فاطمه جعفری
ماه رمضان با همهی فیوضات و برکات و گاهی زحماتش رو به پایان است و روزهای پایانی رمضان شور و شوق عید را دارد که چندسالی است که به لطف رهبر درگذشتهی کشور همسایه، این پایان با خیاباننوردی آخرین جمعه نیز همراه گشته است که این روز نیز قصه، شور و درد خاص خود را دارد.
نمیخواهم از خونهای ریخته شدهی سالهای پیش شیعهباوران صادق را که از باور شان اندوختهای قابل توجه برای عالمان دین و دنیا فراهم کردند و گورهای سرد و نمناکی برای خویش درست کردند، یا اگر خیلی خوششانس (بختبرگشتهتر) بودند زندگی بیمرد، بیفرزند، بیزن یا بیدست و پای شیرین خود را ادامه میدهند، سخنی بگویم.
نمیخواهم از خون و خشونت و نامهربانی در این ماه برکت و درک همنوع گرسنهی خویش سخن بگویم، میخواهم از سفرهی پُرنان زبیده، سارا، عقیله، مرتضا، قاسم و خیلیهای دیگر بگویم که یک شب شکمسیر نان خوردند و برای پس شب هم نان را قاتق خوراک شان کردند و 5500 افغانی هم برای زخمهایی که داشتند و دارند و تمامی ندارد، در دست دارند.
اینها امشب بعد از بازگشتن از راهپیمایی چندساعته در آفتاب داغی که تافتگی روز عاشورا را با لبان خشک و عطشان شان به یاد میآورد، به هیأت یزیدیان زمان تبدیل شدهاند، که هر به اصطلاح وطنخواه و روشنفکری آنان را به خیانت و جاسوسی متهم کرده است و میکند.
گروه حسینیان ما همیشه آویخته به لاشهای است که گرگی به دهان دارد و این گرگ را هرکسی به نامی میخواند؛ یکی طالب، حکومت ایران، پاکستان، سلفیها و گاهی انجوهای خارجی و …
این مدعیان وطن و آزادی، (در حالی که حافظهی تاریخی کشوری به نام افغانستان با موجودیت بشری به نام وطنپرست، که ملی بیندیشد و ملی عمل کند، ناآشنا است) هرکدام شان از خانههای گرم و شکمهای سیر شان یا سیر شدهی شان در شب سخن میگویند که حتا این ماه مبارک همدلی هم نتوانست آنان را اندکی با زندگی به قول خود شان خاینان و وطنفروشان گرسنه آشنا کنند. در این حالت کلمهی خاینی که به گروه راهپیمایان گفته میشود، کاملا بیمعنا است و این گروه شریفتر و حرکت شان کمخطرتر از گروهی است که برای به دست آوردن پول دست به انتحاری میزنند، که جدا از تلفات جانی که در بر دارد، ناامنی و خسارتهای مالی بسیاری به بار میآورند که به مانند خسارتهای جانی غیر قابل جبران است.
حکومتی که بیش از ده سال با کمکهای میلیاردی خارجی هنوز سادهترین نیازهای مردم خویش را نمیتواند تأمین کند، خاین است یا انتحاریهایی که منسوب به طالبان است و انتحاری میکنند؛ اما این روز (روز قدس) بیهیچ حادثهای گذشت. از که هفت انتحار کنندهای که در کابل دستگیر شدند یا انتحاری ننگرهار و از کنفرانسهای تهران و اشتراک حضرات طالب و همسو بودن ایشان با نظام حکومت شیعی که زمانی همین برادران راضی کرزی خون هزاره را به خاطر باور شیعی شان مباح میدانست، هیچ سخن نمیگویم.
نمیخواهم از چیزی سخن بگویم؛ تنها این که اگر این معترضان به حرکت راهپیمایان آن روز، روزگاری بینان و قوت شبانه باشند و کودکانی بیمار و گرسنه و اجارهخانهی نپرداخته داشتهاند و آنگاه به این تجمعات شرکت نکردهاند، درود بر روشنفکری و وطندوستی شان خواهم فرستاد.
کاش هرروز این ماه مبارک روز قدس میبود تا هموطنانم که آویخته به هیچ تشکیلات و گروهکهایی نیستند، قوتی برای زندگی بیابند و در آن صورت باور خواهم کرد که ماه رمضان ماه برکت برای همنوعان کمبغل مان است. هرچند که ما حتا با گرسنگیهای نسبی مان آنها را درک نمیتوانیم؛ اما قشر روشنفکر و وطنپرست ما آنان را با دریافت این هزینهها در داشتن خوارک و سفرهای پرنان درک کنند.