ویروس کرونا؛ از نگرانی‌ها تا خوبی‌ها

ویروس کرونا؛ از نگرانی‌ها تا خوبی‌ها

مرسل سیاس

گاهی در جریان مطالعه‌ی رمان‌ها برحسب عادت خودم را جای شخصیت‌های رمان‌ها می‌گذارم تا بتوانم درک عمیقی از زندگی آن شخصیت‌ها در رمان داشته باشم. گاهی این تصور و جای شخصیت رمان‌بودن، رمان را خیلی جذاب می‌سازد و علاقه و اشتیاقم برای تمام‌شدن آن بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. اکنون که در قرنطین خانگی و دوری از کار و محیط کاری قرار دارم، رمان کوری و حس و حال روزهای که آن رمان را می‌خواندم، به یاد می‌اورم؛ کوری اثر ژوزه ساراماگو، نویسنده پرتگالی.

کوری، رمانی است که  یک اپیدمی وحشتناک و فراگیر را به تصویر کشیده. اپیدمی که همه مردمان شهر را مبتلا می‌کند. این اپیدمی عادل است و تمایز بین هیچ قشری ندارد. مرد و زن و پیر و جوان هم نمی‌شناسد. نوع کوری سفید؛ کوری که همه با چشم‌های باز کورند. ویروسی که هیچ کسی از آن در امان نمی‌ماند و حتا با سخت‌ترین نوع قرنطین‌ها هم دامن‌گیر آدم‌ها می‌شود. سرگردانی و آشفتگی که کوران این رمان را بر اثر از دست‌دادن حس بینایی‌شان فرا می‌گیرید نفس را در سینه‌ام حبس می‌کرد و تصور زنی را که می‌تواند ببیند برایم دشوار و پردرد می‌ساخت. گاهی از تصورش چنان خسته و مضطرب می‌شدم که کتاب را به گوشه‌ای می‌گذاشتم و نفس عمیق گرفته و تصور چنین روزی را از ذهنم بیرون می‌کشیدم. با هر بار بیرون‌دادن هوا از ریه‌هایم از تصور چنین روزی سخت می‌هراسیدم و آن ترس تا استخوان‌هایم می‌رسید؛ ترسی که امروز با آن مواجه‌ام. امروز حس می‌کنم ویروس کرونا آن حس آشفتگی و اضطراب را در من تازه می‌کند و تصور رفتن به انزوای طولانی، ندیدن آدم‌های دوروبرمان، نبوسیدن و آغوش‌نگرفتن عزیزان‌مان، دورهمی و قصه‌های شیرین و تلخ روزگار با نزدیک‌ترین آدم‌های زندگی‌مان، زندگی را بیش‌تر دشوار می‌کند.

دشوارتر از خانه‌نشینی و عادی‌نبودن روزگار، زورآزمایی و مهربان‌نبودن آدم‌ها با همدیگر در چنین شرایط دشوار است. بیش‌ترشدن گداها و دست‌به‌دست‌شدن عکس‌های افرادی که کمک‌های‌شان را به افراد بی‌بضاعت به رخ مخاطبان‌شان در فضای مجازی می‌کشند و با افتخار و غرور نشر می‌کنند و حریم خصوصی دریافت‌کننده‌ی این کمک و شرمسارشدن و از بین‌رفتن عزت نفس او که شاید روزی روزگاری خوبی داشته برای‌شان ارزشی ندارد.

ویروس فراگیر کرونا، اما مردم را به خانه‌های‌شان برگشتانده، افرادی زیادی که خلا و کمبودشان در زندگی مشترک به‌وضوح حس می‌شد حالا وقت بیش‌تری را در خانه و با خانواده سپری می‌کنند. برای من که مادر دو کودک و شاغل هستم زمینه‌ی استراحت و رسیدگی به کودکان را مهیا کرده است. می‌توانم با دل سیر برای‌شان آشپزی کنم، قصه بگویم و با هم بخندیم، با هم بازی کنیم و بعضی کارهای خانه را با هم انجام دهیم. با هم پای کارتون بنشینیم و کلمات را که تازه آموخته و ادا می‌کنند، با کمره ثبت خاطرات‌مان کنم. قرنطین و ترس از فراگیربودن کرونا سبب می‌شود از خانه بیرون نشوم و هر بار هم به خیال این‌که مبادا روزی برسد که قادر به بوسیدن و بوییدن کودکانم نباشم، با لذت بیش‌تر روزهایم را با آن‌ها بگذرانم. کتاب بخوانم، موسیقی خوب بشنوم، چندین نوع چای را در روز امتحان کنم. برای خوردن غذای صحی و ترکاری‌های تازه بیش‌تر تأکید کنم و سبک سالم از زندگی در پیش گیرم.

قرنطین برای من درسی بود تا به زنانی فکر کنم که همه عمر قرنطین اپیدمی خشونت‌های خانوادگی‌اند و چاره‌ی جز ماندن در آن قرنطین ندارند. کرونا و قرنطین آن سبب شد به پرنده‌های همیشه در قفس خانه‌های‌مان بیندیشم و ناله‌های‌شان را به یاد آورم.

***

زندگی در دوره‌ی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم

در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار می‌آمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام می‌کرد، جان آدم‌های بسیاری را در شهر می‌گرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض هم آب رودخانه‌ی کابل بود که مردم از آن هم در شست‌وشو استفاده می‌کردند و هم در پخت‌وپز.
ما این حادثه را می‌دانیم به‌دلیل این‌که فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام این‌ها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سال‌ها از خود بر جای نگذاشته‌اند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آن‌ها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالم‌گیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کرده‌اند که مردم تجربیات شخصی‌شان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در حال زندگی‌کردن یک لحظه‌ی مهم تاریخی هستیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی به‌خصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما درباره‌ی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همان‌طور که امروز ما به سختی می‌توانیم معلومات قابل اعتمادی درباره‌ی حوادث بزرگ قرون گذشته پیدا کنیم.
بی‌گمان، روزنامه‌ها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینه‌های اصلی و بی‌بدیل برای ثبت این تجربه‌ها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت می‌کنیم از تجربه‌‌های شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همه‌گیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعی‌تان آورده، از بیم‌ها و امیدها و از سختی‌ها و نگرانی‌های که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگی‌تان می‌بینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
روزنامه اطلاعات روز یادداشت‌ها، تجربه‌ها، چشم‌دیدها و روایت‌های شما را منتشر می‌کند.
dailyetilaatroz@gmail.com

+++

«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و به‌ویژه میان مالک و مستأجر راه‌اندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانه‌های مسکونی می‌خواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالی‌که می‌دانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام داده‌اند، تأکید می‌کنند که کرایه‌های ماهوار خانه‌ها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آن‌را با دوستان خود شریک سازید: