زهرا جویا
چهرهی دلانگیز طبیعت و آسمان آبی کابل که حداقل در پنج سال گذشته پشت آلودگی و مه غلیظ پنهان بود، این روزها بیشتر از هر روز دیگر جلب توجه میکند. فضای آکنده از بوی باران بهاری و آفتاب درخشان این فصل زیبای سال، آدم را وسوسه میکند که پا به بیرون از خانه نهاده، نفسی تازه کند و زندگی را از بند بکشد. اما فرصتی نیست، دشمنی در کمین نشسته است.
این روزها حوالی کوچهی خانه ما خالی از حضور پرشور و هیجان کودکان شوخطبع است که معمولا با آمدن فصل بهار به شوخیهای کودکانهشان افزوده میشد و با سماجت مهارنشدنی، دوران کودکیشان به کاغذپران بازی مشغول بودند. اما از وقتی که برنامهی حکومت برای قرنطینهکردن شهر کابل، همگانی شده ما در محله زندگیمان با یک دنیا سکوتی مواجه هستیم که حتا میتواند جیرجیر یک جیرجیرک انفجاری باشد وسط کوچهها.
دلیل این همه نابهسامانی و آشفتگی بر همه هویدا است؛ شیوع ویروس خطرناک کرونا که مثل هیولای نامرئی زندگی انسانها را در سراسر دنیا زیر سایهای شوماش قرار داده است. در واقع روال زندگی عادی را مختل کرده و با چالش جدی مواجه کرده است.
حداقل برای امسال دیگر از برگزاری میله و جشنهای بهاری خبری نیست. در چهار اطرافمان انگار صدا در گلو خفه شده و کسی جرأت نمیکند آوازش را بلند کند. انگار زندگی را تب گرفته باشد؛ تبی که نه میسوزد و نه خاکستر میشود. این روزها پوچی از در و دیوار زندگی میبارد، اما دم نمیزنیم و مثل لاکپشت خود را از معرض خطر این درد بیدرمان پنهان کردهایم.
کرونا، طاعون دیگری است که ثبت تاریخ میشود. قرار است به زندگی زیادی از نسل بشر پایان دهد و میلیونها نفر را زیر شکنجهی روحی و درد بیدرمانش قرار دهد. فقر را افزایش داده و میلیونها نفر شاغل را بیکار کرده است. اما این چالش جهانی برای ساکنان یک کشوری جنگزده در یک گوشهی از دنیا چندبرابر شده است. در کشوری که حدود نصف جمعیت ۳۶ میلیونی آن زیر خط فقر زندگی میکنند، قطعا یک تهدید جدی است. قریب به اکثریت مردم فقیر به این باور رسیدند که یا از گرسنگی میمیرند یا کرونا جانشان را میگیرد.
هرچند تلاش برای حمایت افراد نیازمند جریان دارد، اما نحوهی کمکرسانی برخی کسانی که توانایی کمک به فقرا را دارند، سلیقهای و ناعادلانه است. یا خانوادههایی از فهرست کمکشوندگان باقی میماند یا کمککنندگان بهنحوی از این فرصت سوءاستفاده میکنند.
چاپ عکس چند نفر از اشخاص کمککننده بر روی بوری آرد و بشکه روغن، و توزیع چهارونیم کیلو گندم بهگونهی آزمایشی از سوی حکومت، برای تعدادی از مردم فقیر، غمانگیزترین نمونههایی است که فراموش نمیشود .
نمیدانم چه وقت حال دنیا بهتر میشود و چه زمانی از اسارتی که کرونا برایمان رقم زده نجات مییابیم؟ اما این روزها اگر به توصیههای بهداشتی و ادامهی زندگی خود و اعضای خانواده فکر نکنم، خیلی دلم میخواهد با کولهباری از غم دوری دوستان، ساحه کاری و فامیلها، به تپههای سبز و کوههای بلند کابل بروم و از هوای ناب طبیعت لذت ببرم و روییدن گلهای وحشی کوه قوریغ را به تماشا بنشینم و به زندگی نابهسامان این روزهای قرنطین، سروسامان بدهم.
