چه‌کسی حق زندگی را تعیین می‌کند؟

می‌توان این تاریخ را کمی به عقب برد، به هر لحظه‌یی که یک انفجار تازه، یک حمله‌ی تروریستی مرگبار و یک سفیر مرگ بسیاری را با خود به میان خاک و خون می‌کشد. اما چه از زمان حمله بر دانشگاه امریکایی در سنبله‌ی امسال شروع کنیم، یا از حمله‌ی خون‌بار بر مسجد باقرالعلوم و یا حتا از هولناک‌ترین کشتار امسال در میدان دهمزنگ، به هرحال با این سوال مواجه می‌شویم که «چه کسی تعیین می‌کند که ما تا چه زمانی حق داریم زنده بمانیم؟» امروز کسانی که خبر از یک انفجار هولناک در برابر ساختمان پارلمان کشور دادند، چند دقیقه با محل حمله فاصله داشتند. همین تفاوت دقیقه‌هاست که بسیاری زنده می‌مانند تا شمار دقیق حمله‌ها و کشته‌ها را به‌خاطر بسپارند. بسیاری دیگر زنده‌اند تا درد تکه‌تکه شدن بدن فرزند یا بستگان خود را به‌تنهایی بچشند.
عصر دیروز، باری دیگر کابل شاهد یک حمله‌ی مرگبار بود. یک مهاجم انتحاری خودش را در برابر محلی نزدیک پارلمان کشور منفجر کرد. ظاهراً تلفات این حمله اندک بوده است. با توجه به این‌که پس از هر حمله‌یی تجمع در آن محل بیشتر می‌شود، موتر انتحاری دیگر خودش را در همان محل منفجر کرده است. تاکنون بر اساس آماری که وزارت صحت عامه منتشر کرده، 22 تن کشته و بیش از 70 نفر زخم برداشته‌اند. این آمار در حالی منتشر می‌شود که همواره پس از این حملات، ضعف کاری نهادهای امدادگر، به‌شمول وزارت صحت عامه و پولیس کابل سبب افزایش تلفات می‌شود. دست‌کم می‌توان در رقم دقیق کشته‌ها تردید کرد و به‌رغم تمایل قلبی خویش، منتظر افزایش کشته‌گان این حادثه ماند. در چند ماه گذشته، این پنجمین حمله‌ی خونین در شهر کابل است. پیش از آن، تروریست‌ها با حمله به دانشگاه امریکایی در همین مسیر، 13 نفر را کشتند. در آن میان چهره‌های برجسته‌یی از استادان آن دانشگاه نیز حضور داشتند. در سه حمله‌ی دیگر، مهاجمان انتحاری در میدان دهمزنگ بیش از 90 نفر را به خاک و خون کشاندند، در مسجد باقرالعلوم نیز با حمله به جمعیت عزادار، خانواده‌های بسیاری را برای همیشه داغدار کردند. حمله به زیارت سخی نیز جان شهروندان زیادی را گرفت.
ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان مسئولیت این حمله را پذیرفته و گفته است که هدف آن‌ها کارمندان ریاست پنجم امنیت ملی بوده است. گرچه تاکنون روشن نیست که در این حمله کارمندان امنیت ملی نیز کشته‌ شده‌اند یا نه، اما این روشن است که قربانیان اصلی آن، شهروندان عادی پایتخت‌اند. به این ترتیب طالبان تا آن‌جا که رخصت می‌یابند، از هیچ کاری برای خون‌بار کردن چهره‌ی شهروندان کشور دریغ نمی‌ورزند. آن‌ها نشان داده‌اند که به هر طریقی، غایت کارشان افزودن بر شمار کشته‌ها و گورها است. دیروز طالبان در هلمند نیز دست‌کم هفت نفر را کشتند. آن‌ها با کشتار بی‌رحمانه و گسترده، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور، نشان داده‌اند که هیچ فرصتی را برای کشتار و خون‌ریزی و ایجاد وحشت از دست نمی‌دهند. نه جان شهروندان عادی مهم است و نه حق آن‌ها برای زنده ماندن. طالبان با تکیه بر خون‌ریزی بی‌حدوحصر، عملاً نشان داده‌اند که آن‌ها تنها مرجع تعیین‌کننده‌ی حق مرگ و زندگی شهروندان کشوراند.
با چنین مرجعی که خود را مجری مرگ بی‌چون‌وچرای شهروندان می‌پندارد، تلاش برای گفت‌وگو و کشاندن آن‌ها به دور میز مذاکره، نه‌تنها بی‌فایده است که حتا سهل‌انگاری و چشم‌پوشی از خون شهروندان بی‌پناه افغانستان نیز است. حکومت پیش از آن‌که مأمور کشاندن طالبان به پای میز مذاکره باشد، مسئول تأمین امنیت شهروندانش است. به عدد حمله‌هایی که انجام شده، به حکومت گفته شده است که دست از تلاش یک‌جانبه برای آوردن صلح بردارد. تردیدی نیست که در غیبت صلح با طالبان، امکان تأمین امنیت و تضمین ثبات نیز میسر نیست، اما این نیز روشن است که تا زمانی که هر دو طرف راضی به مذاکره نباشند، تلاش یک‌طرفه، هزینه‌ی جنگ را مضاعف می‌کند. از این منظر، حکومت بهتر است که توانش را وقف سرکوب طالبان و مهار این گروه کند. اگر توفیقی در این کار داشت، قطعاً راه گفت‌وگوی دوجانبه نیز باز می‌شود.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *