کبرا نادر
جمعی از دختران و پسران در کابل، برای سهمگرفتن در کارزار جهانی 16 روزهی مبارزه با خشونت علیه زنان، در یک گروه تیاتر متشکل از ده دختر و پسر عازم ولایتهای پروان و پنجشیر شدیم تا در یک کارزار جهانی برای پایاندادن به خشونت در برابر زنان، سهم بگیریم.
داستان تیاتر برگرفتهشده از خشونتهای رایج در افغانستان و بهخصوص در آن مناطق بود و خانوادهای را به تصویر میکشید که زنان در تصمیمگیریهای خانواده نقش نداشتند. در نمایش زنان اجازه نداشتند برای خودشان تصمیم بگیرند، در عوض مردان خانواده تصمیمگیرندگان نهایی بودند. هدف تیاتر به چالشکشیدن عرف و سنتهای حاکم در جامعه و از این طریق در پی ارائهی راهحل برای قربانیان و مخاطبان نمایش بود. بهطور نمونه صحنهای پیامدهای ناگوار تصمیمگیری پدر بهجای دختر در مورد ازدواج آن را نشان میداد. هدف ما این بود که مخاطبان و تماشاچیان مستقیما پیامهای نمایش را دریافت کنند تا از این طریق برای حقوق زن کاری کرده باشیم.
اولین اجرای ما در ولایت پروان و در یک مکتب پسرانه بود که علاوه بر شاگردان مکاتب از خانوادههایشان نیز دعوت شده بود تا در این برنامه شرکت کنند. در بین تماشاچیان هیچ زنی نبود و همه مرد بودند. وقتی از موتر پایین میشدیم تا برای اجرا آمادگی بگیریم با نگاهها و صداهای زنستیزانهای برخوردیم که تا آخرین لحظه ادامه داشت و آزاردهنده بود.
روی صحنهی تیاتر زمانی که بازیگر مرد با دیالوگهای خشن و تحقیرآمیز خانم یا مادرش را مخاطب قرار میداد، تماشاچیان برای تشویق بازیگر مرد کف میزدند و «بهبه» میگفتند. مخاطبان وقتی با صحنهی خشنتر خشونت فیزیکی روبهرو میشدند این کفزدنها و تشویقها شدت میگرفت و از بازیگر مرد میخواستند بیشتر به خشونت ادامه دهد یا برایش نوع دیگری از خشونت را که شدیدتر بود پیشنهاد میکردند.
ما رفته بودیم که با تجسم عینی خشونت علیه زنان و پیامدهای غیرانسانی آن، به حقوق زنان و به رسمیتشناختن حق آنان کاری کنیم، اما عملا میدیدیم که کارمان در میان بیشتر تماشاچیان تأثیر و نتیجهای نداشت. قصد ما این بود که تصویر روشنی از خشونتهای خانوادگی را در تیاتر به مردم نمایش بدهیم و از این طریق از مخاطبان خود دعوت کنیم تا به کمپین مبارزه با خشونت علیه زنان بپیوندند، اما واکنش مخاطبان خلاف انتظار و تأسفبرانگیز بود. آنان از دیالوگها و صحنههای تیاتر که در آن با زن بدرفتاری و خشونت میشد، لذت میبردند و بازیگران مرد را که عامل این رفتار بودند، تشویق میکردند.
این بازخورد کار ما نشان میداد که در افغانستان ضمن اینکه حقوق زنان به رسمیت شناخته نشده است، بیشتر مردم با تیاتر و نمایشهای هنری نیز آشنایی ندارند. کارهایی که برای حقوق بشر و حقوق زنان صورت گرفته، اغلب کمتأثیر بوده است.
در یک نظرسنجی که از سوی بنیاد تامسون رویترز انجام شده، پس از هند، افغانستان دومین کشور خطرناک برای زنان است. کارشناسان جهانی مسایل زنان گفتهاند که زنان افغان به خدمات بهداشتی و منابع اقتصادی دسترسی ندارند. علاوه بر آن، در افغانستان، بهویژه در روستاها لتوکوبشدن زنان به یک امر عادی و پیشپاافتاده تبدیل شده است. در خیلی از موارد لتوکوب کردن زنان برای مردان افغان به افتخار و غرور بدل شده است. مردانی که بر زنان خانواده تسلط و کنترل داشته و زنان نیز از آنان هراس داشته باشند، افتخار میکنند. مشکل هولناکتر اینکه زنان نیز واکنش جدی در برابر این نوع خشونتها نشان نمیدهند و در مواردی آن را حق خود دانسته و میپذیرند.
ما دخترانی که با این تیم برای اجرای تیاتر رفته بودیم نهتنها در نمایش نقش قربانی داشتیم، بلکه در بیرون از نمایش و در شخصت خود نیز بهنحوی قربانی هستیم. کسانی که در برنامه حضور داشتند به ما با دید دختران بد مینگریستند. نظریهای غالب در کشور این است که دختر نباید بازیگر باشد و هر دختری که بازیگر است، به احتمال زیاد دختران بدکاره هستند. دخترانی که حاضرند برای خودشان و برای همنوعانشان به هر طریقی مبارزه کنند، در جامعهی مردسالار با چشم یک دختر بد دیده میشوند.
جامعهی افغانستان بازیگری را برای مردان بهعنوان یک شغل قبول کرده است، اما وقتی نوبت به زنان میرسد. همه این سوال را از خود میپرسند که چرا زنان باید بازیگر باشند؟ چرا معلم یا چرا داکتر نیست؟ چون معملی و داکتری دو شغل بیشتر قبولشده از سوی مردان برای زنان در جامعه است.
ریشههای زنستیزی آنقدر در این کشور محکم و پیچیده است که مردان جامعه به برنامههای اینچنینی نه با دید آموزشی و پندگیرانه که به دید برنامههای تفریحی، خندهآور و سرگرمکننده مینگرند. برنامههایی که به زنان ربط داشته باشد و زنان در آن تحقیر و به تمسخر گرفته شوند بیشتر مورد پسندشان قرار میگیرد.
امیدوارم با تیاتر و نمایشهای هنری بتوانیم هرچند به پیمانهی کم برای بهبودی وضعیت زنان در جامعه کار کنیم و در کنار آن با نگاههای منفی نسبت به زنان بازیگر در جامعه مبارزه کنیم تا بازیگری برای زنان نیز به یک شغلِ مورد قبول و پذیرفتهشده بدل شود.