حس میکنم این روزها انگار وزن زمان به بینهایت رسیده است. از ادامهی خانهنشینیها کلافهام. میترسم خانهنشینی ادامه یابد و با چهاردیواری خانه خو بگیرم، محو سیاهیها شوم و رنگ ناب طبیعت را به فراموشی بسپارم.
این سوال همیشگی من از خودم است؛ زندگی در این وضعیت چه حسی دارد؟ اما جواب همان خستگی و درماندگی است که در وضعیت کنونی از سر و صورت آدمها میبارد!
***
زندگی در دورهی کرونا؛ باهم این دوره را بنویسیم
در سال 1900 در کابل وبا آمد. مرض واگیر و مهلکی که هر چند سال یکبار میآمد و هر بار، طی سه-چهار ماهی که دوام میکرد، جان آدمهای بسیاری را در شهر میگرفت. دلیل اصلی شیوع مکرر مرض هم آب رودخانهی کابل بود که مردم از آن هم در شستوشو استفاده میکردند و هم در پختوپز.
ما این حادثه را میدانیم بهدلیل اینکه فرنک مارتین، کارمند انگلیسی دولت، تمام اینها را دید و بعد در کتاب خاطرات خود نوشت. ساکنان کابل اما هیچ سند مکتوبی از وحشت وبا در آن سالها از خود بر جای نگذاشتهاند. چه بسا فجایعی که در تاریخ ما اتفاق افتاده و امروز یا ما آنها را به یاد نداریم و یا وارونه به یاد داریم.
در این روزها که ویروس کرونا دنیا را درنوردیده و به یک بلای عالمگیر بدل شده است، برخی مورخان پیشنهاد کردهاند که مردم تجربیات شخصیشان را ثبت کنند تا سندی باشد برای آیندگان.
ما در حال زندگیکردن یک لحظهی مهم تاریخی هستیم و مشاهدات شخصی ما سند باارزشی برای فهم این لحظه در آینده خواهد بود.
ثبت مشاهدات شخصی بهخصوص در افغانستان مهم است؛ جایی که هم ملت نانویسا است و هم دولت. به همین دلیل، آیندگان ما دربارهی حوادث این روزها به معلوماتی که توسط شاهدان عینی ثبت شده باشد، دسترسی محدود خواهند داشت؛ درست همانطور که امروز ما به سختی میتوانیم معلومات قابل اعتمادی دربارهی حوادث بزرگ قرون گذشته پیدا کنیم.
بیگمان، روزنامهها به مثابه تاریخ مکتوب یکی از گزینههای اصلی و بیبدیل برای ثبت این تجربهها است. بنابراین از شما مخاطبان گرامی دعوت میکنیم از تجربههای شخصی خود، از تغییرات و تأثیراتی که این بیماری همهگیر در زندگی شخصی و کاری، خانوادگی و اجتماعیتان آورده، از بیمها و امیدها و از سختیها و نگرانیهای که با آن درگیرید و از آنچه در اطراف و محل زندگیتان میبینید، از طریق ما برای آیندگان روایت کنید.
روزنامه اطلاعات روز یادداشتها، تجربهها، چشمدیدها و روایتهای شما را منتشر میکند.
dailyetilaatroz@gmail.com
+++
«کمپین همدلی: کرایه خانه قانونا نصف شود» در روزهای دشواری که همه درگیر ویروس کرونا یا COVID-19 هستیم، برای گسترش همدلی، همکاری و همدردی میان مردم و بهویژه میان مالک و مستأجر راهاندازی شده است. در این کمپین از مالکان خانههای مسکونی میخواهیم که با همدلی و همیاری، از ماه حمل تا پایان وضعیت کنونی، کرایه ماهوار را کم کنند. حامیان این کمپین درحالیکه میدانند شماری از مالکان پیش از این اقدامات انسانی و درخور ستایش انجام دادهاند، تأکید میکنند که کرایههای ماهوار خانهها حداقل نصف شود. برای امضای این دادخواست به این آدرس رفته پس از امضا آنرا با دوستان خود شریک سازید: