روزگاری، در آن ایام زیبای هر کوچه یک قومندان، یکی از قومندانها شنیده بود که یکی از دوستان قدیمیاش به شهر او آمده و در مسافرخانهای از نزد خدای خود قورمهی بیگوشت در ظرف ناشسته میخورد. از قومندان را سرِ خاطرش –به قول کابلیها- این گران آمد. با خود اندیشید که اکنون که مرا دست به دهان میرسد و حتا به آنسوتر از دهان، عین بیمروتی است که دوست دیرینهام در مسافرخانه کچالوی نیمخام با برنج سیاه سیخکی بخورد. چند نفر از عساکر خود را فراخواند و به آنان گفت که بروید فلانی را از فلان مسافرخانه بیاورید. نیم ساعت بعد، عساکر وی با تن کبود و مجروح آن شخص برگشتند و او را که به سختی میتوانست سر پای خود بایستد به حضور قوماندان تیلاندند و گفتند «اینک صاحب، همان آدم». قومندان که دهانش از حیرت باز مانده بود، گفت:
«ای حرامیان، این چه روزی است که بر سر دوست من آوردهاید؟»
و آن عساکر جواب دادند:
«صاحب، شما گفتید بروید او را بیاورید».
آن وقت قومندان متوجه شد که آها، فعلِ «آوردن» سالهاست در حلقهی او و یارانش آن معنای قدیمی را ندارد و حالا با جراحت سر و شکستن ساعد و لگد به بیضه همراه است.
زبان پدیدهی سیالی است و اگر نه هر روز حداقل هر پادشاهگردشی یک بار تغییر میکند و کلمات و جملات آن معناهای تازه مییابند. بنا بر این، بر هر فرد فرهنگدوستی واجب است که گاهگاه به این دگرگونیها توجه کند و خود و دیگران را از سوءتفاهم برهاند.
من در اینجا چند عبارت و جملهی رایج در حکومت فعلی ما را میآورم و معنا یا مقصودشان را برای شما شرح میدهم:
- به هیچ کس اجازه نمیدهیم که …
- ترجمه: اجازه دادهایم.
وقتی حکومتیان میگویند ما به هیچ کس اجازه نمیدهیم که…، فکر میکنند شما خبر دارید که اجازه دادهاند و حالاست که اعتراض کنید. به همین خاطر، میگویند به هیچ کس اجازه نمیدهیم که… . نمیدانند که شما نمیدانید.
- ما قربانی دادن را قبول کردیم.
- – ترجمه: سهم من رسیده. راضی شدم.
وقتی که سیاستمداران و حاکمان میگویند که حاضر شدهاند قربانی بدهند، معنایش این است که میخواستند هر ده انگشت خود را در دهان خود کنند. ولی حالا یک ذره کوتاه آمدهاند و به سهم موجود راضیاند.
- علمای کرام، موسفیدان، متنفذین، بزرگان قومی و معززین دیگر السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
- – ترجمه: بعد از ختم مجلس صبر کنید، برای هر کدام از شما مقداری زهر-زقوم در نظر گرفتهایم.
- نیروهای قهرمان اردوی ملی ما از وجب وجب خاک وطن دفاع میکنند.
- ترجمه: ما سراسیمه هستیم و قدرت تصمیمگیری خود را از دست دادهایم؛ پناه همه به خدا.
- زنان نقش اساسی در پیشرفت کشور دارند.
- ترجمه: امریکا و اروپا به ما گفتهاند که حتما چهار-پنج نفر از زنان هم در بعضی جاها منصوب شوند.
- – هیأت حقیقتیاب تعیین شد.
- ترجمه: دوسیهی این قضیه بسته شده. ناحق سرتان را به درد نیارید.
- با شدیدترین الفاظ محکوم میکنیم.
- ترجمه: ما باید این جمله را بگوییم، اما از ما انتظاری نداشته باشید. خودتان متوجه جان خود باشید.
- – انتخابات باید آزاد و شفاف باشد.
- ترجمه: برای تقلب کردن در انتخابات آنقدر آمادگی گرفتهام که از گفتن جملهی بالا هیچ ترسی ندارم.
- این وطن خانهی مشترک همهی ماست.
- ترجمه: رقبا متوجه باشند که اگر بخواهند رسواییهای ما را افشا کنند، ما هم چیزهای زیادی برای افشا کردن داریم.
- رییس جمهور هدایات لازم را صادر نمود.
- ترجمه: همه چیز مثل گذشته ادامه دارد.
- مراتب غمشریکی خود را ابراز مینماییم.
- ترجمه: جنجال در این ملک زیاد است. شما در این وقت از کجا پیدا شدید؟
شرح اللغات و الجملات سرتان سنگینی نکند. باقیاش باشد برای یک جلسهی دیگر.