روایت خانوادههای قربانیان افغان که ادعا میشود توسط مرزبانان ایرانی به رودخانه انداخته شدهاند، تکاندهنده و دردناک است. این رویداد به بررسی فوری و همهجانبه نیاز دارد. اگر ثابت شود که مرزبانان ایرانی دست به شکنجه مهاجران کارجو زده و آنها را به رودخانه انداختهاند، انتظار مردم افغانستان و خانوادههای قربانیان این است که عاملان این رفتار غیرانسانی شناسایی، بازداشت و بهدست عدالت سپرده شوند. این رویداد به قدری تکاندهنده است که در سطح جهان خبرساز شده و واکنشهای گستردهای برانگیخته است. این حادثه دهها خانواده کارگران فقیر را با مصیبت از دستدادن عزیزانشان به گلیم غم نشانده است.
درست یک هفته از رویداد تراژدیک غرقشدن چند افغان کارجو در مرز ایران و افغانستان گذشته، اما هنوز معلوم نیست که بررسیها کجا رسیده است. این رویداد به بررسی فوری نیاز دارد. بهنظر میرسد هنوز افغانستان جدای از چند تماس دپلماتیک و وعده به مردم در عمل کار دیگری نکرده است. با وصف اینکه گفته میشود افغانستان این موضوع را بهصورت جدی دنبال میکند، اما هنوز که یک هفته از این رویداد گذشته، هیأتی برای بررسی به محل رویداد نرفته است. تحقیقات محلی بیش از هر چیز دیگری میتواند صدق و کذب این ادعا را روشن کند. صرف تماسهای دپلماتیک رسمی میان وزارتهای خارجه افغانستان و ایران نمیتواند آنچه واقعا اتفاق افتاده روشن کند. بنابراین، این نگرانی وجود دارد که عاملان این رفتار غیرانسانی مجازات نشوند و قربانیان این رویداد مثل صدها قربانی دیگری که قبل از این توسط مرزبانان ایرانی کشته شدهاند، به فراموشی سپرده شوند. این رویداد به قدری بزرگ و تکاندهنده است که ایجاب میکند موضوع از سوی سازمانهای حقوق بشری بینالمللی نیز تحقیق شود. راههای دپلماتیک به تنهایی کافی نیست و نمیتواند ابعاد این رویداد تراژدیک را روشن کند.
اگر ثابت شود که مرزبانان ایرانی دست به این وحشت زدهاند، برای دولت ایران بهعنوان یک کشور همسایه و دارای فرهنگ و زبان مشترک با افغانستان، شرمساری بزرگ است. این رفتار با هیچ منطقی توجیهپذیر نیست و خلاف تمام موازین حقوق بشری و رفتار انسانی است. اگر مهاجران افغان و جویای کار بهصورت غیرقانونی وارد خاک ایران شده، مرزبانان ایرانی میتوانستند آنها را دستگیر و ایران در مطابقت با قوانین بینالمللی محاکمه کند. نه اینکه آنها را خودسرانه شکنجه و مجبور کنند که خود را در رودخانه بیفکنند. معنای اینکار دادگاهیکردن صحرایی است. هیچ قانونی در دنیا این رفتار را برنمیتابد و این کار در زمره رفتارهایی دستهبندی میشود که معمولا گروهها و سازمانهای تروریستی انجام میدهند. از روزی که این اتفاق افتاده، پیوسته دستگاه دپلماتیک ایران آن را تکذیب میکند. اما این کار چیزی را تغییر نمیدهد. ایران باید با افغانستان همکاری کند تا ابعاد قضیه روشن شود. حتا ایران باید به سازمانهای حقوق بشری بینالمللی اجازه مداخله و تحقیق در این قضیه را بدهد. زیرا شلیک مرزبانان ایرانی به افغانهایی که بهصورت غیرقانونی از مرز میگذرند و وارد ایران میشوند، تازه نیست. در این راه صدها شهروند افغان جان خود را از دست دادهاند. ایران نمیتواند دهها رویداد مشابه را نادیده بگیرد.
برای اولینبار است که موضوع بدرفتاری مرزبانان ایرانی با افغانها در مرز این کشور بزرگ و رسانهای میشود. درحالیکه این اتفاق بارها افتاده و مرزبانان ایران افغانهایی را که بهصورت غیرقانونی از مرز میگذرند و وارد ایران میشوند، بهصورت مستقیم به گلوله بستهاند. اما هیچگاهی کسی صدای خانوادههای قربانیان را نشنیده و به آن نپرداخته است. حالا که این بحث برای اولینبار جدی شده، انتظار مردم افغانستان از حکومت و نهادهای حقوق بشری بینالمللی این است که موضوع بهصورت جدی بررسی و به آن پرداخته شود. حتا بررسی پرونده ادعای بدرفتاری مرزبانان ایرانی و افکندن افغانها به رودخانه نباید محدود به این قضیه شود. این پرونده بزرگتر از این است که صدها قربانی دارد. وقت آن رسیده که افغانستان از این فرصت استفاده کند تا موضوع بدرفتاری مرزبانان ایرانی با افغانستان برای همیشه خاتمه یابد و ایران به این درک برسد که برای رسیدگی به ورود غیرقانونی افغانهای جویای کار به خاک این کشور راههای بهتر هم وجود دارد.
اگر این پرونده به درستی بررسی نشود، حکومت زیر فشار بیشتر افکار عمومی قرار خواهد گرفت. دامنه اعتراضها روز به روز بیشتر خواهد شد. در این گیرودار ایران نیز نمیتواند از معرکه جان سالم بهدر ببرد. چنانچه معترضان افغان دو روز پیش هشدار دادند که مراکز دپلماتیک ایران در خاک افغانستان را خواهند بست. یا حمله معترضان خشمگین به راننده ایران در مرز اسلام قلعه که با دخالت پولیس خاتمه یافت. این موضع میتواند تنشهای بزرگتری را میان دو کشور همسایه و نیازمند به یکدیگر رقم بزند.