شیعه عراقی تا حدودی بهدلیل ایدیولوژی مذهبی مشترک بود، اما حمایت تهران از کُردهای عراق ناشی از حسابوکتاب سیاسی جمهوری اسلامی بود؛ ایران همزمان با حمایت از کُردهای عراق، سرگرم سرکوب شورش گستردهی کُردها در خانه بود.
تهران همچنین حملات تروریستی بینالمللی را برای تضعیف دولت و حامیان اروپایی عراق مانند فرانسه انجام داد. با اینحال، حملهی ایالات متحده به عراق به یک تهدید وجودی تبدیل شد. ایران همچنین از همین ناحیه آسیبپذیر است.