THE ATLANTIC / ARSH RAZIUDDIN

«سرت کراش دارم»؛ وقتی ترس از کرونا تب عشق را بالا می‌برد

آتلانتیک ـ اشلی فیترس

حدود یک ماه پیش «کیسی» 29 ساله برای دیدن یک «دوست عزیز» خود عازم سفر شد. پس از چند روز کنار هم‌بودن، کیسی متوجه شد که نسبت به دوست عزیز خود احساسی پیدا کرده است. در آن‌زمان او تصمیم گرفت این احساسات را مخفی نگه دارد. ولی بعد از این‌که به خانه‌ی خود در آلمان برگشت، دوست عزیزش به او اطلاع داد که به بیماری «کوید 19» مبتلا شده است؛ بیماری ناشی از ویروس جدید کرونا که جهان را درنوردیده و بیش از یک میلیون نفر را آلوده کرده است. کیسی به‌شدت «درباره‌ی زندگی و سلامت [دوست عزیزش] نگران شد» و دیری نگذشت که خودش نیز احساس مریضی کرد.

حدود دو هفته می‌شود که کیسی از بیماری که به‌نظر خودش کوید 19 است، در حال بهبود است، هرچند می‌گوید هنوز فرصت نکرده تست بدهد.

کیسی می‌گوید که بیماری‌اش او را به بخش عاجل شفاخانه کشاند و دیدن آن‌همه «مریض که بعضی در حال مرگ بودند» روی او تأثیر گذاشت. او قبلا عزیزان خود را از دست داده بود و نگران شد که اگر از ویروس کرونا بمیرد، دوست عزیزش هرگز نخواهد دانست که چقدر برای کیسی عزیز بوده. کیسی می‌گوید: «بیماربودن و دیدن افراد در وضعیت بدتر از خودم باعث شد تصمیم بگیرم که دیگر وقتم را با وانمودکردن این‌که احساسی نسبت به او ندارم، ضایع نکنم.»

یک روز بعد از مراجعه به شفاخانه، کیسی به دوست عزیز خود می‌گوید که او را دوست دارد.

دنیاگیری کوید 19 باعث تغییرات چشم‌گیر در زندگی روزمره‌ی مردم سراسر جهان شده و یکی از تأثیرات عجیب آن این است: مردم به لطف ترکیب قدرت‌مندی از اضطراب، کسالت، تنهایی و بی‌پروایی ناشی از قرنطینه راحت‌تر احساسات خود نسبت به طرف مقابل خود را بیان می‌کنند. یا به عبارتی، «تیر خود را رها می‌کنند.» این امر دو دلیل دارد؛ اول این‌که تدابیر فاصله‌گیری اجتماعی باعث شده که بیش‌تر تعاملات مردم از راه دور یا به‌صورت مجازی صورت بگیرد و بنابراین، فاصله و ارتباط مجازی سطح مخاطرات را به میزان قابل‌توجهی کاهش داده است. دوم این‌که در مواردی چون قضیه کیسی، سطح خطر بالاتر از همیشه و مسأله مرگ و زندگی است. با این‌حال، تقریبا در هر دو مورد می‌توان گفت که دنیاگیری کوید 19 یا پروتکل‌هایی که این بیماری به همراه آورده، مسیر روابط دو فرد را تغییر داده است.

این مسأله برای «ساندرا لانگسلگ» از «دانشگاه میزوری» در «سنت لوئیس» که در مورد احساسات و انگیزه از نظر علوم عصبی مطالعه می‌کند، تعجب‌آور نیست. البته این واضح است که انگیزه‌های عاشقانه افراد در مواجهه با شرایط غیرعادی از کنترل خارج می‌شود. او می‌گوید یک دلیل آن این است که افراد وقتی ناگهان درون چهاردیواری خانه محبوس می‌شوند و جایی برای رفتن یا کسی برای دیدن ندارند، «ممکن است وقت بیش‌تری را برای فکرکردن در مورد شخص دیگری داشته باشند و به این دلیل بیش‌تر در رابطه به آن شخص فکر می‌کنند.» برخی از آن‌ها به این نتیجه می‌رسند که اعتراف‌کردن احساسات‌شان، وقتی موضوع و مخاطب آن احساسات دور باشد، آسان‌تر خواهد بود و اگر اوضاع خوب پیش نرود، برخورد ناخوشایندی اتفاق نخواهد افتاد.

«مارین»، دانشجوی 19 ساله کالج، تمام ترم گذشته چشمش به دنبال هم‌کلاسی‌اش بود و در اواسط ماه مارچ، وقتی اعلام شد که کالج برای باقی‌مانده‌ی سال به‌دلیل شیوع ویروس کرونا تعطیل می‌شود، به «کراش» خود پیام داد که آیا مایل است همدیگر را ببینند و بهتر بشناسند یا خیر. مارین پیش خودش فکر کرد که اگر پاسخ طرف بلی بود، می‌توانند تا 48 ساعت آینده پیش از این‌که همه خوابگاه را ترک کنند و به خانه‌های خود بروند، همدیگر را ببینند و اگر پاسخ نخیر بود، هر دو در مسیرهای جداگانه قرار دارند و احتمالا هرگز مجبور نخواهد شد که دوباره آن پسر را ببیند.

مارین می‌گوید که کراش وی اول پیام را باز کرد و پاسخی نداد. اما چند ساعت بعد در پاسخ نوشت: «شما کیستید؟» مارین می‌گوید که پاسخ آن پسر «بسیار خشن بود.» ولی می‌گوید با آن‌هم خوشحال است که دست‌کم چیزی گفته. هرچند داستان شجاعت مارین پایان مطلوبی نداشت، اما او می‌گوید که این کار دست‌کم او را از حالت معلق درآورده است.

با این‌حال، برخی دیگر تصمیم گرفته‌اند که احساسات خود را نه به این دلیل که قرنطینه آن‌ها را از هرگونه ناراحتی احتمالی با طرف مقابل در امان نگه می‌دارد، بلکه به‌دلیل خطر مرگ‌بار ویروس کرونا اعتراف می‌کنند. لانگسلگ می‌گوید: «چون در یک وضعیت اضطراری به‌سر می‌بریم، افراد ممکن است در مورد آنچه که در زندگی [نه مرگ] برای‌شان مهم است، فکر کنند.»

«ساوانا» 20 ساله می‌گوید که ابتدا یک شوخی با یک دوستش باعث شد در مورد ابراز علاقه به کراش خود فکر کند. او می‌گوید که روزی به‌طور غیرمستقیم به دوستش گفت که شاید وقت آن رسیده که [دوستش به کراش خود] بگوید که دوستش دارد، تا اگر خدای ناکرده ویروس جان [دوستش] را گرفت «من [ساوانا] قدرت ابراز علاقه به کراشم را داشته باشم.» با این‌حال، ساوانا هرچه در مورد این ایده بیش‌تر فکر می‌کرد، کم‌تر و کم‌تر مضحک به‌نظر می‌رسید. ساوانا و آن پسر دوستان خوبی بودند و از آن‌جایی که ساوانا چند ایالت دورتر رفته بود تا قرنطینه را با خانواده‌ی خود سپری کند، اکنون از دوست خود بسیار دور بود. ساوانا برای او دلتنگ شده بود. او نمی‌دانست که آیا دوباره می‌تواند آن پسر را ببیند یا خیر. پس نباید فرصت را از دست می‌داد. ساوانا گوشی تلفن خود را به دست گرفت و متنی نوشت: «خب، قبل از این‌که ویروس کرونا ما را از بین ببرد، باید به تو بگویم که فکر می‌کنم کمی سرت کراش… یا هرچیزی دارم. لول.» و آن‌را فرستاد.

عوارض عاطفی دنیاگیری ویروس کرونا می‌تواند شرایط ایدئال را برای پدیده‌ای که محققانی چون لانگسلگ آن‌را «نسبت‌دادن اشتباه انگیختگی» می‌نامند، ایجاد کند. لانگسلگ توضیح می‌دهد که افراد زمانی در نسبت‌دادن انگیختگی خود دچار اشتباه می‌شوند که انگیختگی عاطفی یا جسمی را با انگیختگی جنسی یا رمانتیک اشتباه می‌گیرند. او می‌گوید: «قرارگرفتن در وضعیت اضطراری یا شرایطی که بسیار شما را احساساتی می‌کند، می‌تواند باعث شود که شما انگیختگی ناشی از آن‌را به شخص دیگری نسبت دهید و در نتیجه آن شخص را جذاب‌تر ببینید.» برای مثال، احساس اضطراب یا ترس برای طغیان دنیاگیری ویروس کرونا می‌تواند باعث شود که یک فرد احساسات شدت‌یافته‌ی خود درباره‌ی هرج‌ومرجی را که در بیرون جریان دارد با احساسات شدید خود نسبت به کسی که دوستش دارد، اشتباه بگیرد و در نتیجه احساس می‌کند که باید به عشق خود اعتراف کند.

همان‌گونه که دوری و نگرانی ناشی از آن یک فرد را در دل عزیزتر می‌کند، نزدیکی نیز کار مشابهی انجام می‌هد: «ادم» 30 ساله به معنای واقعی کلمه نمی‌تواند از احساساتی که نسبت به هم‌اتاقی خود دارد، فرار کند. آن‌ها قرنطینه را در یک آپارتمان دو خوابه سپری می‌کنند.

ادم که برای مصاحبه با من «چت» در «گوگل هنگ‌اوتس» را پیشنهاد کرد تا هم‌اتاقی‌اش گفت‌وگوی تلفنی ما را نشنود، نوشت که او از چند ماه پیش نسبت به هم‌اتاقی خود احساسی پیدا کرده بود و این احساس پس از آن‌که کار هر دو تعطیل شد، تشدید شده است. او نوشت: «وقتی روزانه 8 تا 12 ساعت را کنارهم باشید، به نوعی مجبور می‌شوی با مسائلی مواجه شوی که وقتی کار باشد، کنار می‌گذاری. ادم می‌گوید که وقتی هر دو خانه‌بند شدند، عادات روزمره مشترکی را شروع کردند؛ آن‌ها نزدیک هم کار می‌کنند، هنگام استراحت به یکدیگر سر می‌زنند و با هم پیاده‌روی می‌کنند. این نزدیکی چنان حس مشابه به وابستگی و رابطه را پیدا می‌کند که ادم ناگهان متوجه می‌شود که دارد خود و هم‌اتاقی‌اش را «یکی» توصیف می‌کند. او نوشت: «من یقینا چندین بار [به‌جای من] کلمه ما را به کار بردم.»

تا زمانی که ما چت می‌کردیم، ادم احساسات خود را به هم‌اتاقی خود اعتراف نکرده بود، اما گفت که مایل است به او بگوید که چه می‌خواهد. با این‌وجود او نمی‌خواهد فضای خوب و شاد آپارتمان مشترکش را به خطر بیندازد. او نوشت: «این وضعیت به‌لحاظ احساسی بسیار گیج‌کننده است.»

در واقع، هر جهش بزرگی را که افراد این‌روزها به‌لحاظ ایمان، عقیده و احساسات تجربه می‌کنند، به معنای مواجهه با واقعیت‌های جدید پس از کرونا خواهد بود. امکان دارد چند هفته یا چند ماه بعد، ادم در یک رابطه جدید از قرنطینه بیرون آید و یا امکان دارد چند هفته یا چند ماه بعد، ادم مجبور شود پشت هم‌اتاقی جدید بگردد. کیسی می‌گوید که دوست عزیزش به طور کامل بهبود یافته، اما از وقتی که کیسی احساسات خود را اعتراف کرده، دوست‌ عزیزش به نوعی از او دوری می‌کند. اکنون کیسی باید بفهمد که سرنوشت دوستی دیرینه‌ی آن‌ها چه خواهد شد و این یعنی مواجهه با واقعیت جدید در فردای کرونا. همین‌طور برای مارین واقعیت جدید از هم‌اکنون واضح است و وقتی به کالج بازگردد از آن پسر دوری می‌کند. و ساوانا -که به من گفت دوستش از اظهار علاقه‌ی او قدردانی کرده- امکان دارد در یک رابطه‌ای که فراتر از دوستی است، در فردای کرونا از قرنطینه خارج شود.

با این‌حال بسیاری از جوانانی که این لحظه‌ی پرهرج‌مرج را برای ابراز احساسات خود انتخاب کرده‌اند، به همان رشته‌‌ی نازک اما درخشانی از امید دل بسته‌اند که ممکن است برای عبوردادن آن‌ها از این هرج‌ومرج کافی باشد.