توافق غنی و عبدالله چقدر محتمل است؟

توافق غنی و عبدالله چقدر محتمل است؟

با گذشت بیش از دو ماه از اعلام نتیجه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری، افغانستان هنوز درگیر بحران انتخابات است. پس از اعلام نتیجه‌ی انتخابات که براساس آن، محمداشرف غنی، رهبر تیم دولت‌ساز با 50.6 درصد کل آرا از طرف کمیسیون مستقل انتخابات برنده اعلام شد، سه تیم رقیب، نتیجه‌ی اعلام‌شده را به چالش کشیدند. ثبات و همگرایی به رهبری عبدالله عبدالله، صلح و عدالت اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار و امنیت و عدالت به رهبری رحمت‌الله نبیل نتیجه‌ی انتخابات را نپذیرفتند و اتهام‌های گسترده‌ی تقلب در پروسه و وابستگی کمیسیون‌های انتخاباتی به تیم انتخاباتی دولت‌ساز را مطرح کردند. در کنار نامزدان پیشتاز پس از محمداشرف غنی، برخی از چهره‌های سیاسی مطرح کشور از جمله حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین نیز نتیجه‌ی انتخابات را به چالش کشانده و آن را در مغایرت با مصالحه با طالبان و مخرب مذاکرات صلح تفسیر کرد. گلبدین حکمتیار خواهان ابطال نتیجه‌ی انتخابات شد و رحمت‌الله نبیل نیز ضمن اصرار بر باطل‌شدن نتیجه‌ی انتخابات، تشکل حکومت «مصالحه‌ی ملی» را مطرح کرد.

بیست روز پس از اعلام نتیجه‌ی انتخابات، بحران انتخاباتی کشور وارد فاز جدیدی از پیچیدگی شد. در 19 حوت، دو مراسم تحلیف همزمان در ارگ ریاست‌جمهوری و قصر سپیدار برگزار شد. عبدالله عبدالله، تیم انتخاباتی‌اش را «پیروز واقعی» انتخابات اعلام کرد و به‌عنوان رییس‌جمهور دولت همه‌شمول سوگند ریاست‌جمهوری یاد کرد. به این ترتیب، پروسه‌ی جنجالی و طولانی انتخابات ریاست‌جمهوری 6 میزان 1398 به تشکیل دو حکومت با دو رییس‌جمهور منجر شد. برخلاف مراسم‌های تحلیف‌ قبلی که در آن صف طویلی از سفرا، وزرای خارجه، رهبران و مقامات عالی‌رتبه‌ی همسایگان، شرکای استراتژیک و کشورهای دوست افغانستان حضور می‌یافتند، تعداد مهمانان خارجی حاضر در مراسم‌های تحلیف همزمان عبدالله عبدالله و اشرف غنی در کابل به تعداد انگشتان دست هم نمی‌رسید. هیچ یک از دو تیم نتوانستند حمایت حداقلی از طرف نمایندگی‌های دیپلماتیک مستقر در کابل را برای حکومت‌شان جلب کنند.

عبدالله عبدالله، گلبدین حکمتیار و رحمت‌الله نبیل که بر مبنای اعلام نتیجه‌ کمیسیون مستقل انتخابات سه نامزد پیشتاز پس از محمداشرف غنی بودند، نتیجه‌ی اعلام‌شده را نپذیرفته و خواهان ابطال نتایج انتخابات شدند

انتخابات افغانستان با حمایت سیاسی داخلی و بین‌المللی اندکی برگزار شد. مشارکت به زیر ده درصد سقوط کرد و اتهام‌های گسترده‌ی تقلب و وابستگی کمیسیون‌های انتخاباتی به یکی از تیم‌های انتخاباتی، مشروعیت و اعتبار پروسه را مخدوش کرد. در فرجام، منتج‌شدن پروسه به تشکیل دو حکومت، بحران انتخاباتی را به یک بن‌بست سیاسی تبدیل کرد. 40 روز پس از اعلام نتیجه‌ی انتخابات، آنچه این بن‌بست را پیچیده‌ کرده، شیوع رو به افزایش ویروس کرونا در سراسر کشور به‌عنوان یک تهدید/بحران قدرتمند صحی، اقتصادی و اجتماعی و مذاکرات صلح با طالبان است. برای مبارزه با شیوع ویروس کرونا و مهار آن و مذاکره با طالبان برای پایان‌دادن به چهار دهه خشونت مرگبار، افکار عمومی، بخشی از جناح‌های سیاسی داخلی و شرکای استراتژیک افغانستان خواهان حل بن‌بست سیاسی و تشکیل حکومتی مقتدر، همه‌شمول و با قاعده‌ی وسیع هستند.

عباس فراسو، پژوهشگر مسائل منطقه و افغانستان در دانشگاه دیکین استرالیا می‌گوید که بحرانی‌شدن انتخابات سبب شد که قطب‌بندی‌های سیاسی پس از انتخابات نیز ادامه پیدا کرده و عدم توافق بر سر نتایج انتخابات میان تیم‌های سیاسی، تشکیل حکومت توسط یک تیم را دشوار کرده است: «نگرانی این است که در چنین شرایطی تشکیل حکومت توسط یک تیم، نه تنها منجر به شکل‌گیری یک حکومت ضعیف خواهد شد، بلکه ممکن است بر مشکلات جاری افزوده شود.» به باور آقای فراسو، سقوط مشارکت از یک‌سو و نپذیرفتن نتایج انتخابات و ادعاهای گسترده‌ی تقلب و نپذیرفتن نتیجه‌ی انتخابات از سوی دیگر، مشروعیت و مقبولیت پروسه‌ی انتخابات را به چالش مواجه کرده و این چالش باعث شده تشکیل حکومت از طرف یک تیم دشوار شود. آقای فراسو می‌گوید ممکن است تیمی بتواند حکومت تشکیل دهد اما لزوما نمی‌تواند حکومت کند: «حکومت‌ساختن و حکومت‌کردن از هم فرق دارد. هر کسی که حکومت ساخت به این معنا نیست که لزوما حکومت می‌تواند. به همین دلیل مسأله‌ی مشروعیت مهم است.»

همزمان با مراسم تحلیف اشرف غنی در ارگ ریاست‌جمهوری، چندصد متر دورتر، عبدالله عبدالله به‌عنوان رییس‌جمهور حکومت همه‌شمول سوگند ریاست‌جمهوری ادا کرد.     عکس از صفحه‌ی فیس‌بوک عبدالله عبدالله

احمدادریس رحمانی، پژوهشگر سیاسی و اقتصادی افغان مقیم در امریکا می‌گوید با توجه به سیالیت وضعیت در عرصه‌ی سیاست امکان تشکیل دولت برای هر یک از دو طرف (اشرف غنی و عبدالله عبدالله) وجود دارد، اما خلق مشروعیت سیاسی برای هر یک از دو طرف بسیار دشوار است. به باور آقای رحمانی، هردو طرف می‌دانند در صورتی که با هم توافق نکنند، احتمالا طالبان به‌عنوان برنده‌ی نهایی و گزینه‌ی بدیل برای در دست‌گرفتن نهاد دولت و اعمال حاکمیت قانون مطرح شده و توجهات داخلی و بین‌المللی را به خود جلب خواهند کرد: «در دنیای سیاست هرچیزی ممکن است. غنی و عبدالله می‌توانند حکومت تشکیل دهند، اما به‌شدت شکننده خواهد بود. آن‌ها در رقابت با همدیگر، ساختار سیاسی موجود را به زمین نشانده و ناچاری سیاسی که خلق خواهد شد باعث می‌شود یک ساختار سیاسی بدیل به‌عنوان جایگزین مطرح شود. از آن‌جا که طالبان در کمین هستند، زمینه‌ی شکست نظام توسط طالبان به‌سادگی مهیا خواهد شد.»

پس از اعلام نتیجه‌ی انتخابات و برگزاری دو مراسم تحلیف در ارگ و سپیدار، هیچ یک از دو طرف نتوانستند حمایت کافی و قابل توجه جناح‌های سیاسی داخلی و شرکای استراتژیک و همسایگان افغانستان را برای خلق مشروعیت سیاسی و تشکیل حکومت به‌دست آورند. این موضوع باعث شد که هیچ یک از دو طرف نتواند پیروزی‌شان را در عمل و در تشکیل یک حکومت مشروع و مقبول به کرسی بنشاند. بخش قابل توجهی از جناح‌های سیاسی داخلی و اکثر شرکای استراتژیک افغانستان و کشورهای همسایه طرفدار تشکیل حکومت همه‌شمول و متمایل به تشکیل توافق سیاسی میان دو طرف هستند.

عباس فراسو می‌گوید که جناح‌های سیاسی افغانستان به دو گروه تقسیم شده‌اند. به باور آقای فراسو برخی از چهره‌ها و جناح‌های سیاسی خواهان توافق سیاسی هستند و بخشی دیگر وارد حمایت سیاسی از یکی از دو طرف انتخابات شده‌اند. آقای فراسو معتقد است که در حوزه‌ی کشورهای همسایه و شرکای استراتژیک افغانستان، همه‌ی کشورها دیدگاه یکسان ندارند. به باور آقای فراسو در ظاهر به‌نظر می‌رسد که همه‌‌ی کشورها تلاش دارند تا یک حکومت فراگیر و مشارکتی ایجاد شود: «هم شرکای بین‌المللی افغانستان و هم کشورهای منطقه می‌خواهند در کابل یک توافق سیاسی به‌وجود بیاید. کشورهایی مثل امریکا از فشارهای مستقیم استفاده می‌کنند تا این فشارها را اعمال کند اما سایر کشورها دارند از فشارهای غیرمستقیم استفاده می‌کنند. برخی از کشورها، مثل پاکستان، ممکن است تنش سیاسی در کابل را به نفع خود و گروه‌های پیرو خود بدانند.»

عباس فراسو می‌گوید طالبان می‌خواهند با نمایندگان تعدادی از گروه‌های سیاسی گفت‌وگو کنند و حکومت همچنان در حاشیه باشد. به باور آقای فراسو یک حکومت ضعیف کار طالبان را برای چانه‌زنی و جنگ آسان‌تر می‌کند.

به باور آقای فراسو، دیپلماسی کشورهای منطقه در مورد افغانستان پیچیده است. آقای فراسو می‌گوید که ممکن است در ظاهر یک تیم حمایت تعدادی از کشورهای منطقه را جلب کند، اما واقعیت این است که کشورهای منطقه با به رسمیت‌شناختن واقعیت‌های سیاسی افغانستان، روابط خود را با آن بخش‌های سیاسی که در حکومت نیستند، ادامه می‌دهند: «شرایط افغانستان به‌گونه‌ای نیست که کشورها تنها یک بازیگر سیاسی را صاحب تمام اختیارات افغانستان قیاس کنند. همین اکنون، امریکا بزرگ‌ترین متحد افغانستان است که با طالبان صلح کرده و حکومت را زیر فشار گذاشته تا با آن‌ها گفت‌وگو کند. پس چه توقعی از کشورهای منطقه می‌توان داشت؟ وقتی مسأله‌ی امنیت مطرح می‌شود، هر کشوری نگرانی خود را دارد. مهم بازی‌گران سیاسی داخل افغانستان است که افغانستان را از نظر سیاسی متحد کنند.»

ادریس رحمانی می‌گوید که به‌دلیل شیوع عالم‌گیر کرونا به‌عنوان یک خطر بزرگ صحی و اقتصادی، افغانستان از توجه کشورها به دور افتاده و اکثر این کشورها درگیر سلامت زندگی شهروندان‌شان هستند. به باور آقای رحمانی، در وضعیت کنونی، توجه اکثر کشورهای منطقه و شرکای بین‌المللی افغانستان بیش از آن‌که به ساختار سیاسی فعلی و نزاع‌های سیاسی انتخاباتی جاری میان جناح‌های درگیر باشند، متمرکز به آینده‌ی افغانستان پس از ورود طالبان به ساختار سیاسی هستند. به باور آقای رحمانی اکثر این کشورها علاقمند هستند که در ساختار سیاسی کابل تغییری رخ نداده و ساختار سیاسی پیش از انتخابات به صورت تقسیم قدرت میان ارگ و سپیدار ادامه یابد تا تمرکزشان بر ساختار سیاسی پس از مصالحه با طالبان منسجم باشد.

به باور آقای رحمانی، هیچ یک از دو طرف توان جلب حمایت کافی کشورهای منطقه، همسایگان و حامیان بین‌المللی افغانستان برای تشکیل حکومت را ندارند. آقای رحمانی می‌گوید که همسایگان افغانستان با تیم دولت‌ساز مشکل دارند و شرکای بین‌المللی افغانستان متوجه این نکته هستند که تیم ثبات و همگرایی با داشتن حمایت طیف گسترده‌ای از نخبگان سیاسی افغانستان نقش تعیین‌کننده در آوردن ثبات نسبی در میان مردم و جامعه دارد. به باور آقای رحمانی موازنه‌ی قدرت میان دوطرف به گونه‌ای است که تیم ارگ از جرأت سیاسی و استیلا بر منابع و قدرت اجرایی برخوردار است، اما از نداشتن حمایت گسترده‌ی جناح‌های سیاسی تأثیرگذار کشور رنج می‌برد و در طرف مقابل تیم سپیدار با برخورداری از حمایت گسترده‌ی اکثریت جناح‌های سیاسی تأثیرگذار افغانستان توان به چالش‌کشاندن تیم دولت‌ساز را داشته، اما از نداشتن جرئت سیاسی و دوری از قدرت اجرایی رنج می‌برد.

به باور آقای رحمانی این موازنه باعث شده که هیچ یک از دو طرف نتواند حمایت کافی و حداکثری جناح‌های سیاسی داخلی، همسایگان، کشورهای منطقه و شرکای بین‌المللی افغانستان را برای تشکیل حکومت و خلق مشروعیت به‌دست آورد.

در طول بیش از یک سال که پروسه‌ی صلح افغانستان جریان داشته، طالبان با اعلام مخالفت مکرر با برگزاری انتخابات و تلاش برای مشروعیت‌زدایی از آن‌، هرنوع مذاکره‌ی رسمی با حکومت افغانستان را رد کرده است. این گروه اما برخلاف مواضع خصمانه در برابر ارگ ریاست‌جمهوری، موضع انعطاف‌پذیری در برابر دیگر جناح‌های سیاسی عمدتا قومی افغانستان اعلام کرده است. در جناح حکومت، موضع تیم سیاسی آقای غنی در خصوص مذاکرات صلح با طالبان سخت‌گیرانه و مملو از پیش‌شرط‌ها و اما و اگرها بوده، اما در مقابل به نظر می‌رسد مواضع تیم سیاسی آقای عبدالله در خصوص مصالحه با طالبان انعطاف‌جویانه بوده است.

احمد ادریس رحمانی، پژوهشگر سیاسی و اقتصادی افغان مقیم در امریکا می‌گوید اگر آقای عبدالله ریاست شورای عالی مصالحه را بپذیرد، آقای غنی با مواجه‌کردن پروسه‌ی صلح با چالش‌ و حتا ناکامی، تلاش می‌کند نشان دهد که تیم سیاسی آقای عبدالله فاقد مدیریت سیاسی و یک جناح ناکام است. به این ترتیب مصالحه با طالبان که یک پروسه‌ی ملی و یک ضرورت سیاسی برای تمام افغانستان است به محل نزاع سیاسی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله تبدیل خواهد شد.

احمد ادریس رحمانی می‌گوید که موضع و ترجیح طالبان در موضوع اختلافات سیاسی میان دو جناح در کابل، در پی آن هستند که ساختار سیاسی موجود بر اثر رقابت میان دو طرف دچار فرسایش و در هم‌شکستگی شده تا زمینه‌ی برگشت آن‌ها به قدرت فراهم شود. به باور آقای رحمانی در صورتی که این آرزوی طالبان محقق نشود، در میانه‌ی رقابت و تنش میان دو تیم سیاسی، طالبان ترجیح می‌دهند با تیم سیاسی عبدالله عبدالله همراه شوند: «طالبان متمایل با تیم سیاسی عبدالله عبدالله هستند. این تمایل سیاسی دو دلیل عمده دارد. اول این که تیم سیاسی آقای غنی در ساختار عنعنوی اجتماعی و سیاسی افغانستان بر سر تصاحب پایه‌های مردمی و نفوذ و حمایت اجتماعی با طالبان در رقابت هستند. دلیل دوم این است تیم سیاسی آقای غنی مواضع سخت‌گیرانه و انعطاف‌ناپذیر در خصوص مذاکره و مصالحه با طالبان دارند.»

عباس فراسو می‌گوید که استراتژی طالبان در کل و موضع این گروه در مواجهه با تنش سیاسی موجود میان دو تیم سیاسی واضع است: «استراتژی طالبان واضح است. یک؛ طالبان می‌خواهد با نمایندگان تعدادی از گروه‌های سیاسی گفت‌وگو کنند و حکومت همچنان در حاشیه باشد. دو؛ یک حکومت ضعیف کار طالبان را برای چانه‌زنی و جنگ آسان‌تر می‌کند. بنابراین، ترجیح طالبان این است که حکومت افغانستان از نظر سیاسی و نظامی ضعیف باشد.»

با توجه به موازنه‌ی قدرت میان دو تیم سیاسی، ناتوانی هر دو تیم در جلب حمایت کافی داخلی و بین‌المللی برای تشکیل حکومت و خلق مشروعیت، ضرورت توجه و تمرکز فوری به پروسه‌ی مصالحه با طالبان و مبارزه‌ی موفق با شیوع کرونا و مهار آن، به‌نظر می‌رسد وضعیت سیاسی، ضرورت‌های فوری و مواجهه‌ی افکار عمومی و شرکای بین‌المللی افغانستان در خصوص بن‌بست سیاسی موجود شکل‌گیری یک توافق سیاسی را محتمل کرده است.

احمد ادریس رحمانی می‌گوید اگر ارگ و سپیدار نتوانند به توافقی دست یابند، پروسه‌ی صلح دیر یا زود توسط امریکایی‌ها به جریان افتاده و در موازات با دوام تنش میان دو تیم سیاسی مستقر در کابل، میدان مانور برای طالبان با قدرتی که از خود در اعلام مواضع یکدست نشان داده‌ است، باز و سهل می‌شود: «در صورت دوام تنش موجود طالبان می‌توانند به مردم افغانستان و جامعه‌ی جهانی این استدلال و پیام را بفرستند که ساختار سیاسی جاری در کابل در حال فروپاشی و فاقد مشروعیت است و آن‌ها می‌توانند به‌عنوان یک گزینه‌ی بدیل مشروعیت و ثبات را اعاده کنند.»

حامد کرزی، رییس‌جمهور پیشین افغانستان گفت انتخابات ریاست‌جمهوری 6 میزان 1398 دسیسه‌ی خارجی‌ها برای تخریب وحدت سیاسی افغانستان و در تضاد با پروسه‌ی صلح است. آقای کرزی خواهان لغو نتیجه‌ی انتخابات بود – عکس از شبکه‌های اجتماعی

با وصف آن‌که شکل‌گیری توافق میان دو تیم به‌عنوان یک ضرورت و ناچاری سیاسی محتمل است اما سرنوشت توافق‌های سیاسی در چند سال گذشته نشان داده که نمی‌توان به شکل‌گیری توافقی پایدار و مطمئن دل بست.

عباس فراسو می‌گوید که فرصت برای شکل‌گیری یک توافق خلق شده و در واقع چاره‌ی دیگری جز به‌وجودآمدن یک توافق سیاسی وجود ندارد، اما نبود انسجام تیمی و استراتژی سیاسی یکدست از یکسو و روان‌شناسی انحصار و طرد از سوی دیگر، شکل‌گیری توافقی مطمئن و پایدار را که بتواند به خلق اقتدار، مشروعیت و ثبات سیاسی مورد نظر منجر شود دشوار می‌کند: «طبقه‌ی ایلیت سیاسی افغانستان در داخل هر تیم، بسیار پراکنده و درگیر سیاست‌های شخصی هستند. توهم وزن شخصی افراد در تیم‌ها، بخشی از مشکل سیاسی باید تعریف شود. از دیگر سو، روان‌شناسی انحصارگرایی و طرد یک مشکل سیاسی-تاریخی در افغانستان است. این روان‌شناسی تاریخی، اکنون هم در میان تیم‌های سیاسی افغانستان مشکل ایجاد کرده و حتا در درون تیم‌ها مشکل‌ساز شده است.»

احمدادریس رحمانی می‌گوید هیچ توافق سیاسی در افغانستان پایدار نیست و همیشه شکننده بوده به‌ویژه اگر آن توافق میان ارگ و سپیدار باشد که در پنج سال گذشته شاهد آن بوده‌ایم. به باور آقای رحمانی طرحی که به‌عنوان توافق سیاسی احتمالی میان دو طرف در رسانه‌ها گزارش شده، خود زمینه‌ساز یک تنش و رقابت سیاسی دیگر را فراهم می‌کند: «اگر آقای عبدالله ریاست شورای عالی مصالحه را در چارچوب توافق سیاسی با اشرف غنی بپذیرد، آقای غنی تلاش خواهد کرد با سنگ‌اندازی در پروسه‌ی صلح و مواجه کردن این پروسه با چالش‌ و حتا ناکامی، نشان دهد که تیم سیاسی آقای عبدالله فاقد مدیریت سیاسی و یک جناح ناکام است. به این ترتیب مصالحه با طالبان که یک پروسه‌ی ملی و یک ضرورت سیاسی برای تمام افغانستان است به محل نزاع سیاسی میان اشرف غنی و عبدالله عبدالله تبدیل خواهد شد. اگر آقای عبدالله به تعاملی شبیه به حکومت وحدت ملی توافق کند یا حتا بدون هیچ سهم سیاسی در خارج از حکومت باقی بماند، امکان نجات پروسه‌ی صلح از افتادن به دام یک نزاع سیاسی میان دو طرف خلق خواهد شد. طرح تشکیل شورای عالی مصالحه و ریاست آقای عبدالله بر آن، به زیان افغانستان تمام می‌شود.»

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *