انستیتیوت مطالعات انسانی – کریستوفر فریمن
ترجمه: بهروز کیوان
حتا اگر شما هیچ دورهی آموزشی در فلسفه سیاسی نداشتهاید، احتمالا زمانی را صرف تفکر در مورد سوالهای فلسفه سیاسی کردهاید: معنای آزادبودن چیست؟ روش منصفانه برای توزیع ثروت و درآمد چیست؟ ما به شهروندان کشورهای دیگر چه بدهکاری داریم؟
با این حال، آغاز مطالعهی نظاممند این سوالات میتواند یک چشمانداز ترسناک باشد. شما حتا اگر فلسفه سیاسی را در صنف و یا هم بهصورت خودآموز آموزش دیده باشید، دشوار است تا تشخیص بدهید که آخرین مرحله در این نظم کدام است. در این نوشته، من به شما مفهوم برخی از موضوعاتی که در سالهای اخیر توجه فلاسفه سیاسی را جلب کرده است، ارایه خواهم کرد. این به هیچ وجه فهرست جامع نیست؛ این فقط یک تصور ناچیز و ناقص از یک فیلسوف سیاسی از وضعیت این حوزه است.
تغییرات آب و هوایی
همانگونه که ممکن انتظار داشته باشید، آنچه در فلسفه سیاسی تازگی دارد، تا حدودی آنچه را که در سیاستهای دنیای واقعی تازگی دارد، پیگیری میکند. تغییرات آب و هوایی یکی از موارد قابل اشاره است. پرسش اینکه «با تغییرات اقلیمی چه کار باید کرد؟» بهصورت ساده فقط برای دانشمندان، سیاستمداران و اقتصاددانان مطرح نیست، این برای فلاسفه نیز یک پرسش است. آیا امروز باید مقداری از بهزیستی مادی خود را برای فراهمکردن دنیای بهتری برای نوادههایمان فدا کنیم؟ چگونه میتوانیم نسبت به نسلهای آینده که هنوز موجود نیستند، تعهدات اخلاقی داشته باشیم؟ آیا شما تعهدی نسبت به قطعکردن آلودگیهایی را که ایجاد میکنید، دارید؟ حتا اگر اعمال شما بهعنوان یک فرد در زمینهی بزرگ تغییر ایجاد نکند.
برای کسانی که به اخلاق و سیاست اقلیمی علاقهمندند، کتاب «موضوعات اقیلمی» جان بروم نکته خوبی برای شروع است. بروم در برابر مشکلات ناشی از تغییرات آب و هوا، در نوشتهی «این اشتباه من نیست: گرمایش جهانی و تعهدات اخلاقی فردی» به پرسشهایی در پیوند به آنچه شهرواندان و سیاستگذاران باید انجام دهند، میپردازد.
والتر سینوت آرمسترانگ برای یک نتیجهگیری ضدشهودی استدلال میکند: شما یک تعهد اخلاقی فردی برای کاهش انتشار کاربن ندارید؛ زیرا که مقیاس تغییرات آب و هوایی بسیار بزرگ است و سهم شخصی شما بسیار اندک است، رانندگی موتر شاسیبلند شما بابت سرگرمی باعث نمیشود کسی بدتر از آنچه شود که قرار است باشد. از نظر سینوت آرمسترانگ، بیشتر از شهروندان این وظیفه دولت است که تغییرات اقلیمی را کاهش دهد.
مارک بودولفسون، فیلسوف دانشگاه ورمونت مقالات جالب بسیاری دربارهی موضوعات اخلاق محیطی دارد. در دنیایی که بسیاری از اقدامات فردی ما هیچ تغییری نمیآورد تعهدات اخلاقی فردی ما چیست؟ برای یک کتاب انگیزهدهنده در زمینهی اخلاق زایمان «یک کودک» سارا کنلی را ببینید که میگوید ما باید خودمان را برای زادن یک کودک محدود کنیم.
