میدانید پیوستن کشور به سازمانهای بزرگ جهانی، از جمله سازمان تجارت جهانی، خیلی اهمیت دارد. منتها بدیاش این است که در این سازمانها در برابر هر چیزی که به کشور آدم میدهند، یک چیز هم میخواهند. در بعضی زمینهها، ما کم نمیآوریم. مثلا اگر کسی به ما انجیل بدهد، ما میتوانیم به او قرآن کریم بدهیم. یکی-دو تا هم نه. در برابر هر جلد صدهزار میتوانیم بدهیم. حتا برای این که نشان بدهیم، چهقدر داریم، میتوانیم فردی را که با خود انجیل آورده لت و کوب کنیم و به زندان بیندازیم و خود ما هر روز هزاران جوان مجهز به کتاب مجید مان را به سوی اروپا بفرستیم تا همه بدانند که اگر یکی دادند، هزار میگیرند.
در عرصهی معاملات کوه هم خوبیم. یعنی اگر فرض کنید روزی کسی برای ما دشت و صحرا عرضه کند، ما میتوانیم تکهیی از کوههای سر به فلک کشیدهی خود را به او بدهیم. آن هم نه هر کوه سر به فلک کشیدهیی. کوه سر به فلک کشیدهیی که در پای آن حد اقل صدهزار نفر شهید پرورده شده باشد.
در مهمان نوازی که جوره نداریم. تصور کنید یک خارجی زور بزند و از ملک خود برای ما یک کیلو پستهی بی نمک بیاورد. ما چاشت مهمانش میکنیم و برایش پلوی میپزیم که از هر لقمهاش روغن جوی کند؛ یک چایبر روسی را پر از چای سیاه تیره میکنیم کنارش میگذاریم که با نُه پشت خود هم خورده نتواند؛ در کاسهاش شوربایی میریزیم که دو انگشت روغن سهندِ ناب نایتروجن دار رویش برقصد و خارجی گک هوش از سرش برود به یاری خدا.
در عرصهی علم و دانش، بیاورند. هرچه دارند، بیاورند. مرده و زنده هر آدم مهمی که دارند، بیاورند. ما یک فیلسوف جهان داریم که ریاضی و نماز خفتن و صنعت و فقه و سیاست و طب و معجزه و انجنیری و علم الخانواده و تعویذ و فیزیک اتمی و…. را در هم آمیخته و یکتنه جهانی را حریف است. این ابرمرد حتا دو± دو را مساوی به پنج میکند. طاقت ندارید، نه؟
با همهی اینها، باید بپذیریم که در بعضی زمینهها واقعاً کم میآوریم. به همین خاطر، هنوز آمادگی پیوستن به سازمانهای جهانی را نداریم. مثلاً وزیر خارجهی ما که به مجالس بینالمللی میرود، نمیداند کجا بنشیند. غالبا میرود زیر بیرق پاکستان مینشیند. یا رییسجمهور ما پیش قطعهی تشریفات یک کشور بزرگ میایستد و قسم میخورد که تا با تک تک فرزندان معنوی خود، که تعداد شان به ۳۷۹ نفر میرسد، دست ندهد و احوال پرسی نکند، دلش آرام نخواهد گرفت. یا رییس اجراییهی ما از بس لباسهای عروسی قشنگ میپوشد، طرف مقابل فراموش میکند که ایشان برای مذاکره آمده و نتیجه این میشود که تمام وقت به مسایل کاسمتیک و استتیک میگذرد.
این است که باید در این زمینههای ضعیفتر هم گاهی توجه شود، خوب است. نمیگویم از این پس با کسی قول ندهیم یا با لباس خواب به جلسات دنیا برویم؛ فقط مردم را سکته ندهیم، کافی است.