هدایت عصیان
بحران کرونا در حال بیشترشدن است. آمار مبتلایان و درگذشتگان ناشی از این ویروس روزبهروز بیشتر میشود. پس از نزدیک به هشت ماه از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری، دعوای قدرت اشرف غنی و عبدالله به سرانجام نرسیده و سرنوشت گفتوگوهای صلح در ابهام قرار دارد.
در میان این همه ابهام و بیثباتی سیاسی، بحران ویروس کرونا مردم را بیش از همه نگران کرده است. تکرار وضعیت شبیه ایران در افغانستان کابوسی است که در صورت وقوع میتواند فاجعهای در پی داشته باشد. مردم خسته از بیثباتی، ناامنی و حالا نگران از بحران کرونا منتظرند تا دعوای سیاسی دو رقیب هر چه زودتر تمام شود و حکومت جدید برای حل این همه مشکلات فکری بکند.
اشرف غنی و عبدالله دو راه بیشتر پیش رو ندارند. یا با هم کنار بیایند و با تقسیم قدرت به راه حل میانهای برای جلوگیری از بیثباتی دست پیدا کنند یا با کشدادن دعوای سیاسی بر بیثباتی بیفزایند، به طالبان و دیگر گروههای تروریستی فرصت مانور بیشتر بدهند و مردم نگران از شیوع ویروس کرونا را به امان خود رها کنند.
مواضع و پیشنهادهای دو طرف تا کنون بیشتر از آنکه به هدف حل مشکل بوده باشد، بیشتر در راستای تضعیف موقعیت جانب مقابل و برحق نشاندادن جانب خود بوده است. چنین رویکردی به توافق نخواهد انجامید. اشرف غنی عبدالله را بازندهی انتخابات میداند و عبدالله برعکس ادعا دارد که اشرف غنی نتیجه انتخابات را با تقلب برده است. دو طرف میتواند هر قدر بخواهد به همدیگر اتهام وارد کند، بدون اینکه نتیجهای در پی داشته باشد.
دو طرف قبل از هر نتیجهگیری باید چند نکته را در نظر داشته باشد. اول اینکه نحوه برگزاری انتخابات با سطح اشتراک محدود همراه با ادعاهای تقلب و موارد دیگری که شفافیت انتخابات را زیر سوال میبرد، مشروعیت دولت جدید را شدیدا با پرسش مواجه کرده است. اشرف غنی هرچند برنده انتخابات اعلام شده است، اما نمیتواند از یک روند ناقص ادعای مشروعیت کامل داشته باشد.
اشرف غنی در صورت عدم توافق با عبدالله نمیتواند بر کل کشور حکومت کند. حاکمیت دولت فعلی که توسط طالبان به چالش کشیده شده است و به گفتهی مقامات امنیتی در حدود 30 درصد خاک کشور در کنترل طالبان است، توان مواجهه با نیروی جدیدی که حاکمیت دولت را به چالش بکشد ندارد. اشرف غنی باید درک کند که این مسأله با کلهخرابی و سماجت حلشدنی نیست.
در سوی دیگر داکتر عبدالله نیز باید بفهمد که دولت موازی او ره به حایی نخواهد برد و حکومت همهشمولش محقق نخواهد شد. داکتر عبدالله میتواند با تکیه بر نفوذ مردمی متحدانش در ولایات حاکمیت دولت به رهبری اشرف غنی را به چالش بکشد، اما نمیتواند حکومت موازی تشکیل دهد.
راه دوم این است که دو طرف از مواضع سرسختانهشان کوتاه بیایند و بر سر تقسیم قدرت به نتیجه برسند. پیشنهاد اشرف غنی برای داکتر عبدالله برای قبول رهبری و مدیریت روند صلح، عملی بهنظر نمیرسد. واضح است که داکتر عبدالله با ادعای پیروزی در انتخابات و حتا برگزاری مراسم تحلیف ریاستجمهوری، ریاست شورای صلح را نخواهد پذیرفت. راه حل میانه رسیدن به یک توافق سیاسی شبیه توافق پس از انتخابات ریاستجمهوری قبلی است. دو طرف ناگزیرند بر سر یک مکانیزم واضح و عملی تقسیم قدرت به نتیجه برسند. چنین راه حلی هم حمایت داخلی و هم حمایت حامیان بینالمللی افغانستان را با خود خواهد داشت.
ادامه وضعیت فعلی راه کشور را برای رفتن به بحران هموار خواهد کرد. وضعیت شکننده فعلی در کابل میتواند با یک برخورد اتفاقی نظامی میان تفنگداران و محافظان مقامات دو تیم بر هم بخورد و تبدیل به یک تقابل غیر قابل مهار شود. این آخرین چیزیست که مردم افغانستان انتظار خواهند داشت.
اشرف غنی محمدحنیف اتمر را بهعنوان سرپرست و نامزد وزیر امور خارجه معرفی کرده است. اتمر در نخستین سخنرانیاش بهعنوان نامزدوزیر امور خارجه گفت، اشرف غنی خواهان مذاکره و اشتراک تیم او در قدرت شده و مذاکرات دو طرف سه هفته به درازا کشیده است و خودش سه بار شخصا با اشرف غنی دیدار و گفتوگو کرده است. براساس گفتههای آقای اتمر، اشرف غنی از او خواسته است تا با قبول سمت وزارت امور خارجه، برای ایجاد یک اجماع منطقهای برای صلح کار کند.
حال اگر اشرف غنی میتواند با اتمر مذاکره کند و به نتیجه برسد، میتواند با عبدالله نیز به نتیجه برسد. تقسیم قدرت با تیم داکتر عبدالله گزینهی ایدئالی نیست، اما بهتر از شکست در برابر طالب و از دستدادن حمایت بینالمللی است. اشرف غنی با پیشدستی، دو وزارت مهم، وزارت امور خارجه و وزارت مالیه را از قبل به همپیمانان خودش داده است. پست مشاور امنیت ملی که در اختیار حمدالله محب و از مورد اعتمادترین افراد اشرف غنی است نیز بعید است تغییر کند. در این صورت، فضای زیادی برای داکتر عبدالله باقی نمانده است. اگر قدرت با او شریک هم شود، بخش مهمی از قدرت سیاسی در دولت در اختیار اشرف غنی و تیماش خواهد بود. اگر اشرف غنی اجماع منطقهای را برای صلح میخواهد ایجاد کند، اول باید اجماع داخلی را ایجاد کند. هیچ کشور منطقه حکومت او را درحالیکه از درون با تهدید مواجه است، جدی نخواهد گرفت.
تهدیدها در برابر حکومت اشرف غنی جدی و واقعی است. هم تهدید طالبان، هم دلسردی حامیان بینالمللی بهویژه ایالات متحده امریکا و در نتیجه کاهش و احتمالا قطع حمایت مالی این کشورها و همچنان بیثباتی داخلی در نتیجهی اختلاف بر سر نتیجه انتخابات همه میتواند وضعیت آشفتهی فعلی کشور را به یک هرجومرج واقعی تبدیل کند که مهار آن بسیار دشوار خواهد بود. طبق گزارشها ایالات متحده حتا از خروج کامل نیروهایش در صورت عدم گفتوگو و توافق دولت با طالبان خبر داده است. علاوه بر همه این تهدیدها، بحران ویروس کرونا میتواند فرصتی برای طالبان باشد تا در صورت آشفتگی بیشتر وضعیت با سازماندهی حملات مناطق بیشتری را به کنترل خود درآورند. طلبکاری طالبان و فراخواندن هیأت تخنیکیشان از کابل نیز بیربط به این مسأله نیست.
اشرف غنی هر قدر هم به خود اطمینان داشته باشد، نمیتواند واقعیتهایی را که در برابر او قرار دارد، نادیده بگیرد. اگر فرصت فعلی برای توافق از میان برود و کشور بهسوی بحران و بیثباتی بیشتر حرکت کند، شاید زمان برای یک توافق و برگشت به زمان حال کار آسانی نباشد.