عدالت جهانی
فیلسوفان در خط مقدم جنبش شهرتافزای «نوعدوستی موثر» قرار دارند. که به ما توصیه میکند کمکهای خیرخواهانه خود را به جاهایی بفرستیم که بیشترین خوبی را میکنند. پیتر سینگر بنیانگذار جنبش است و کتاب او «بیشترین خوبی که میتوانید انجام دهید» مقدمهی خوبی برای ارایه اندیشهاش است. کتاب «خوبی کردن» ویلیام مک اسکیل نیز بررسی اجمالی، قابل دسترس و معلوماتی نوعدوستی موثر است. البته که نوعدوستی موثر عاری از نقد هم نیست، بهطور مثال مبحث طرحشده در مجله بوستون ریویو را ببینید.
مهاجرت همچنان بهعنوان موضوعی مورد توجه فلسفه سیاسی هنوز است. آخرین کتابهای مهم در مورد مهاجرت شامل «اخلاق مهاجرت» از جوزف کارنز و «غریبههای در میان ما» از دیوید میلر است. میلر دربارهی وضعیت مرزهای باز شکاک است. درحالیکه کارنز برای کاهش محدویتهای مهاجرت استدلال میکند. دیگر کارهای مهم در مورد مهاجرت توسط خاویر هیدالگو، مایکل هویمر، چاندران کوکاتاس، لورن لماسکی و فرناندو تسون، کیران اوبرمن و کریستوفر ولمن و فیلیپ کول نوشته شدهاند.
یکی از موضوعات محوری این بحث، ماهیت تعهدات ویژهای (در صورت وجود) است که ما به هر یک از هموطنان خود داریم. آیا ممکن است که دولتها برای افزایش دستمزد شهروندان بومی یا حفظ نوع خاصی از فرهنگ ملی، مهاجرت را محدود کنند؟ برای کار عالی در زمینهی جهانوطنگرایی، بهعنوان مثال به «جهانوطنگرایی: اخلاق در جهان بیگانه ها» از کومه آنتونی آپیا و «دفاع شدید جهانوطنگرایی» از ریچارد آرنسون مراجعه کیند.
نژاد و عدالت
فلاسفه سیاسی اغلب برای درک ماهیت عدالت و دولت از نظریه قرارداد های اجتماعی استفاده میکنند. اگرچه هر یک از نظریهها بهصورت خاص در جزئیاتشان متفاوتاند، اما ایده ناچیز این است که دولت بهعنوان ابزاری برای اجرای شرایط همکاری اجتماعی قابل قبول طرفین توجیه شود. با این حال، بسندگی قرارداد اجتماعی موضوع بحث زیادی در کارهای اخیر پیرامون نژاد و عدالت است. تامی شلبی استدلال میکند که رویکرد قراردادی راولزی با تأکید به انصاف و برابری عادلانه فرصت، منابع نظری را در خود دارد که کمک میکند مبحث عدالت نژادی انعکاس یابد.
سایر کارها در پیوند به نژاد و عدالت در مورد چارچوب قرارداد اجتماعی خوشبینی کمتری دارند. کتاب «قرارداد نژاد از چارلز میلز» استدلال میکند که درک سنتی از قرارداد اجتماعی در خدمت تأمین حقوق و آزادیهای همهی مردم نبوده، بلکه بیشتر به پایداری بیعدالتیهای نژادی انجامیده است. میلز چالش مستقیمی برای استدلال شلبی در مقاله خود با عنوان «بازیابی جان روالز برای عدالت نژادی؟» طرح میکند. الیزابت اندرسون، در کتاب خود «ضرورت ادغام» استدلال میکند که موقعیت اصلی راولز که در آن احزاب اصول عدالت را بدون هیچ گونه آگاهی از خود یا اوضاع اجتماعی و تاریخی انتخاب میکنند، به اشتباه از اطلاعات بسیار مهم دربارهی ثبت بیعدالتیهای نژادی اکنون و گذشته جامعه امتناع میورزند. «رنگ شرم ما» از کریستوفر لبرن مخالف این است که تمرکز راولز بر اصول رسمی عدالت توزیعی بیجهت پرسشهای مربوط به شخصیت، نگرشها و اعمال مهم برای درک عدالت نژادی را نادیده میگیرد.
نظریه دموکراتیک
فیلسوفان هزاران سال است که در مورد دموکراسی صحبت میکنند، اما انتخابات اخیر علاقه مجدد خود را به توجیه نهادهای دموکراتیک نشان داده است. «در برابر دموکراسی» از جیسون برنان هم اکنون ممکن بحثبرانگیزترین کار در زمینه فلسفهی سیاسی باشد. برنان با استفاده از دانش اجتماعی تجربی در زمینهی تعصبات و نادیدهانگاری رایدهندگان در برابر حق رای برابر به نفع نوعی ایپستوکراسی که توسط روشنفکران نخبه اداره میشود، استدلال میکند. برای یک دید شکاکاکانه بهویژه در مردمسالاری مشورتی، من کتاب گایدو پینچنونی و فرناندو تسون را زیر عنوان «انتخاب عقلانی و مشورت دموکراتیک» پیشنهاد میکنم. کتابهای که بهصورت موثر از دموکراسی دفاع میکنند «قانون اساسی برابری» از توماس کریستینو و «اقتدار دموکراتیک» از دیوید استلوند است. کریستینو استدلال میکند که توجیه دموکراسی تا حدودی، در رفتار برابر شهروندان نهفته است. استلوند تا حدودی ایپیستوکراسی را رد میکند به این دلیل که توجیهات سیاسی باید از تمام نقطه نظرهای واجد شرایط قابل قبول باشد.
پدرسالاری
دولت شما را برای خوبی خودتان مجبور به چه کاری میتواند بکند؟ موضوع پدرسالاری موضوع بحث چندین ساله نظری و عملی بوده است. ایالات متحده بسیاری از مواد مخدر را ممنوع، مالیه سنگین بر سگرت تحمیل و فعالیتهای مثل قمار و روسپیگری را محدود میکند. اما آیا ایالات متحده باید این گونه عمل کند؟
کتاب جدیدی از سارا کنلی «علیه استقلال» برای یک موضع انعطافناپذیری حمایت از پدرسالاری، استدلال میکند. کنلی یافتههای روانشناسی و اقتصاد رفتاری را بررسی میکند که نشان میدهد ما در راستای پیگیری منافع بلندتمدتمان بهصورت ضعیف عمل میکنیم. بنابراین، کنلی استدلال میکند، دولت باید به زور مانع انجام کارهایی شود که برای ما بد است. بهعنوان مثال، دولت باید سگرت را برای خوبی استفادهکنندگان بهصورت کامل منع قرار دهد تا وضع مالیات بر فروش سگرت که در جهت دلسردساختن استفادهکنندگان صورت میگیرد. (ویلیام گلود برخی از مشکلات استدلالهای کانلی و دیگران را در کتاب آیندهی خود، «علیه پدرسالاری: یک قضیه لیبرال برای رهبری خویش بهعنوان یک حق بنیادین» ذکر کرده است.
کتاب «لیبرالیسم و روسپیگری» به قلم پیتر دی مارنیف از دیگر خوانشهای جالب توجه از پدرسالاری است که قضیه وضع مقررات و محدودیتها بر روسپیگری را پیش میکشد. دومارنوف با داگلاس هوساک مشترکا به نوشتن کتاب «برای یا علیه قانونیکردن مواد مخدر» پرداخت این کتاب مورد علاقه کسانی است که در زمینهی جرایم مواد مخدر کار می کنند.
برای ارائه توضیحات مفصل در مورد موضع ضد پدسالاری، من کتاب آینده جیسیکا فلانیگان بهنام «آزادی دارویی» را پیشنهاد میکنم. فلانیگان از حق قاطع انتخاب، بهصورت خاص در زمینهی استفاده از دارو، دفاع میکند.
نظریه ایدهآل و غیر ایدهآل
در دهه گذشته چیزهای زیادی دربارهی نظریه ایدهآل جان راولز نوشته است. روالز نظریه خود را در مورد عدالت و نهادها با این فرض که جامعه بهصورت کامل (یا دستکم نزدیک به کامل) عادل است، طرح میکند. در میان دیگر چیزها ما جامعه کاملا عادل را مطالعه میکنیم و این ایدهآلی جهت رهنمایی اعمال ما در جهان واقع به دست میدهد.
مقاله پیشگام چارلز میلز «نظریه آرمانی بهعنوان ایدیولوژی» استلال میکند که نظریه آیده آل قادر به ارائه رهنماییهای مفید در دنیای واقعی نیست و مشکلات غیر ایدهآل ذکرشدهی چون نابرابری جنسیتی و نژادی را آگاهانه نادیده میگیرد. کتاب تأثیرگذار «ایده عدالت» از آمارتیا سن نظریه ایدهآل را تا حدودی مورد انتقاد قرار میدهد به این دلیل که ما نیازی به تصور کامل برای داشتن تصور عملی نداریم تا یکی از آنها را بهتر بشماریم. مثال سن بدین گونه است: برای فهمیدن این که یک کوه از کوه دیگر بلندتر است، نیاز نیست تا بدانم کوه اوریست بلندترین کوه جهان است. «جبر ایدهآل» از جرالد گاوس همچنان نقد پایداری بر نظریه ایدهآل وارد میکند. گاوس استدلال میکند که نظریهپردازی سیاسی آرمانشهرگرایانه در ذات خود نوعی شرکت سودگرایانه است و با اینگونه رفتن بهدنبال عدالت کامل نمیتوان بیعدالتیهای دمدستی را حل کرد. کتاب شخصی من «عدالت بیبدیل» مخالف استفاده از فرضیات نظریه ایدهآل برای تجزیه و تحلیل انواع مختلف سیستمهای سیاسی است.
در آن سوی بحث، کتاب «نجات عدالت و برابری» از جی. آ. کوهن، راولز را بهدلیل ایدهآلنبودن به اندازه کافی مورد انتقاد قرار میدهد. کوهن فکر میکند که راولز بهدلیل تأکیدنکردن روی این مورد که مردم «اخلاق برابرطلبانه» را برای انگیزش تصامیم عدالتخواهانه در زندگی خصوصی خویش در پیش میگیرند، اشتباه میکرد. کتاب «آتوپوفوبیا» از دیوید استلوند استدلال می کند که شرح نظری ما از عدالت نیاز ندارد با احتمال دستیابی این شرح در عمل محدود شود. بینشهای ارزشمند دیگر در مورد نظریه ایدهآل در کارهای از آ. جون سیمون، زوفیا ستیمپلوسکا و آدام سویفت پیدا میشود. همچنان منبع دیگری در این مورد تازهترین شماره ژورنال/ مجله علمی-پژوهشی «فلسفه و سیاست اجتماعی» است.
لبرالیسم کلاسیک و عدالت اجتماعی
کتاب «انصاف بازار آزاد» از جان توماسی استدلال میکند که اقتصاددانان و فلاسفه کلاسیک مدتها است تصوری از عدالت اجتماعی را تأیید میکنند که براساس آن باید مؤسسات ترتیب داده شوند تا ترجیحا به نفع فقیرترین اعضای جامعه باشند. گذشته از اینها آدام اسمیت و جان راولز ممکن است چندان متفاوت نباشند. بهطور کلی توماسی استدلال میکند که یک رژیم سیاسی کلاسیک لیبرال (به تعبیر توماسی، دموکراسی بازار) میتواند معیارهای عدالت و مشروعیت راولز را برآورده کند. نمایش دیگر از این نوع موضع «نیو کلاسیک» لیبرال را میتوان در «آزادیخواهی: چیزی که همه باید بدانند» از جیسون برنان یافت.
همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، این استدلالها موجی از واکنشها را ایجاد کرده است. یک سمپوزیم آنلاین دربارهی کتاب توماسی توسط «آزادیخواهان دوآتشه» برگزار شده است. برای انتقادات جالب از توماسی به مقالاتی از ساموئل آرنولد، جپه ون پلات و یک سپموزسیم اخیر در نشریه «کریتیکل/انتقادی» مراجعه کنید.
همانطوری که در ابتدا اشاره کردم، این یک شرح کامل از وضعیت در این زمینه نبود. این بیشتر مقدمهای بود برای بحث و گفتوگو برای برخی از مباحثی که هم اکنون فلسفه سیاسی را در بر میگیرد. بسیاری مباحث دیگر وجود دارد که ارزش تحقیق بیشتر را دارد.
+++
«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و بهویژه میان مالک و مستأجر راهاندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانههای مسکونی میخواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالیکه میدانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام دادهاند، تأکید میکنند که کرایههای ماهوار خانهها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آنرا با دوستان خود شریک سازید: