تصور کنید که در مقام قدرت باشید و امکانات مالی و نظامی و تبلیغاتی کافی در اختیار داشته باشید؛ تصور کنید که برای راندن و حتا دواندن جامعه بهسوی آبادی برنامههای جذابی طرح کرده باشید. چنین وضعیتی، خیلی خوب است که کسی مزاحم اجرای طرحها و برنامههایتان نباشد. چه بهتر از این که با شتاب و قدرت برنامههای تان را عملی کنید و مردم را از ناداری و نادانی و ناکامی بیرون بیاورید.
حال، تصور کنید که بعضی افراد و گروهها در جامعه باشند و پیوسته در مورد نیات و برنامههای شما در دل مردم شک بیندازند. این افراد و گروهها به سیاستها و برنامههای شما باور ندارند و از طریق ایجاد تردید در میان مردم از شتاب کار شما میکاهند و ای بسا که در مواردی اصل برنامههای شما را عقیم میسازند (همان کارکرد نفسگیر روندهای دموکراتیک در تمام دموکراسیهای جهان).
شما چون در موضع قدرت هستید و امکانات مالی و نظامی و تبلیغاتی فراوان در اختیار دارید، این توانایی را هم دارید که رفته رفته در دفاع از سیاست خود لشکری از مدافعان و حامیان برای خود فراهم کنید. اینک شما سخنگو دارید، روزنامهنگار دارید، نظریهپرداز دارید، جامعهشناس و مورخ و گرافیست و خطیب و هنرمند و … دارید. مخالفان تان نیز، ولی با امکانات بسیار کمتر، همین تیپ از فعالان اجتماعی را دارند.
اکنون، شما در مرحلهای هستید که فکر میکنید میتوانید سخن را با سخن، هنر را با هنر و پوستر را با پوستر جواب بدهید. اما کمکم متوجه میشوید که شیوهی اقناع و شرکت در تضارب آرا جریان کار شما را خیلی کند میکند. با خود فکر میکنید که کاش راه میانبُری وجود میداشت که شما را بدون مزاحمت اغیار و نقنق مخالفان مسألهدار به منزل مقصودتان میرساند. ولی میبینید که در یک جامعهی باز و دموکراتیک چنان میانبُری وجود ندارد. مدتی ادای صبر و تسامح درمیآورید. اما هر روز که میگذرد کاسهی صبرتان بیشتر لبریز میشود. این سوال در ذهنتان جان میگیرد:
«آخر، این مخالفان ما چقدر ابلهاند که مزایای سیاست و فواید برنامههای ما را نمیبینند؟»
مدتی میگذرد و آن سوال جای خود را به سوال دیگری میدهد (نگاهتان تلختر و بدبینانهتر شده):
«اینها چقدر بدطینت و پلیدند که یکسره بر سر راه ما سنگ میاندازند و نمیگذارند ما به مردم خدمت بکنیم؟»
از پی همین سوال است که شما دیگر منتظر پیداشدن یک راه میانبُر نمینشینید. خودتان آن راه را خلق میکنید. به تمام حامیان و مدافعان خود (از پولیس و نظامی تا سخنور و تبلیغاتچی) دستور میدهید که دیگر با کسی بحث نکنند. فقط دهان مخالفان را ببندند – به هر شیوه که لازم باشد؛ با تطمیع، با تهدید، با لجنمال کردن، با دام اطلاعاتی گذاشتن، با حذف فیزیکی، با هرچه. هدف وسیله را مباح میکند. شما میخواهید یک مشت فضول مزاحم را از سر راه برنامههای نیکویی که برای مردم دارید، بردارید.
در ملک ما صدای پای استبداد را که فعلا کفش کتانی در پا دارد میشنویم. تا کی نوبت چکمه برسد. کسی که خود را معاون اول رییسجمهور کشور میداند با تلویحی نهچندان پوشیده به شهروندان افغانستان میفهماند که آزادی بیان فقط در آن شکلش معتبر است که برای حکومت قابل قبول باشد. از گفتار دیگر مقامات نزدیک به سلطان هم برمیآید که دیگر روزگار اعتنا به نگرانیهای شهروندان بهسر میآید و از این پس هرچه دربار حکم کند همان معیار صحت گفتار و عمل خواهد بود.
برای زندگی در فاز عریانتر استبداد آماده شوید.
+++
«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و بهویژه میان مالک و مستأجر راهاندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانههای مسکونی میخواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالیکه میدانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام دادهاند، تأکید میکنند که کرایههای ماهوار خانهها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آنرا با دوستان خود شریک سازید: