«ملت‌شدن» افغانستان؛ حقیقت یا شعار؟

«ملت‌شدن» افغانستان؛ حقیقت یا شعار؟

بار دیگر سخنان جوبایدن، نامزد ریاست‌جمهوری انتخابات امریکا از حزب دموکرات آن کشور جنجالی شد. او به‌تازگی در یک مناظره‌ی حزبی در امریکا گفته است که همواره مخالف مفکوره‌ی ملت‌سازی در افغانستان بوده است؛ زیرا به گفته‌ی او افغانستان هرگز به یک کشور یک‌پارچه مبدل نمی‌شود. قبلا نیز آقای جوبایدن گفته بود که افغانستان کشوری سه‌پاره و درست‌ناشدنی است. اقای جوبایدن، معاون بارک اوباما بوده و از سیاست‌مدارن شناخته‌شده امریکا است که مدت زیادی از نزدیک با افغانستان و سیاست‌مداران کشور ما همکاری داشته است. سخنان او در مورد افغانستان از دو جهت می‌تواند تأمل‌برانگیز باشد: اول این‌که او با سال‌ها کار با حکومت ما شناخت دقیق از افغانستان دارد. دوم، ممکن است که اقای جوبایدن رییس‌جهمور آینده امریکا باشد. با این دیدگاه اگر جوبایدن روی‌ کار بیاید، معلوم نیست که سرنوشت افغانستان در سیاست ‌خارجی امریکا چگونه تعریف خواهد شد.

چرا سیاست‌مداران طراز اول امریکایی هرازگاهی در مورد افغانستان سخنانی را به زبان می‌آورد که به مزاق مردم و سیاست‌مداران ما خوش نمی‌خورد؟ وحید عمر، مشاور ارشد رییس‌جمهور اشرف غنی در امور روابط عامه و استراتژیک گفته است که افغانستان نیاز به ملت‌سازی نداشت و از قبل یک‌پارچه بود. اکنون سوال این است که افغانستان واقعا یک ملت است؟ پاسخ به این پرسش نیازمند تأمل و بررسی بیش‌تر است. اگر افغانستان یک ملت است، چرا اختلاف‌های دوامدار از مردم هر روز قربانی می‌گیرد و تمام مناسبات کلان افغانستان قومی و قبیله‌ای تعریف می‌شود؟ به نظر می‌رسد سخنان آقای جوبایدن ناظر بر وضعیت بی‌ثبات امروز و نزدیک به سه صد سال پرآشوب در افغانستان باشد. زیرا مفهوم ملت در فضای سیاسی شناخته می‌شود. بی هیچ تردیدی وضعیت سیاسی امروز افغانستان نشانه‌ای از ملت‌شدن را ندارد. بی‌ثباتی سیاسی، تبعیض و بی‌عدالتی و فاصله‌ی مردم و حکومت هنوز چالش‌های درجه اول در کشور است. این‌ها نشانه‌های روشن ملت‌نشدن است.

متأسفانه واکنش‌ها در مورد بنیادی‌ترین موضوعات در افغانستان اغلب احساسی و شعارگونه بوده است. درست است که افغانستان از لحاظ جغرافیایی یک کشور واحد است، تمام قبایل و اقوام در سراسر کشور با هم یکجا زندگی می‌کنند و در هیچ ولایت از کشور دیده نمی‌شود که یکی از قبایل وجود نداشته باشد. بخش اصلی ملت‌سازی که ثبات سیاسی، عدالت اجتماعی و هویت ملی است، هنوز فاصله‌ی زیادی وجود دارد. بنابراین، نباید توسل به ادبیات حماسی و شعار ما را از مهم‌ترین مسأله‌ی افغانستان غافل کند. اگر به‌صورت تمام نتوانیم ملت‌سازی را درافغانستان نفی کنیم، باید قبول کنیم که هنوز در آغاز راه ملت‌شدن قرار داریم. روی این مسأله باید چه از نظر اقتصادی، چه از نظر اجتماعی و چه از نظر فرهنگی کارهای زیاد صورت بگیرد. گفته‌های آقای جوبایدن نباید ساده‌سازی شود. این کار می‌تواند تلنگر و فرصتی برای پرداختن به مهم‌ترین مسأله افغانستان باشد.

پرداختن به بحث ملت‌شدن برای امروز ما لازم است و نه‌تنها فعالان مدنی و سیاسی، بلکه جریان‌های علمی و دانشگاهی و تخصصی هم باید به این سوال بیندیشند که چگونه با چه اقدامات و رویکردهایی می‌توان بحث ملت‌شدن را در افغانستان از حاشیه به متن آورد. در افغانستان هنوز هویت قومی تعریف می‌شود، هویت سیاسی تا هنوز شکل نیافته و بسیاری از مناسبات کلان افغانستان رنگ و بوی قومی دارد. اگر به آرایی که در چهامین انتخابات ریاست‌جمهوری به صندوق‌ها ریخته شد توجه کنیم، این واقعیت را درمی‌یابیم. جریانات سیاسی افغانستان نتوانستند کشور و اقوام مختلف افغانستان را در مسیر ملت‌شدن قرار بدهند و مناسبات هنوز در گروه خرده‌فرهنگ‌ها به شکل قبیله‌ای و قومی مانده‌اند و تا هنوز شاهد یک جریانی که به‌صورت جدی در این راستا کار کند، نیستیم.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *