امنیت موسع؛ سلاح بیولوژیکی، تهدید فراتر از سلاح‌های سخت‎‌افزاری

امنیت موسع؛ سلاح بیولوژیکی، تهدید فراتر از سلاح‌های سخت‎‌افزاری

مجتبا کریمی / پژوهش‌گر مطالعات روابط بین‌الملل

دانش‌آموختگان مطالعات روابط بین‌الملل، باورمندند که 30 سال قبل از امروز، فهم سیاست بین‌الملل، ساختار ‌نظام بین‌الملل، سیاست خارجی، نظام بین‌الملل، امنیت بین‌الملل و در کل درک از رخدادها و وقایع بین‌المللی بسیار ساده و ابتدایی بود. به‌آسانی ساختار سیاست جهانی را، «بلوک‌بندی دوگانه» و «ساختارمندی دوقطبی» می‌پنداشتند. ابرقدرت‌های جهانی را در قالب‌بندی دوگانه، امریکا و شوروی که نمادی از دو طرز فکر متفاوت و دو گرایش ایدیولوژیک در قالب‌های لیبرالیسم و سوسیالیسم می‌پنداشتند و از همه مهم‌تر، ساختار دوقطبی مبتنی بر موازنه‌‌ی قوا به‌عنوان دال مرکزی فهم همه از سیاست بین‌الملل بود. در بعضی حالات آن هم در حد آرمان‌گرایانه‌ی آن، جنبش عدم انسلاک را، وارد چارچوب تحلیل خویش می‌کردند و جهان ما، رنگ و بوی سه‌بعدی با یک ضلع از دولت‎های ورشکسته و مظلوم با شعار «نه شرقی، نه غربی؛ جنبش جهانی سومی»  معنا می‌یابد؛ اما اگر دید واقعی نسبت به این دوره‌ی تاریخی داشته باشید، خواهی دانست که این جنبش نه توانایی مقابله لازم و نه انسجام درونی قوی را از خود به نمایش گذاشته بود که در آن دوره، وارد میدان رقابت دوقطبی می‌شد.

بر این مبنا، مفهوم امنیت به‌عنوان یک از مضامین مهم اغلب در چارچوب امنیت نظامی قابل‌تعریف بود و تهدیدهای نظامی اغلب عمدی، برجسته، ملموس و جهت‌دار قابل‌برداشت بود. اما با شکست اتحاد جماهیر شوروی و شکل‌گیری نظم نوین جهانی، مسایل سیاسی و امنیتی اغلب در پیچیدگی و هاله‌ی ابهام قرار گرفتند. تهدیدات و بازی‌گران امنیت در قالب‌های (نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی) برجسته و تهدید بیولوژیکی نیز در زمره‌ی تهدیدات امنیتی شامل شد. این تهدید، به‌دلیل نامرئی‌بودن، داشتن تأثیرات و آسیب‌ بر روح و روان جامعه و ایجاد رعب و وحشت فراگیری که بر قربانیان خود می‌گذارد، در متحول‌سازی امنیت از چارچوب نظامی‌ و سخت‌افزاری‌محور به سمت امنیت موسع و نرم‌افزاری‌محور نقش برازنده‌ای بازی کرده است. تهدیدهای بیوتروریسم یک مسأله‌ی جدید نیست و استفاده از سلاح بیولوژیک بارها انجام شده است: در قرن 14 میلادی در محاصره‌ی کافا، برای اولین بار اپیدمی طاعون در میان تاتارهای مهاجم مشاهده شد. آن‌ها جسدهای مردگان را به قصد فراگیرکردن طاعون با استفاده از دستگاه منجنیق به سمت شهر دشمن پرتاب می‌کردند. در قرن 18 در جنگ فرانسه و هندوستان (1754-1767) با استفاده از گسترش ابله؛ در طول جنگ جهانی اول، آلمان‌ها با آلوده‌کردن حیوانات و علوفه‌های کشورهای بی‌طرف؛ و همچنین در سال‌های 1945-1932 جاپان با حمله به 11 شهر از ایالات چین با استفاده از میکروارگانیسم، مواد غذایی و آب‌های آشامیدنی را آلوده کردند که فاجعه کلان انسانی رخ داد. در دهه 1940 پس از تجربه‌های ناشی از انفجار بمب‌های میکروبی در جزیره گرینارد در اسکاتلند این جزیره به‌شدت ناامن شد و در سال 1990 نیز افراد متعلق به یک آئین مذهبی در جاپان، سه حمله‌ی ناموفق بیولوژیک با استفاده از «باسیلوس آنتراسیس» ترتیب دادند. در سال 1996 فاجعه‌ی شیوع شیگلا با آلوده‌کردن شیرینی‌ها و کلوچه‌ها در یک آزمایشگاه، جان بیش از 45 کارمند آن را گرفت.

با ذکر این سیر تاریخی نمی‌توان بیوتروریسم را نادیده پنداشت. تعبیر درست این واژه این است که «بیوتروریسم، به هرگونه اقدام وحشت‌زا و آسیب‌رسان گفته می‌شود که با استفاده از آزادسازی یا انتشار عمدی شدیدا بیماری‌زا، شامل انواعی از میکروارگانیسم‌ها و یا سموم بیولوژیک انجام پذیرد» و با تهدیدات فزاینده بیوتروریسم، خطر مواجه با انواع میکروارگانیسم‌ها به‌عنوان یک ابزار قدرتمند تهاجم و تهدید در اختیار افراد، گروه‌ها و حتا دولت‌ها را افزایش داده است. این نوعی از برداشت امنیت در کنار معنی متفاوت این مفهوم که شامل خطرات زیست‌محیطی ناشی از گرم‌شدن زمین، تلاش مردم کشورهای درحال‌توسعه برای امرار معاش، حفظ حقوق افراد در برابر بازداشت‌های خودسرانه، شکنجه و نسل‌کشی باشند. از نظر ناظران، این تصویرهای متعارض از امنیت، بسیار واقعی، اضطراری و تهدیدزا هستند.

اگر امنیت موسع غیرقابل‌قبول و پوچ پنداشته شود، خطر این برداشت افزایش خواهد یافت که بازی‌گران بعضی از وقایع و عناصر را از مسایل امنیتی خارج و نادیده پندارند و آسیب فراوان بر پیکربندی دکترین امنیتی کشورها وارد خواهد کرد. بر این مبنا، از دید «باری بوزان» اصطلاح تهدید وجودی است که روند امنیتی کردن را تسریع می‌بخشد، برخی نمونه‌های آشکار از تهدیدات وجودی (بقای انواع موجودات، بقای تمدن انسانی، بقای نظام سیاسی، بقای انسان…) وجود دارد که می‌توان آن‌ها را امنیتی کرد.

ویروس کرونا در چارچوب تهدید وجودی و امنیت موسع قابل‌اثبات است. انتشار این ویروس وحشت بسیاری از مردم را در سراسر جهان برانگیخته و تا کنون جان شمار زیادی از افراد را گرفته است. با توجه به‌سرعت انتقال این ویروس توجه به این مسأله که تهدیدات بیولوژیکی نیز در کنار سایر تهدیدها مثل سلاح‌های اتمی، دولت‌های توتالیتر و تروریسم می‌تواند امنیت جهانی را بی‌ثبات کند، محتمل به نظر می‌رسد. اگرچه این نوشته به دنبال اثبات استفاده از کرونا برای انجام جنگ‌های میان امریکا و چین نیست، ولی با توجه به تشدید رقابت بین آمریکا و چین که در سال‌های اخیر به یک جنگ تجاری تمام‌عیار تبدیل‌شده بود، بر کسی پوشیده نیست. این ویروس در رقابت آمریکا و چین کمکی اقتصادی مهم به واشنگتن کرده که از حوصله‌ی این نوشته خارج است.

پس با ذکر این مسایل، امنیت یک پدیده‌ی انسانی، طبیعی و محیطی است که هم شامل استفاده از زور و تهدیدات قهری انسان‌ها و کارگزاران آن‌هاست و هم استفاده از ابزارهای نرم و تهدیدات نامرئی است. اگر دید فراخ‌نگر داشته باشیم در آن صورت، هرگونه تهدید بر منافع و ارزش‌های انسانی، یک مسأله‌ی امنیتی است و یا هرگونه تهدید بر وجود نظام سیاسی و امنیت جانی کثیری از مردم همانند ترویج ویروس کرونا، یک مسأله امنیتی است. با ارائه دید وسیع از امنیت، در برابر ابزارهای تهدیدزا امنیتی و بازی‌گران حکومتی، غیرحکومتی، انسانی، محیطی و عوامل غیرارادی، دولت‌ها می‌توانند استراتژی‌های متناسب به آن را تدوین و اجرا کنند که در کاهش خطرات آن نیز، اقدامات پیش‌گیرانه را اتخاذ کنند؛ اما برعکس با ارائه‌ی یک تصور مضیق و محدود، امنیت بر مبنای زور و تهدید قهری، آسیب‌پذیری بیش‌تری فراروی استراتژی‌های امنیتی دولت‌ها قرار خواهد داد و احتمالا بازی‌گران و عواملی را که تأثیری حیاتی بر امنیت می‌گذارند، از معادلات خویش خارج خواهیم ساخت که فاجعه‌آمیز است.

نگاه امنیت موسع در تدوین استراتژی‎های امنیتی برای دولت‌مردان مفید است، به‌دلیل این‌که، عوامل فراوان در ایجاد تهدید امنیتی (ملموس و ناملموس، نظامی، غیرنظامی، دولتی، غیردولتی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیولوژیکی…) نقش دارد. اما به‌دلیل پرسش‎های پیش‌رو که باری بوزان در کتاب مردم، دولت‌ها و هراس مطرح می‎کند، هنوز درک واضح از امنیت در ابهام قرار دارد. به‌طور نمونه: «ارزش‌های محوری یا حیاتی کدام‌اند؟ آن‌ها ثابت‌اند یا متحول؟ پیروزی در شرایط امروز چه معنایی دارد؟ آیا جنبه‌های عینی و ذهنی امنیت به‌صورت معنا‌داری قابل تفکیک است؟ آیا جنگ، تنها نوع تهدید امنیت ملی است؟ اهداف نسبی امنیتی را چگونه می‌توان به‌قدر کافی مشخص و تعریف کرد؟ آیا امنیت ملی واقعا ملی است یا چیزی است که به گروه‌های مسلط خاصی مربوط می‌شود؟ اصطلاح‌های تهدید و تجاوز در فعالیت‌های عادی چگونه تعبیر و تعریف می‌شود؟ هیچ دلیل وجود ندارد که فکر کنیم مفهوم امنیت را راحت‌تر کشف کنیم.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *